یکی از پرسشهای کنجکاوانهای یک طراح وب در مواجه با ایجاد یک تغییر به وسیلهی ابزاری که از آن استفاده میکنید و در مسیر هدفتان به کار میبرید این است که٬ چگونه شما می دانید که موقع خداحافظی چیزی است که ممکن است برای مدتی به خوبی برای شما خدمت کرده است؟
بیشترین سوالی که از من پرسیده میشود این است که «چگونه میتوانم توجه مشتریهای آینده نگر را به نمونه کارهای خود جلب کنم؟». این روزها رقابتها شدت زیادی گرفتهاند. وقتی یک شرکت به دنبال طراح، تصویرگر و عکاس است، چگونه خودمان را به آنها معرفی کنیم؟
امروزه بسیاری از صاحبان شرکت های مختلف زمانی که می خواهند مشتری خودشان را درک کنند، آنها را با محصول و یا سرویسهای شان، در چنگ خود می گیرند.
حدود ده سال پیش که از کار روزانهام خارج شدم و به دنیای طراحی وب به صورت فریلنسری روی آوردم. صادقانه بگویم در ابتدای کار هیچ فکر و دانشی در رابطه با اینکه قرار است چه کاری انجام بدهم نداشتم، اما بعد از مدتها که خودم را سخت با آن مشغول کردم به سرعت یاد گرفتم.
به عنوان یک فریلسنر فهمیدن اینکه مشتریتان چه می خواهد موضوع واقعا مهمی است. داشتن ارتباط بد با مشتری باعث می شود که به عنوان یک فریلنسر اوضاع معیشتیتان به خطر بیافتد.
به تعویق انداختن کارها، از زمان آغاز تمدن مدرن همراه انسانها بوده است. چهرههای تاریخی مانند هرودوت، لئوناردو داوینچی، پابلو پیکاسو، بنجامین فرانکلین، ایلانور روزولت و صدها نفر دیگر، در مورد اینکه چگونه تعویق و تعلل کردن دشمن نتایج و دستاوردهاست صحبت کردهاند
وقتی از یک فریلنسر سوال میکنید که چرا او شروع به کار فریلنسینگ کرده است، پاسخهای این چنینی میدهند: "من میخواستم برای خودم کار کنم" و "من دوست دارم رئیس خودم باشم" و "به خاطر انعطافی که به من میدهد". تمام این جوابها یک معنی دارد: آنها میخواستند از مردم فرار کنند