تعداد کمی از مردم درک میکنند که چگونه بطور مداوم درآمد، شیوه زندگی و شادی خود را هم زمان افزایش دهند. مهم نیست که در حال حاضر در چه موقعیت مالی قرار دارید، چه در ابتدای کار و چه در حال بدست آوردن پول. این یک واقعیت است که هر چه درآمد مردم افزایش یابد، به همان نسبت مخارجشان هم بالا میرود.
در این مقاله شما یاد میگیرید چگونه ثروتمند شوید، چگونه صاحب زندگیای شوید که به طور مداوم سطح اعتماد بنفس و شادی شما را افزایش داده و شما را به عنوان یک فرد در حال یادگیری و رشد، به موفقیت برساند.
اگر این مسائل برای شما جذاب نیست، پس این مقاله برای شما نوشته نشده است.
طریقه کار:
1) ایجاد چشم اندازی از ثروت:
ناپلئون هیل میگوید:« هنگامی که ثروت ها شروع به آمدن به سمت شما کنند، با چنان سرعتی میآیند که گویی در تمام این مدت بی فایده در خفا بوده اند.»
قدم اول در رسیدن به موفقیت مالی این است که یک " نگرش مالی" برای خودتان به وجود بیاورید.
انیشتین می گوید:« تخیل مهمتر از دانش است.»
آردن میگوید:« خلاقیت مهمتر از تجربه است.»
چقدر برای آینده خود رویا پردازی میکنید؟
آیا پتانسیل زیادی در زندگی خود میبینید یا صرفا یک زندگی معمولی را حس میکنید؟
ایجاد یک نگرش، یک روند تکراری است. اینطور نیست که شما فقط یک دیدگاه به وجود آورید و دیگر هرگز از آن استفاده نکنید؛ شما همیشه و هر روز در حال ایجاد و پیاده سازی دیدگاه خود هستید. به قسمتهایی از زندگی خود نگاهی بیاندازید که در مسیر درست قرار گرفته و به خوبی عمل می کنید، این به این دلیل است که شما به دنبال چیزی فراتر از داشته های فعلی خود هستید. اکثر مردم در حال تکرار و زندگی در گذشته هستند. داشتن هدف و نگرش، لازمه تمرکز بر آینده است. وقتی شما شروع به تصور آینده های متفاوت برای خود کنید و در رسیدن به آن تلاش کنید، زندگی و رفتار شما بلافاصله تغییر میکند.
برای انجام این کار، باید نیاز خود به ثبات را حفظ کنید. از یک دیدگاه روانشناختی، افراد نیاز زیادی برای دیده شدن توسط دیگران دارند. این نیاز، افراد را به دور از الگوهای رفتاری، محیطها و روابطی که در نتیجه مخرب است، نگه میدارد. در عوض شما میتوانید این نیاز را ترک کنید و با این واقعیت کنار بیایید که شما عالی و بی نقص نیستید. اینکه گاهی وقتها اوضاع طبق میل پیش نرود عیبی ندارد. صرف نظر از اینکه اطرافیان دربارهی شما چه فکری میکنند، برای ارزشهایی که میخواهید به واقعیت برسند ایستادگی کنید.
داشتن ارزش و دیدگاه در زندگی به این معناست که شما دیگر به نظرات دیگران در مورد خود اهمیت نمی دهید. این آغازی برای زندگی در آیندهای است که شما خواستار آن هستید. حالا شما آماده ساختن زندگی بر پایه نگرش خود هستید نه بر پایه گفتههای والدین و یا چیزهایی که محیط به شما اعمال کرده است . هر چه دیدگاه شما ظریفتر و قابل سنجشتر باشد، به همان نسبت بهتر است. مغز شما واقعا عاشق ارقام و اتفاقات است و این طبیعی است که دیدگاه شما به دنبال اعدادی خاص و حوادث کلیدی باشد. برای مثال:
- هر سال 1 میلیون دلار تا اول ژانویه 2022 بدست خواهم آورد و یا تا 6 ماه آینده یک سفر 6 هفتهای به تایلند خواهم رفت.بسنجید، اندازهگیری کنید و هیجانزده باشید.
عیبی ندارد اگر نمی دانید که در حال حاضر به دنبال چه هستید؛ داشتن پول بیشتر، داشتن تجربه های قوی و یا اینکه همیشه در حال رشد و یادگیری باشید. هر چه با موفقیتها و بردهای کوچک اعتماد بنفس خود را بالا ببرید، دیدگاه و نگرش شما گستردهتر می شود. به این ترتیب برای اینکه دیدگاه شما با اهداف واقعی شما منطبق باشد، باید اعتماد به نفس خود را بالا ببرید.
2) یک سیستم 90 روزه برای اندازه گیری پیشرفت وگام برداشتن به آینده را توسعه دهید:
دَن سالیوان، هر 90 روز این 4 سوال را از کارمندان خود میپرسد:
- با نگاهی به 3 ماه گذشته، چه چیزهایی باعث افتخار شما در مورد آنچه که بدست آوردهاید میشود؟
- وقتی به آنچه که امروز رخ داده است نگاه میکنید، کدام بخش از روند کار به شما اعتماد بنفس بیشتری میدهد؟
- در حال حاضر، در 3 ماه آینده چه چیزهای جدیدی به شما بیشترین حس هیجان را میدهد؟
حالا بگویید 5 "جهشی" که میتوانید بردارید تا 3 ماه آینده را تبدیل به 3 ماهی خوب کند، چیست؟
هر 90 روز سه ماه گذشته را مرور و هدفهای طاقت فرسا و چالشی را برای سه ماه بعدی آماده کنید. در کتاب "هنر یادگیری" از جاش وایتنزکین گفته شده است که:« اهداف کوتاه مدت اگر در یک فلسفه ی بلند مدت پرورش یابند، میتوانند ابزارهایی مفید برای توسعه باشند.»
اهداف کوتاه مدت چگونگی پیشرفت شما را ایجاد میکنند. کار کردن طبق یک جدول زمانی برای بازدهی بیشتر بسیار مناسب است. زمینه ساز حرکت به سمت جلو در 90 روز، تمرکز بر روی چند نقطه اصلی میباشد. هر سه ماه، وقتی به سه ماه گذشته نگاهی میاندازید، یک سیستم ردیابی برای یادگیری و پیشرفت خود میخواهید. شما میخواهید که از محیط همیشگی خود بیرون بیایید و یک مرخصی برای آرامش داشته باشید. تیم فریس به این مرخصی "بازنشستگیهای کوچک" میگوید. طی این جلسات ریکاوری، شما میخواهید یادداشت های خود را باز کنید و انعکاس این 90 روز گذشته را بازتاب دهید.
- چه کارهایی درست انجام شد؟
- چه چیزهایی کلید پیروزی شما بود؟
- چه چیزی یاد گرفتید؟
هر 90 روز، وقتی پیشرفتهای خودتان را مرور میکنید، اعتماد بنفس شما بالا میرود. افراد کمی واقعا برای دیدن تأثیر کارهایی که انجام دادهاند، وقت میگذارند. ما در درک پیشرفتهای کوتاه مدت خوب هستیم اما در درک اینکه از کجا آمدهایم توانا نیستیم. احتمالا شما حتی یادتان نمیاید سه روز پیش ناهار چه خوردهاید و حتی کارهای خوب 3 ماه پیش را به یاد نمیآورید. وقتی شروع به دیدن پیشرفت کنید، هیجان را حس خواهید کرد. این حس بسیار مهم است زیرا حس حرکت و جنبش به شما اعتماد بنفس میدهد. اعتماد بنفس پایه تخیل، حرکت و قدرت است.
اعتماد به نفس بیشتری میخواهید؟ شروع به برنامه ریزی یک هدف کوتاه مدت (30 تا 90 روزه) کنید؛ پیشرفت ها و موفقیت های خود را دنبال کنید و دوباره شروع کنید. وقتی دید گسترده ای دارید، نیازی به پیشرفت های هر روزه نیست؛ فقط باید روزانه یک تا دو قدم به سمت جلو بردارید، سپس آن پیشرفت را دنبال کنید تا تأثیرات بزرگ آنرا ببینید. هر سه ماه نقطه های کلیدی زندگی خود را ردیابی کنید. به دنبال پول، سلامتی ، زمان و مسیری که میخواهید در آن موفق شوید، باشید.
3) یک برنامه روزمره برای زندگی در بهترین کیفیت ممکن درست کنید:
نویل گادارد می گوید :« فرض کنید که حس آرزوهایتان برآورده شده است.»
بسیار خب، پس شما تصویری از دیدگاه خود خلق کردهاید که به شما الهام میدهد و همچنین هدفهای کوتاه مدت 90 روزه درست کردید تا به شما در ساختن اعتماد بنفس و پیشرفت در مسیر کمک کند. حالا نیاز به یک برنامه روزانه دارید تا شما را در جریان پیشرفت نگه دارد. اگر شما بتوانید هر روز خود را در موقعیت " جریان" قرار دهید، قطعا شما حس خوبی را تجربه میکنید. این وظیفه شماست تا زندگی خود را طوری مدیریت کنید تا در جریان بمانید. در روانشناسی مثبت گرایی، "وضعیت جریان" و یا همان "بودن در جایگاه" یک حالت روحی و روانی است که شما کاملا غرق در احساس تمرکز،انرژی، مشارکت کامل و لذت بردن از روند فعالیت هستید. این راه بسیار خوبی برای زندگی است.
"جریان" عملکرد را بالا میبرد و عملکرد بالا اعتماد بنفس و اعتماد بنفس تخیل و هیجان را به وجود میآورد. تخیل و هیجان، افکار شما را در زندگی هدایت می کند. این تفکر، کلیدی است برای دیدن این واقعیت که چرا اکثر مردم در جریان پیشرفت قرار ندارند. تعجب نکنید، حرکت، اولین تصمیمی است که شما در صبح میگیرید. افراد، حاصل عادتهای زندگی خود نیستند؛ بلکه آنها دستاورد محیط اطراف خود هستند. طبق نظر روانشناس و متخصص رفتار، فاگ بی جی:« طراحی، اراده را شکست می دهد.» طراحی یعنی چگونگی برنامهریزی کارهای خود. بسیاری از مردم زندگی خود را متناسب با روند پیشرفت، طراحی و برنامه ریزی نمی کنند. روند کار چیزی است که باید طراحی شود؛ باید با آن عهد ببندید و در جریان زندگی کنید.
دلیل رایجی که در ورزش های سخت وجود دارد این است که این ورزش ها نیاز به تعهد ، ریسک و تمرکز زیادی دارد. اگر یک راننده موتور سیکلت تمرکزش را در حال پشتک زدن از فاصله 100 فوتی از دست بدهد ممکن است بمیرد. بنابراین:
"جریان" با فکر کردن به وجود نمیآید ، بلکه زمانی اتفاق میافتد که شما آنرا انجام میدهید. به عنوان مثال، زمانی که من یک پست برای وبلاگ مینویسم ، بهترین نوشته زمانی است که من دست از فکر کردن بر میدارم و به قلم اجازه نوشتن میدهم. عملکرد بالا این است که شما فقط شرایط لازم را آماده کنید و سپس اجازه دهید که بدنتان کنترل همه چیز را در دست بگیرد.
هنگامی که نوبت به کارهای روزمره صبح میرسد ، هدف اصلی این است که خودتان را در "جریان" قرار دهید. اول از همه اینکه شما میخواهید محیط اطراف خود را تغییر دهید تا عقایدتان تغییر کند. با خیالپردازی و تجسم درباره آینده مورد علاقه خود شروع کنید. با قدرت به خود بفهمانید که قرار است شما به آن آینده برسید.
فلورانس شین اظهار داشت :« ایمان شما مسائل را از قبل می داند و بر طبق دریافت خود عمل می کند.»
تمام مسائل درباره کارهای روزمره صبح همین است. شما ذهن خود را درگیر آینده میکنید و از نظر احساسی به آن آینده متصل میشوید و در واقع شما تبدیل به خود آینده میشوید.
شما همان کاری را انجام میدهید که آینده انجام خواهد داد و به همین دلیل، نیاز به انسجام باید از زندگی شما سرچشمه بگیرد. به جای اینکه درباره آدمی که قبلاً بودهاید پافشاری کنید، درباره آدمی که قرار است به آن تبدیل شوید مصمم باشید. اگر قرار است میلیونر شوید پس از همین حالا به بعد ، مثل یک میلیونر رفتار کنید.
تحقیقات اخیر درباره ی مغز بازیگران با دستگاه های MRI نشان داد زمانی که بازیگران وانمود میکردند شخص دیگری هستند، مغز آنها نیز تغییر میکرد و دیگر مانند سابق نبود. به عبارت دیگر، بازی در نقشهای دیگر باعث تغییر در مغز شما میشود. به جای اینکه مغزتان را با شخصیت هر روزتان و عادتهایش تحریک کنید، میتوانید مغزتان را با شخصیت دلخواه خود درگیر کنید. میخواهید چه کسی باشید؟
واقعیتِ آن شخصیت را بپذیرید و بدانید که هر چیزی را که دلتان میخواهد، بدست میآورید. تعهدی قوی ببندید و خود را غرق در آن واقعیت کنید.از جوش و خروش جریانی که از بودن در زمان حال میآید لذت ببرید.
4 ) اطراف خود را برای خلاقیت، بهبود و شفافیت طراحی کنید.
راجر همیلتون میگوید:« بسیاری از مردم عقیده دارند که کارهای موجودات از روی عادت است ولی اینطور نیست، ما حاصل محیط اطرافمان هستیم.»
برای ارتقای زندگی حقیقیتان، فقط نمیشود به اهداف، برنامهریزی روزانه یا متفاوت رفتارکردن بسنده کرد؛ شما باید محیط اطرافتان را از نو بسازید. باید محیطی خلق کنید که مطابق با آینده ایدهآل شما باشد. شما نیازمند محیطی هستید که نه تنها با ارزشها و دیدگاههایتان تداخل نداشته باشد، بلکه باعث رشد و پرورش آنها نیز شود.
اطراف اکثر انسانها بیشتر شبیه به یک رودخانه خروشان است که مخالف مقصد آنها حرکت میکند. برای تغییر این مسیر احتیاج به اراده زیادی است. در واقع شما میخواهید محیطتان به معنای واقعی کلمه شما را به سمت مقصد هدایت کند. شما میخواهید که افراد شما را به سمت درست تشویق کنند.
محیطهای متفاوت، اهداف متفاوتی نیز دارند. شما محیطی برای استراحت میخواهید که هیجانی و سرگرم کننده باشد. هر چه داناتر از قبل شوید بیشتر به این مسئله پی میبرید که شما و محیط زیستتان مکمل یکدیگرید. شما نمی توانید خودتان را از محیطتان جدا کنید. پس محیطهای آرامش بخش را با وسایلی مثل تلفن همراه آلوده نکنید. اگر قصد رفتن به ساحل را دارید که آرام باشید، این فرصت شگفت انگیز را با آوردن گوشی خراب نکنید. وقتی قسمتی از سیستم را تغیر دهید تمام سیستم تغییر خواهد کرد.
5) به نتایج توجه کنید نه به عادت ها و پیشرفت ها :
مودبانه بگویم، اکثر ما انسانهای موفق را به خاطر سخت کوشی و عادتهای صحیح و اصول اخلاقی تحسین میکنیم، این نادرست است. خیلی طول نمیکشد به این پی ببریم که رفتار ما مخالف گفتههای ما است. این موضوع کمی خنده دار است، واقعا این روزها مردم درباره این موضوع که نتایج و اهداف اهمیتی ندارد صحبت می کنند. این کاملا غیرعقلانی و دروغ است. این موضوع در مورد عادتها و پیشرفتها نیست بلکه درباره نتایج است. اینکه ما برخی از افراد را تحسین میکنیم، به دلیل نتایجی است که بدست میآوردند. همچنین بی شمار انسانهای دیگری وجود دارند که پتانسیل لازم را دارا هستند ولی در بدست آوردن نتایج قدرتمند عاجزند. تیم فریس در کتابهایش به نام "4 Hours Body" آنچه را که او "حداقل دوام قابل قبول" میداند این است« حداقل تلاش برای تولید نتیجه مطلوب است.» برای پختن تخم مرغ تنها 212 درجه لازم است. هرکاری فراتر از این تنها هدر دادن تلاش است.
از این رو، نتیجه مورد قبول شما چیست؟
موثرترین راه برای دستیابی به این هدف چیست؟
به جای عادتها و عملکردها شما میخواهید دربارهی نتایجی که مدنظر دارید روشن و واضح باشید. سپس به صورت دقیق و محاسبه شده به روش بدست آوردن آن پی ببرید.
این هدف است که فرآیند را تعیین میکند نه راههای دیگر. علاوه بر این، نتایج حاصل نیز فرایند را تعیین میکنند. اگر شما به نتیجهی مطلوب خود نرسیدید، باید روند کار خود را تغییر دهید.
غیرعقلانی رفتار نکنید و همین کارها را مرتب انجام دهید و انتظار نتایج متفاوت داشته باشید. ما هنوز هم در اجتماعی زندگی میکنیم که وسواس به عادتها است.
هیچکدام از اینها به تنهایی معنی نمیدهند، آنها فقط در زمینه یک هدف مشخص معنیدار میشوند. فرآیندهای من هیچوقت شبیه فرآیندهای شما نیست چون اهداف ما متفاوت است.
اهداف من چیزهایی هستند که عادتهای مرا تعیین میکنند. اهداف بزرگ و جسورانه نیازمند ابتکار هستند. آنها نیاز به شجاعت و تلاش برای مسائلی را دارند که ممکن است تحقق نیابند. آنها نیازمند رفتن به فراتر از هر چیزی که تاکنون انجام دادهاید هستند.
در حقیقت هدف شما همان عملکرد شما است. شما هدفی را مشخص میکنید و این هدف، زندگی شما را مدیریت میکند . وقتی به آن هدف برسید هدفی جدید را انتخاب میکنید که زندگی شما را متفاوتتر مدیریت میکند.
اهداف پایان کار شما نیستند بلکه آنها رشد و پیشرفت هستند .
وقتی شما به یک هدف میرسید، به رشد خود ادامه میدهید و آنچه را که از قبل یاد گرفتهاید به اجرا در میآورید.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید