یلدا ادامه داره... ❤️ ۴۰ درصد تخفیف همه دوره‌ها

استفاده از تخفیف‌ها
ثانیه
دقیقه
ساعت
روز
مراحل احساسی یک طراح وب بودن
ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ: 9 دقیقه

مراحل احساسی یک طراح وب بودن

در دنیا منابع زیادی برای یادگیری طراحی وب وجود دارد. چه بخواهید مانند یک استاد کدنویسی کنید و چه بخواهید گرافیک‌های خیره کننده را خلق کنید، فرصت ارتقا دادن مهارت‌های‌تان تنها چند قدم با شما فاصله دارد. اما طراح وب بودن چیزی بیشتر از مسائل فنی مربوط به آن است. بسته به موقعیت خاص شما، این کار نیازمند داشتن احساسی کاری و توانایی همکاری با سایر افراد می‌باشد. همچنین داشتن شغل در زمینه طراحی وب، می‌تواند یک چالش جدی و عاطفی نیز به شمار آید. این موضوع چیزی است که خیلی در مورد آن بحث نمی‌شود، شاید زمان آن رسیده است تا گفتگویی در این باره داشته باشیم.

هیچ محافظی وجود ندارد

بسیاری از طراحان وب فعالیت در این رشته را به عنوان یک سرگرمی شروع کرده‌اند. این در مورد یاد گرفتن مسائل جدید، آزمایش و تفریح کردن است. شاید افراد کمی متوجه کارهایی که می‌کنید شوند. با این وجود اگر بتوانید از آن علاقه یک کسب و کار درست کنید، بحث ما جدا خواهد بود. زمانی که شروع به ارائه‌ی طرح‌ها و توسعه‌های خود کنید، ناگهان سر و کله انتقادها پیدا می‌شود. چرا؟ چون دیگر این کارتان سرگرمی نیست.

حالا شما به خاطر استعدادها و توانایی‌های‌تان درآمد کسب می‌کنید و با مشتریانی واقعی همکاری خواهید کرد. آن‌ها عادت دارند تا انتقادهای سازنده را به اشتراگ گذاشته و درخواست تغییراتی را کنند. بعضی از افراد در این زمینه از مهارتی بالاتر نسبت به سایر مردم برخوردار هستند. ممکن است این اتفاقات برای یک طراح تازه وارد بسیار ناخوشایند باشد. شما از خلق طرح‌ها به خاطر لذت آن به جایی رسیده‌اید که باید بابت هر تصمیمی حساب پس دهید.

نتیجه‌ی این اتفاقات می‌تواند یک طراح را ناامید کرده و اعتماد به نفس او را پایین بیاورد. تمام این‌ها می‌توانند بر لذت‌ها و رفتارهای شما تاثیر بگذارند.

فراز و نشیب پروژه 

پیدا کردن منبعی ثابت از پیشنهادات کاری برای طراحان به یک هدف مبدل شده است. اما دستیابی به همچین چیزی دشوار است. مسئله‌ی مهم‌تر در اینجا مواجه شدن با چرخه‌ی وفور و قحطی می‌باشد. به عبارت دیگر، شما یا آنقدر مشغول هستید که وقت خوابیدن ندارید یا آنقدر بیکار هستید که حوصله‌تان سر می‌رود. هر دوی این موقعیت‌ها، شرایط احساسی خاص خودشان را دارند. بیش از حد مشغول بودن می‌تواند استرس زا بوده و فرد را خسته کند. پیشنهاد شدن پروژه‌های اندک هم ترس‌های خاص خودش را دارد. در چنین شرایطی ممکن است از خودتان بپرسید که آیا کسب و کار من شکست می‌خورد یا زنده می‌ماند؟

سپس سر و کله‌ی خود پروژه‌ها پیدا می‌شود. یک حس هیجان پیچیده که گاهی اوقات می‌تواند سبب اشتباه شما شود. پروژه‌ها سختی‌های احساسی خاص خودشان را دارند. گاهی اوقات نیز پروژه‌ها با چیزی که شما فکرش را می‌کردید فرق دارند.

