چه زمانی مشتری خیلی دور شده است ؟
ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ: 8 دقیقه

چه زمانی مشتری خیلی دور شده است ؟

یکی از قسمت‌های سخت یک فریلنسر بودن این است که بدانید چگونه با مشتری‌های مختلف ارتباط برقرار کنید. در این مسیر، مطمئنا با انواع شخصیت‌های مختلفی برخواهید خورد که ارتباط برقرار کردن با بعضی از آن‌ها بسیار ساده‌تر از دیگران است.

در حقیقت می‌توانم بگویم مورد غافلگیر کننده‌ای که در صنعت من و کارهایی که تا به کنون داشته‌ام، این بوده که با اغلب مشتریان بدون مشکل و با رضایت معامله کرده‌ام. اما در کنار این موارد، تجربیاتی نیز وجود داشته که مرا بسیار ناامید و خسته نگه داشته است. در بعضی از حالت‌ها ما می توانیم که رابطه را نجات دهیم و به سوی جلو حرکت نماییم. اما در بعضی حالت‌ها نیز جدا کردن راه‌ها از همدیگر تنها راه معقول و درستی بوده که باید انتخاب می‌کردیم. من فکر می‌کنم بیشتر به داستان‌های عاشقانه شباهت دارد!

قسمت مهمی از این ارتباط چالشی است که در آن شما باید تشخیص دهید چه رابطه‌ای می‌تواند نجات یابد و چه رابطه‌ای نه. چگونه بدانیم که مشتریان فراتر از مرزها عبور کرده‌اند؟ در این مطلب می‌توانید نکاتی را بیابید که به شما کمک می‌کنند تا تصمیم درست را بگیرید.

آن‌ها دائما به شما حس ناراحتی می‌دهند

راه‌های مختلفی وجود دارد که در آن مشتری‌ها به ما احساس ناراحتی می‌دهند. نشانه‌های بسیاری وجود دارد که از طریق آن می‌شود فهمید که فرد در حال تلاش برای انجام کاری است، کاری که ما معمولا آن‌ را مسیر «شخصی» می‌خوانیم. برای فهمیدن این قضایا نیز ما خیلی به گشتن در اعماق نیازی نداریم.

راه‌های بسیار دیگری وجود دارد که ما می‌توانیم از طریق آن‌ها بهتر مسئله را درک کنیم. برای مثال وقتی که از شما به صورت مکرر درخواست می‌شود که کاری ناعادلانه انجام دهید (برای مثال دزدی محتوا). ممکن است شیوه حرف زدن آن‌ها توهین آمیز باشد. و یا حتی می‌تواند از نبود ثبات شخصیتی طرف مقابل عصبانی شوید. 

موردی آخری که بیان شد در تجربیات من بیش از اندازه اتفاق افتاده است. من در موقعیت‌های مختلفی با افرادی بوده‌ام که زیاد تهدید می‌کردند -البته نه مستقیم به من-، اما چیزی که مرا بسیار شگفت زده می‌کرد این بود که آن‌ها درست در مقابل من از چنین چیزهایی صحبت می‌کردند و شخصیت خودشان را برای من بیان می‌‌کردند. بخش ناراحت کننده آن این بود که من باید بیرون از خانه، از این موارد طفره می‌رفتم و جاخالی می‌دادم.

در انتهای این موضوع باید بدانید که هر فردی که به صورت مداوم شما را ناراحت می کند و به شما احساس بدی می دهد، از مرزها عبور کرده است (خواه که آن‌ها از این موضوع باخبر باشند و یا نه). بعضی از اوقات مردم تا زمانی که شما در جواب کارهای‌شان اقدامی نکنید، متوجه نمی‌شوند که چه کاری کرده اند. ممکن است این اقدامات را مؤدبانه جواب دهید، اما جدای از این موارد باید به صورت عادلانه‌ای با این موضوع برخورد کنید.

آن‌ها دائما به شما حس ناراحتی می‌دهند

در انتظار ماه

یک بار تجربه این قضیه را داشتم که یک فردی واقعا در رابطه با پروژه ای که داشت، عجله می‌کرد و می‌خواست به سرعت نسخه آزمایشی ساخته شود و در انتها زودتر از هرچیزی پروژه به صورت کاملی تحویل داده شود. به اندازه کافی منصفانه است. اما فردی که من قبلا با او هیچ آشنایی نداشتم از من پروژه بسیار بزرگی می‌خواست که قصد داشت در همان هفته‌ای که به من مراجعه کرده تحویل داده شود. این موضوع در چنین شرایطی ممکن است اجرا شود اما وقتی صحبت هزینه‌ها می‌شود و طرف مقابل بودجه محدودی دارد، واقعا سخت است. در چنین شرایطی شما کافی است که بگویید پروژه‌تان نمی تواند در چنین مدتی ساخته شود. 

در حالی که قابل درک است که فردی بودجه و زمان‌بندی محدودی داشته باشد، اما درخواست چنین حالتی از یک فریلنسر بسیار زیاد است. شما نمی‌توانید همه چیز را در کناری قرار دهید و صرفا به یک مسئله توجه کنید.

مطمئنا قصد و هدف اصلی شما این است که مشتری‌تان را راضی و خوشحال نگه دارید اما این مسئله نباید براساس بودجه و سرمایه دیگر مشتریان‌تان باشد. وقتی فردی از شما تقاضایی بدون منطق دارد، تلاش کردن برای آن به نظر بی فایده و غیر ضروری است. 

البته وقت‌هایی نیز وجود دارد که یک مشتری وفادار و قابل اعتماد برای بخشی از کارهای‌ش دچار مشکل مالی است، این قضیه‌ای کاملا جداگانه است، در چنین حالت‌هایی باید بسیار با ملاحظه و با خشنودی ارتباط را تداوم دهید.

اما وقتی که یک فردی از در همراه با لیستی از درخواست‌ها بدون اینکه قصد مصالحه با شما را داشته باشد، وارد می‌شود، همان بهتر که از وی دور بمانید.

شکستن اعتماد

وقتی که احساس وظیفه نسب به مشتری‌تان دارید پس مطمئنا از اهمیت ایجاد یک رابطه همراه با اعتماد نیز می‌دانید. اما اعتماد مانند یک جاده دو طرفه است که در آن هر دو فرد باید به خوبی به همدیگر اعتماد داشته باشند. یک طراح باید به موارد زیر از جانب مشتری اعتماد داشته باشد:

  • آن‌ها پول را به موقع واریز می‌کنند.
  • پروژه‌ای داده شده قانونی و درست است.
  • مشتری رفتار خوبی دارد.

در زمان های مختلف ممکن است با حالت‌هایی مواجه شوید که در آن مشتری به صورت ناگهانی دچار مشکلات مالی می‌شوند که موضوع قابل درکی است. هرکدام از ما می‌توانیم در چنین شرایطی قرار بگیریم.

اما در بسیاری از مواقع وقتی مشتری اعتماد را می‌شکند، دیگر هیچ بهانه‌ای قابل پذیرفتن نیست. برای مثال من قبلا برای یک سازمان کار می‌کردم که قصد داشتن یک وبسایت جدید را راه اندازی کنند، برخی از قسمت‌های این وبسایت واقعا وقت گیر بود، وقتی که وبسایت آماده شد، آن‌ها از من خواستند که به سرعت وبسایت قدیمی را برای‌شان دوباره بارگذاری کنم. چرا؟ به این دلیل که در چند ماهی که پروژه در حال توسعه بود، یکی از مدیران که باید به این کار نظارت می‌کرد، کارش را به درستی انجام نداده بود. عدم چنین مسئولیت پذیری و همراهی با پروژه، می‌تواند باعث تمام شدن ارتباط با یکدیگر شود.

هرکدام از ما دچار اشتباه می‌شویم و من یکی از افرادی هستم که به بخشش اعتقاد زیادی دارم. خوشبختانه در جریان این سال‌ها من بارهای زیادی افرادی را بخشیده‌ام، اما بعضی وقت‌ها، بعضی رفتارها شایسته بخشش نیستند. وقتی که یک طراح با مشکل کاری را به جلو می‌برد، مشتری وی را با تبر قطع می‌کند! چنین شرایطی در رابطه با مشتری نیز باید وجود داشته باشد.

شکستن اعتماد

ارتباط موفق نیازمند احترام و توجه دو طرفه است

اگر شانس داشته باشید،‌ در جریان کاری‌تان با افراد خوب بسیاری در حرفه‌تان کار خواهید کرد. ممکن است در بعضی مواقع همه چیز را یکسان نبینید و برای یک پروژه اظهار نظر‌های متفاوتی را داشته باشید. اما همیشه در ارتباطات یکسری دریافت-و-پرداخت مشخص وجود دارد. وقتی تمام توجه‌هات و موارد دیگر به صورت دو طرفه باشد، همه چیز خوب پیش می‌رود و جریان همکاری مثبت خواهد بود.

در زمان‌های نادری که ارتباط ارزش برقرار را دیگر ندارد، بسیار مهم است که بدانید هر دو طرف می‌توانند راه خودشان را بردارند. می‌توانید این تجربیات را در جایی بنویسید و حتی بعد از هر شکست در ارتباطات می‌توانید دلیل آن و شکلی که خودتان دوست داشتید را به خاطر بسپارید. از آن‌جا به بعد می‌توانید موارد بسیاری را یاد بگیرید و در رابطه با شناسایی ارتباطات بد، قوی‌تر ظاهر شوید.

منبع

چه امتیازی برای این مقاله میدهید؟

خیلی بد
بد
متوسط
خوب
عالی
در انتظار ثبت رای

/@arastoo
ارسطو عباسی
کارشناس تولید و بهینه‌سازی محتوا

کپی رایتر، یوایکس رایتر، متخصص سئو محتوا و… عناوینی هستن که می‌تونم حرفه‌ام رو باهاشون خلاصه کنم اما جدای از این موارد، کتاب نوشتم، پادکست ضبط کردم، مارکتینگ محتوا انجام دادم و خلاصه تجربیات تا بخوایید در زمینه کلمات کسب کردم.

دیدگاه و پرسش

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید ورود یا ثبت‌نام

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید

ارسطو عباسی

کارشناس تولید و بهینه‌سازی محتوا