پیشاپیش شرمنده بخاطر طولانی بودن مطلب
..
میخوام تو این پست تجربه شخصی خودمو درباره تاثیر شهر زندگی روی حوزه برنامه نویسی بگم! و دوس دارم نظر بقیه رو هم بشنوم
.
اول از خودم خلاصه بگم که 1 ساله لیسانس مهندسی نرم افزار رو گرفتم و چندین پروژه تجاری هم با laravel و django زدم و در حال حاضر درحال خدمت مقدس(!) سربازیم
.
به نظر من شهر محل سکونت خیلی خیلی تاثیر داره ! یعنی جو و محیط مهمه!
زمانی که یه عده بااستعداد تو سمینار و همایش و جشنواره برنامه نویسی شرکت میکردن یه عده بااستعداد دیگه آرزوی اینترنت adsl با سرعت 128 داشتن!
.
خیلی سخته از یه شهر کوچیک که خیلیاشون هنوز نمیدونن وبسایت اصلا چیه وارد حوزه برنامه نویسی بشی و بخوای پیشرفت کنی
.
میدونم با تلاش همه چی ممکنه همونطوری که واسه من ممکن شد! ولی بهرحال محیط هم خیلی خیلی تاثیر داره . من تا قبل دانشگاه نمیدونستم اصلا برنامه نویسی چیه!!! ولی رقبای الان من و امثال من داخل بازارکار از بچگی با زبان انگلیسی و برنامه نویسی و وبلاگ و شبکه و ... بزرگ شدن!
@rezajashnsaz0011
درود بر شما رضا عزیز بخاطر بیان کردن این مطالبی که قرار دادید!
من کاملا با شما موافقم. تازه این که چیزی نیست!
تو بیا و با محیطی آشنا شو که محیط مذهبی سنتی بشدت درش حکم فرما هست. من کاری به چیزای \\\ ندارم و اصلا از این جور چیزام خوشم نمیاد بلکه از منظر فرهنگی و آموزشی اون رو مد نظر قرار میدم و بررسی می کنم.
در دنیایی که به شدت هر روز که چه عرض کنم هر لحظه داره به سمت پیشرفت و از بین بردن فاصله ها قدم بر میداره عذاب بزرگی هست که تو یه محیط سنتی به دنیا بیای و پرورش پیدا بکنی. من پس از سختی های بسیار زیادی که کشیدم و چندین مرتبه با مرگ دست و پنجه نرم کردم مدام زندگی به من فشار می آورد و می گفت ول کنه دیگه لامصب! زندگیت نابود شد یخورده بخودت بیا ... خودتو از این جو دور کن تا بتونی پیشرفت کنی یخورده آرامش بدست بیاری!
من بخاطر فشارهای بسیار زیاد محیطی که درش قرار داشتم سه مرتبه تا لبه پرتگاه که هیچی تا وسطاش رفتمو هر بار یه نیروی مرموز! منو نجات داد.
از دردای این زندگی هر چی بگم کم گفتم ...
بعد از کلی کلنجار رفتن با اون چیزی که در درونم بود و چیزی که از گذشته به میراث گرفته بودم برای زندگیمو پس بگیرم سعی کردم در درونم مبارزه کنم و در درون فاصله بگیرم با کسایی که افکار منفی دارن. افکاری که باعث بوجود اومدن این روز ماها شده.
هر چقدر بیشتر فاصله گرفتم تونستم اندکی آرامش و تمرکز رو در درونم بوجود بیارم. هر چند هنوز خیلی کار داره تا اون چیزی رو که میخوام و اون چیزی رو که حقمه پس بگیرم ولی امیدوارنه دارم به سمت جلو حرکت می کنم هر چند مثل سرباز مجروحی می مونم که \\ خیز به سمت ساحل نجات دست و پا می زنم اما امیدوار هستم
من 34 سالمه و در شهر قوچان زندگی می کنم. و چندین سال با زندگی کشتی گرفتم. چندین مرتبه شغل عوض کردم که آخرینش باغبانی بود. پس از خوندن کتابای رابرت کیوساکی که می گفت: چی کار می کنین؟! به فکر خودتون باشید! به فکر زندگی تون که داره از دست می ره باشید! برای خودتون کار بکنید! از کار کردن برای دیگران خسته نشدین؟! بله ...! حکایت از این قراره ...
چندین ماه هست که باغبانی رو ول کردم و در حال حاضر دارم روی فرانت اند کار می کنم. ایچ تی ام ال و سی اس اس و جاوا اسکریپت و ...
کسایی که تو محیط سنتی بزرگ شدن روزگار ضربه های بزرگی بهشون زده و می زنه و تا موقعی که خونی پونی نشن و به این نتیجه برسن که آقا زندگیه گذشتتو ول کن! نمی فهمن که باید از کدوم مسیر برن.
بعضیاشون که کلا از دنیا عقبن و اصلا نفمیدن که تو دنیا چه خبره و دنیا به چه سمتی داره میره!
یه عده هم که فهمیدن کنار هم جمع می شن و غر میزنن ناله می کنن که این دنیا به کدوم سمت داره پیش میره؟!
بله دوست عزیز ...
ما در دنیایی زندگی می کنیم که به شدت از هم فاصله داریم.
حالا کی بخودمون میایم و دست اتحاد میدیم خدا می دونه.
امیدوارم مطالبی رو گفتم دوستان هم لطف بکنن و نظرات خودشون رو قرار بدن تا بتونیم به یه اتحاد و نتیجه خوبی برسیم.
ممنونم
منم با حرفت موافق هستم ولی امروزه دیگه همه دسترسی به اینترنت دارن کافیه یکی شما رو بیاره تویی این حوزه برنامه نویسی و علاقه داشته باشی به نظرم خیلی سریع پیشرفت میکنه با این همه اطلاعات و آموزش های که وجود داره.
به نظرم تایپیک شمابرای نسل گذشته ست ولی ...
نسل الان دیگه براشون محیط یا شهر یا کشور مهم نیست و هیمنجوری به پیشرفت دارن ادامه میدن.
چندسال پیش که خیلی ها تویی شهر من نمیدونستن بیت کوین چیه ، نسل نوجوانی می دیدم که واقعا و کاملا به این حوزه داشتن مسلط میشدن و واقعا ماینر و اینجور چیزها تهیه میکردن.
@juza66
همین الانشم مشکلات زیادی هس که اولیش زبان انگلیسیه!
تو خیلی شهرا اصن محیط اینجوری نیس که پدرمادرا بچه هارو بفرستن کلاس زبان انگلیسی!!
و همه میدونیم بدون زبان انگلیسی خوب ، برنامه نویس حرفه ای شدن غیرممکنه
والا تویی شهر کوچیک من کلی اموزشگاه زبان خوب هست حتی من اولین بار که بچه ام رو بردم ثبت نام از روستا هم کلی بچه داشت چه برسه به شهر!!
@rezajashnsaz0011
با حرفت تا حدود زیادی موافقم رضا جان
از این جهت میگم تا حدود زیادی و نه کاملا که زبان انگلیسی فوق العاده مهمه و حرف اول رو در برنامه نویسی میزنه ولی زیاد با روند آموزشیه آموزشگاه ها موافق نیستم و بعدش هم زبان انگلیسی که یه برنامه نویس باید یاد بگیره یخورده با دوره های ترمیک متفاوت هست چون باید زبان انگلیسی ای رو آموزش ببینی که خاص و مختص برنامه نویسی باشه که اصطلاحات خاص برنامه نویسی رو پوشش بده ولی در اینکه باید زبان انگلیسی رو هم یاد بگیریم هیچ شکی نیست. من الان اگه زبان انگلیسیه شنیداریم خوب بود دوره های زبان انگلیسی ای رو که تهیه کردم (مثلا دوره های جاوااسکریپت) رو براحتی می تونستم ببینم و بفهمم که مثلا در مورد جاوا اسکریپت چی داره میگه و من چجوری می تونم ازش استفاده کنم. مسلما باید چند سال وقت بزارم تا در کنار برنامه نویسی بتونم به یه تسلط نسبی هم در زبان برسم. و تنش و تشویش و اضطراب در محیط های مختلف متفاوت هست. هر چقدر دورو بریات افکار منفی تری داشته باشن تو هم به همون نسبت ازشون تاثیر می پذیری. خب این در آموزش و تمرکز تو روی یادگیری هزار درصد! تاثیر میزاره!! ولی اگه دورو بریات آدمای پخته مثبت اندیش کسایی باشن که مدام با برنامه نویسی و کتاباهای موفقیت و رشد و این جور مسایل درگیر باشن خب هزار درصد! روی تو هم تاثیر بی نهایتی می تونن بزارن. من الان برای این که به خودم روحیه بدم و از جو منفی خودمو دور بکنم اولا خیلی اخبار و این جور چیزا رو نگاه نمی کنم. من در طول روز انرژیه محدودی دارم. وقت ندارم که بیامو روی چیزای چرت و پرت متمرکز بشم! 100 درصد که انرژی دارم ارتباط با افراد منفی باف و غر غرو انرژیه من رو به 20 درصد! می رسونه!! ولی اگه من با چنین محیط هایی! در ارتباط باشم 200 درصد روی پیشرفت من تاثیر خواهند داشت! در علم روانشناسی جمله بسیار مهمی وجود داره که میگه زندگی شما بر اساس ارتباط با 5 نفر اطرافیان شماست! یعنی چی؟ یعنی اگه 5 نفر دورو بریای من انسان های مثبت اندیشی باشن و فقط به تلاش و پیشرفت و انسانیت فکر بکنن خب من هم تاثیر خواهم پذیرفت! و پیشرفت خواهم کرد اما اگه 5 نفر دورو بریات آدمای غرغرو و منفی باشن که ذهنشون توی ناکجا آباد هست! خب تو هم مثل اونها خواهد شد. محیطی که من قبلا درش بودم چنین جا و مکانی بود! استرس اضطراب تشویش و ... اما الان شرایط یخورده فرق کرده و تا حدودی شرایطم بهتر شده نسبت به قبل. و مطمینا اگه انسان هایی که به فکر پیشرفت هستند و همچنین به فکر این هستند که تجربیاتشون رو با هم به اشتراک بزارن صد درصد که هیچی بی نهایت درصد در موفقیت و در نتیجه آرامش اونها تاثیر خواهد داشت. من توی ایران و توی وب فارسی تا بحال محیطی رو ندیدم که چنین جوی داشته باشه که مثل سایت راکت دوستان مدام مشکلات خودشون رو بیان بکنن و هر 5 دقیقه 10 دقیقه 20 دقیقه کسی نباشه که پاسخگو باشه!!! بله وجود یک سایت بسیار پویا که بخاطر مدیریت پرتلاش اون هست باعث میشه تا کاربران دیگه هم به تکاپو و تلاش و حرکت بیفتن. خارجی ها علمشون رو از هم دریغ نمی کنن برای همین مدام پیشرفت می کنن و ما ایرانی ها برای اینکه تمام پول ها رو خودمون در بیاریم زیر آب دیگری رو می زنیم و وضعیتمون هم همین هست. چرا من باید چند سال بگردم تا چنین محیطی رو پیدا کنم تا بتونم با دیگران ارتباط داشته باشم تا در کنار همدیگه مشکلات هم رو برطرف بکنیم. ممکنه بقیه بگن که با سایت های زیادی در ارتباطن که مشکلات برنامه نویسی رو حل می کنن ولی من که پیدا نکردم. می بخشید که زیاد شد ...
ببینید آره مهمه، من خودم توی شهر کوچیک زندگی میکنم و الانم 1 ساله از شهر اومدم بیرون و توی روستا زندگی میکنم (واقعا زندگی توی روستا عالیه).
کارمند بیمارستانم، دانشگاه دولتی مشهد قبول شدم ترم یک ترک تحصیل کردم (چون دیدم دانشگاه فقط بیخودی وقت تلف کردنه) آنچه بخواهی خودم درمورد کامپیوتر و... مطالعه کردم، برنامه نویسی و گرافیک رو دنبال کردم ولی هیچ وقت نتونستم یه پروژه درست بگیرم توی شهرمون، من توی اینترنت بخوام کار بگیرم اول نیاز دارم به نمونه کار، نمونه کارم از محل خودمون باید بگیرم اول، پس بزرگترین مشکل اینه که توی شهر های کوچک کسی به برنامه نویس نیاز نداره و اگه نیازم داشته باشه انتظار داره یه پروژه رو نهایت با 300 تومن انجام بدی (یکی از بزرگترین فست فودیای شهرمون رفتیم پیشش تا براش اپ سفارش غذا بزنیم با دوستم گفتیم مفت براش انجام بدیم فقط به عنوان نمونه کار، گفت یه اپ سفارش غذا و حستبداری برام بزنین ما هم گفتیم مفت براش 1 و نیم انجام بدیم گفت واو چه خبره من گفتم نهایت 200 تومن میگین) هرچند ما اینقد تلاش کردیم و پیگیری کردیم تا بالاخره تونستیم کلی پروژه از بیرون بگیریم اما واقعا راه سختی داریم ما بچه های شهرای کوچک
سلام
کار برنامه نویسی تو شهرهای کوچیک واقعا سخته.
من از خودم بخوام بگم ترم ۸ مهندسی نرم افزارم و سخت پشیمونم از اینکه درس خوندم! احتمالا هم بعدش برم سربازی.
در رابطه با بازار کار باید بگم که اصلا باز کاری تو شهری (همدان) که من زندگی میکنم برای برنامه نویسی به اون صورت وجود نداره که ما بخوایم حتی بریم کارآموزی !
تقریبا تنها راهی که باقی میمونه دورکاری هستش که اونم مشکلات خودشو داره .
@alireza.mzh
باز شما مرکز استانی! خیلیا حتی مرکز استان هم نیستن!
حتی یه شرکت برنامه نویسی تو خیلی از شهرا نیس
واقعا کار ماها سخته واسه رقابت کردن ...
سلام
من صحبت های دوستان رو خوندم و موافقم که شهرهای کوچیک چه مشکلاتی دارن البته داشتن در حدود 10 سال پیش ولی با گسترش اینترنت و انتشار آموزشهای فارسی زبان و انگلیسی این مرزها کم کم از بین رفت ولی در مورد پروژه گرفتن که کلا نباید روی شهرهای کوچیک حساب باز کرد. من از دور افتاده ترین نقطه ایران که مرز ترکیه و ایران باشه هستم. سال 87 اومدم تبریز و در یک رشته کاملا بی ربط به برنامه نویسی (کشاورزی - علوم دامی) که سر کلاس های عملی دستمون رو تا کتف میکردیم توی ماتحت گاو و شب میومدم توی خوابگاه و توی اتاق کامپیوتر و با اینترنت داغون دانشگاهی شروع به یادگیری برنامه نویسی میکردم یا صبح زود حتی وقتی که کلاس نداشتم میرفتم سایت کامپیوتری دانشگاه و با فرانت پیج کد نویسی یاد میگرفتم با کلی مکافات
و حرف از مراکز شهر ها شد که باید بگم خبری توی مراکز شهرها نیست. الان توی تبریز هر کی توی دانشگاه آزاد لیسانس نرم افزار خونده از باباش پول گرفته و شرکت برنامه نویسی زده و با چند تا آگهی استخدام بچه هایی که مستعد این کار بودن و با حقوق ها و سفته های مشروط به کار میگیرن و به وقت پرداخت حقوق و بیمه هم کلی مشکل ایجاد میکنن و بلا استثنا همشون این مشکل رو دارن. هیچ کدوم هم خودشون نه تا حالا پروژه ای کار کردن که از مشکلات برنامه نویسی دیدی داشته باشن و نه مبالغ قراردادهاشون دندون گیره که بخوان تمرکز و زمان خوبی روی پروژه بذارن و با زیر فشار گذاشتن برنامه نویس میخوان پروژه رو زودتر تحویل بدند و تسویه کنن یا حتی حقوق کارمندانشون رو ربط میدن به تسویه حساب با مشتری که اول از جیب خودشون پرداخت نکنن و برنامه نویس رو هم تحت فشار بذارن.
از یه طرف هم مشکلات بیمه و سفته هم که هست بیمه رو سه مال اولش رو نمیدن و از ماه های بعد هم بر اساس ساعتی که توی شرکت حضور داشتی حساب میکنن و پرداخت میکنن. خلاصه اینجا با برنامه نویس جماعت مثل کارگر شهرداری رفتار میشه و دوستانی که تازه میخوان توی شهر تبریز به آگهی های استخدامی زنگ بزنن از کسی که توی 5 تا شرکت کوچیک و بزرگ (از نظر اسمی و نه حرفه ای بودن) کار کرده میگم بشین خونه برای خودت اسکریپت بنویس و بفروش مطمئن باش زمانی میرسه که حتی پروژه ها خودشون تورو پیدا میکنن.
همین دیروز بود که یکی از همین شرکت های برنامه نویسی که از قبل هم با سیستمهاش آشنا بودم مدیرش زنگ زده بود که شما رو فلانی معرفی کرده میخوایم پروژه های فعلی مارو توسعه بدی که من هم با بهانه های مختلف ردش کردم چون میدونم که الان داره از پرداخت به موقع حقوق حرف میزنه ولی به وقتش کلی مشکلات ایجاد میکنه با تجربه ای از این شرکت ها دارم.
خلاصه سرتون رو درد نیارم. توی دنیای برنامه نویسی مدیر خودت باش حتی گوشه ای از خونه پشت یه میز یک متری بهتر از سر خم کردن جلوی یه مدیر شرکت 1000 متری.
من شخصیت های جالبی از این مدیرهای شرکت ها دیدم که مثلا آخر وقت روز کاری یه کاری بهت میسپارن و اول وقت روز دیگه پیگیرش میشنن. انتظار دارن بیشینی خونه براشون کار کنی
@amin.webdesign
فریلنسری هم مشکلات خاص خودشو داره خب
من تجربشو داشتم
اولیش دور بودن از اجتماعه و نداشتن دوست های زیاد
با باشگاه رفتن و اینا هم اصلا پر نمیشه ...
دومیش اینه کسی نیس به پیشرفتت کمک کنه و همه چیو خود ادم باید یاد بگیره
.
کارتیمی و شرکتی خیلی بهتره ب شرطی ک شرکت خوبی پیدا بشه ..
.
حالا اگه ماها بخوایم بریم تهران دنبال کار باید کلی مشکلات سر خونه یا اتاق گرفتن هم داشته باشیم!
@rezajashnsaz0011
من به شخصه توی مدتی که با شرکت ها کار کردم تیم سازی هامو کردم. در مورد فریلنسری و دور بودن از جامعه هم بستگی به شرایطش داره که شاید برای من 50درصد این درست باشه
برای کار هم اگه بخوای بری شهر دیگه میتونه مشکلات خونه گرفتن پیش بیاد ولی وقتی من بعد دانشگاه که هنوز ازدواج نکرده بودم و به واسطه دوستهایی که پیدا کرده بودم یه مدت هم خونه ای بودم با دوستام و بعدش رفتم خونه خودم. باز این مشکلات با هر شکل و شمایل و کم و زیادش میتونه برای هر کسی پیش بیاد ولی همه یه جورایی با این مشکلات دست و پنجه نرم کردن و من خودم کلی مشکلات توی این مسیر داشتم و هنوز هم شاید به اون مرحله ای که میخوام نرسیدم با اینکه مشتری ها و تیم خاص خودمو دارم ولی باز راهم طولانیه تا برسم به مرحله ای که بتونم تیم رو زیر یه سقف دور هم جمع کنم.
@Astaneh
همشهری هستیم دوست عزیزم و چقدر خوشحالم که دراین شهر سنتی ی همکار پیدا کردم بعداز 3سال برنامه نویسی!
@rezajashnsaz0011
کاملا حق باشماست
من برای گرفتن پروژه دائما درحال سفر به شهرهای اطراف هستم(بجنورد و مشهد) و این واقعا زجرآور هستش
محیط تاثیر به شدت زیادی داره واسه همین چند وقتی هست که به فکر مهاجرت هستم و به دوستانی که درشهرستان های کوچیک و سنتی زندگی میکنن توصیه میکنم که اگر شرایط دارن به محیط های بزرگتر مهاجرت کنن چون عمر چیزی که برگشت نداره و واقعا ازاین که من سه سال پیش به فکر مهاجرت نیوفتادم پشیمونم
با ارزوی موفقیت برای همه دوستان درهر جای این مرز و بوم❤
بهترین کار اینه باهم یک پروژه آنلاین شروع کنیم واسه کسی نزنیم واسه خودمون شروع کنیم
اینجوری باعث میشه خیلی قوی شیم چون میشم چندتا فکر
کسی خواست همکاری شروع کنیم در خدمتم
۰۹۳۶۰۷۸۶۲۷۲
@mstfa.moghdm
امیدوارم هر جا هستی موفق و تندرست باشی داش مصطفی
ایشاللا ما هم یه مقدار وضعمون خوب بشه حتما برنامه های زیادی برای مهاجرت داریم.
درود دوستان
من درک میکنم که بخش مهمی از هر شغل رسیدن به درآمد خوب هست تا بتونید توی اون کار پیشرفت کنید.
و زمان بیشتری روش بذارید.
اگر الان پروژه گرفتن سخته و هنوز خیلی ها مفهوم برنامه نویسی وب رو درک نمیکنند..
حالا ببینید ۱۰ سال پیش وضعیت به چه شکل بود.. (حداقلش اینه که الان کمکم داره صنعت نرم افزار جون میگیره)
الان چند سالیه که تجارت الکترونیک در کشور ما وضعیتش بهتر شده
اما کماکان کارفرما ها و رئسای شرکت ها بدنبال سو استفاده از برنامه نویس ها هستند.
کافیه شما به یه مصاحبه بری و بگی من قبلا جایی کار نکردم.
از ریز ریز اطلاعات بر علیه شما استفاده میکنند تا حقوق کمتری به شما بدند.
و بعضا تاخیر در پرداخت و مشکلات عجیب هم پیش میاد
من هم مثل سایرین در این مسیر فراز و نشیب های زیادی داشتم.
قرارداد های بدی رو امضا کردم
ضررهایی دادم که اصلا فکرشو نمیکردم
حتی بعضی مواقع به فکر تغییر شغل افتادم
و این داستان ها ادامه داره تا زمانی که تجربه شما زیاد بشه و شرایط همکاری رو شما دیکته کنید... حداقل برای من به این شکل بوده
حتی در طول مصاحبه این شما باشید که میپرسید: شما با چه تکنولوژی در این شرکت کار میکنید؟ شاید من اصلا خوشم نیاد
ما ایرانی ها با مفاهیم کار و تلاش بخوبی آشنا هستیم.
اما متاسفانه در فرهنگ سازش با همکار، رئیس، زیردست، بالادست... خیلی ضعیفیم
و این دید از بالا به پایینی که کارفرماها هم دارند، کمکی به حل شدن این موضوع نمیکنه
آیا مایل به ارسال نوتیفیکیشن و اخبار از طرف راکت هستید ؟