طبق تجربه‌ای که من داشته‌ام، تنها یکی از این موارد برای درگیر کردن افکار متمرکز شما کافی است. در چنین مواقعی شما احساس عدم کنترل بر مسائل را خواهید داشت. سپس احساس تنش به شما دست می‌دهد، در این شرایط شما کارها را با عجله تکمیل می‌کنید تا صرفاً به پروژه بعدی برسید.

در اینجا درسی سخت وجود دارد که می‌بایست آن را یاد گرفت. به یاد داشته باشید که پروژه‌های مختلف، دیدگاه‌ها و عقاید متفاوتی دارند. آن‌ها تقریباً غیرقابل پیش‌بینی هستند و سر و کله زدن با آن‌ها می‌تواند سخت باشد. این امر مربوط به تهیه، برنامه ریزی و انجام کارهای واقعی است.

وزن مسئولیت پذیری

بعضی از طراحان وب، طوری به سایت‌های خود اهمیت می‌دهند که انگار فرزند آن‌هاست. اگر چنین باشد، یعنی بعضی از ما چندین جفت فرزند داریم که باید از آن‌ها مراقبت کنیم. با انجام این کار مسئولیت‌های زیادی به وجود خواهند آمد. هموار نگه داشتن امور، اطمینان از دسترسی درست، سازگار ماندن با فناوری‌های جدید، آموزش به مشتریان و مدیریت محتوا تنها برخی از وظایفی است که ما باید انجام دهیم.

انجام تمام این کارها می‌تواند مثل باری سنگین بر دوش یک فریلنسر یا آژانسی کوچک باشد. این بدین معناست که شما باید در تمام ساعات روز در دسترس باشید، چون همه‌ی مشتریان نمی‌توانند برای تعمیر یک وب سایت تا فردا صبر کنند. علاوه بر این‌ها شما باید تمام قدم‌های خود را حساب شده بردارید. رخ دادن اتفاقاتی که از کنترل ما خارج هستند می‌تواند به احساسات ما آسیب برساند، حال تصورش را کنید که دلیل آن اتفاقات خود ما باشیم.

این مسئولیتی است که ما اغلب هنگام ورود به این تجارت به آن فکر نمی‌کنیم، اما مطمئناً این چالشی است که باید در مقطعی از زمان با آن روبرو شویم.

سر و کله زدن با پروژه را یاد بگیرید

بنابراین ما ثابت کردیم که طراح وب بودن می‌تواند یک تجربه‌ی اعصاب خردکن باشد. اما خبر خوب این است که با گذشت زمان می‌توانید یاد بگیرید که با فراز و نشیب‌های موجود در این حرفه مقابله کنید. در اینجا نکات مفیدی را ذکر کرده‌ام:

جلو جلو برنامه‌ریزی کنید، حتی اگر همیشه عملی نشود

برنامه‌ها می‌توانند تغییر کنند. اما برنامه ریزی کردن هنوز هم تلاشی ارزشمند است. کلید رسیدن به موفقیت در اینجا، آماده کردن خودتان و انعطاف پذیر ماندن است. هنگام گفتگو کردن با مشتری در مورد معیارها و مهلت‌های زمانی پروژه، سعی کنید کاملاً قطعی و مطمئن صحبت نکنید. در عوض با یک بازه زمانی شروع کنید و به شکلی دوستانه به آن‌ها بفهمانید که عواملی در این بازه دخیل هستند. سپس با پیشرفت‌های شما در کار، نتایج مشخص‌تر خواهند شد.

این روش مختص تمام مشتریان نیست، اما بیشتر آن‌ها بعد از شنیدن حرف‌هایتان تمایل به همکاری با شما را خواهند داشت. اگر بخواهیم صادقانه با این موضوع برخورد کنیم، این روش بسیار واقع گرایانه‌تر از تعیین مهلت‌های زمانی سفت و سخت است. هیچکس از آینده و اتفاقات آن باخبر نیست.

بیخیال چیزهایی شوید که از کنترل شما خارج است

شما باید این واقعیت را بپذیرید که بسیاری از اتفاقات اطراف، از کنترل ما خارج هستند و ما نمی‌توانیم کاری برای آن‌ها کنیم. ممکن است مشتری نتواند به معامله‌ای که بسته‌اید پایبند بماند، شاید یک افزونه‌ی قابل اعتماد به یک کابوس تبدیل شود، حتی شاید آدم فضایی‌ها هارد دیسک شما را بدزدند. اتفاقات رخ می‌دهند، گاهی آن‌ها فراتر از قدرت کنترل ما هستند. خوشبختانه تجربه به ما یاد می‌دهد که در چنین شرایطی یا ناراحت شویم و یا به سراغ نقشه شماره دو برویم. انجام دادن مورد دوم بسیار سازنده‌تر و بهتر می‌باشد.

پروژه را در اولویت قرار دهید 

ممکن است این کار سخت‌ترین کار از بین موارد قبلی باشد. چرا؟ 

چون شما قلب و روح‌تان را برای تکمیل یک پروژه بکار برده‌اید اما در آخر مشتری یا همکارتان می‌گوید که آن را دوست ندارد؛ این حرف می‌تواند احساس بسیار بدی به فرد القا کند. این‌که آن را به عنوان توهینی شخصی تصور نکنید بسیار سخت است. اما ما باید آینده‌نگر باشیم. هنگامی که پروژه‌های خود را در اولویت قرار می‌دهید، انتقادها تبدیل به ابزاری برای رسیدن به هدف دلخواه‌تان می‌شوند: آن هدف همان موفقیت است.

اگر تغییر دادن یک فونت، رنگ و یا حتی کل طرح همان چیزی است که سبب کاربردی شدن طرح می‌شود، انجامش دهید. این بدان معنا نیست که شما از حق دفاع خود گذشته‌اید. نتیجه‌ی نهایی این کار همان چیزی است که شما برای آن می‌جنگید.

آگاهی بخشی در مورد احساسات

هر کسب و کاری با تجربیات عاطفی زیادی همراه است. طراحی وب می‌تواند در اینجا منحصر به فرد باشد زیرا می‌تواند ما را مجبور کند تا هم با احساسات خود و هم با مشتریان سر و کله بزنیم. با این حال این چیزی است که می‌تواند ما را بسیار غافلگیر کند. این نوعی سازگاری است که به ما کمک می‌کند تا بتوانیم در درازمدت دوام بیاوریم. بنابراین اگر در صنعت طراحی وب تازه وارد هستید، بهتر است کمی وقت بگذارید و در مورد موقعیت‌های عاطفی که ممکن است با آن‌ها مواجه شوید فکر کنید. اگر در این صنعت تازه وارد نیستید، به فراز و نشیب‌های عاطفی که آن‌ها را پشت سر گذاشتید فکر کنید، آن‌ها چه تاثیری بر روی شما گذاشته‌اند؟

به یاد داشته باشید که همه‌ی این احساسات بخشی از تجربه هستند. اینکه یاد بگیرید چگونه با آن‌ها کنار بیایید، به اندازه‌ی نوشتن کدهای عالی و یا ایجاد طرح‌های زیبا اهمیت دارد. همه‌ی آن‌ها می‌توانند به شما کمک کنند تا در مسیر موفقیت قرار بگیرید.

منبع

چه امتیازی برای این مقاله میدهید؟

خیلی بد
بد
متوسط
خوب
عالی
5 از 1 رای

/@Pemi.razmi
علیرضا داداشی
دانشجوی مهندسی پزشکی

دیدگاه و پرسش

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید ورود یا ثبت‌نام

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید