تا به حال اسم Comfort zone را شنیدهاید؟ محیطی که آن را محیط امن یا کنج راحتی میخوانیم. گاهی اوقات ما این محیط را جایی میدانیم که در آن ذهن انسان به آرامش رسیده، محیط و تجربه از اضطراب در آن کاملا تحت کنترل انسان است و… . با این حال باید بگویم که Comfort Zone یا همان محیط امن و آرام، دقیقا به همان امنی و آرامی نیست که ما فکرش را میکنیم. در واقع بیشتر اوقات ممکن است کلمات قرار گرفته در این اصطلاح، غلط انداز باشند.
اولین موضوعی که باید به آن توجه کنیم این است که محیط امن و آرام هر کسی ممکن است متفاوت با فرد دیگری باشد، به این دلیل که سطح و درجه اضطراب هر فرد نسبت به افراد دیگر متغیر و متفاوت است.
اما با یک تعریف کلی باید به این نتیجه برسیم که محیط آرام و امن هر فرد به جایی اطلاق میشود که فرد در آن کمترین اضطراب ممکنه را دارد.
برای مثال افرادی هستند که فکر میکنند هر روز رفتن به سر کار و نشستن در آنجا تا ساعت کاری همان Comfort Zone است. وقتی به این دسته از افراد پیشنهاد کار به صورت فریلنسری را بدهید، مطمئنا احساس خطر میکند و حاضر نیست به این سو برود. برخی دیگر از افراد این محیط آرام را در هنگام غذا خوردن، تلویزیون نگاه کردن و… تجربه میکنند.
بنابراین محیط آرام و کنج راحتی ما انسانها متغیر است و ابدا چیز ثابتی نیست. به این دلیل که ما در محیطهای مختلفی هستیم و عوامل اضطراب دهنده متفاوتی داریم.
زمانی که میزان استرس شما بالا برود، احساس آسیبپذیر بودن بکنید و آرامش خوبی نداشته باشید، آنجا ناحیهای خارج از Comfort Zone شماست.
«محیط آرام یا همان کنج راحتی یک مکان زیباست، اما هیچ چیز در آنجا رشد نمیکند.»
از لحاظ روانشناسی
براساس سخنان White Alasdair به صورت کلی سه وضعیت مشخص وجود دارد که انسانها در آن قرار میگیرند:
محیط آرامش، کارایی بهینه و محیط خطرناک.
محیط آرامش همانجایی است که در آن استرس و مشکلی وجود ندارد و تا به اینجای کار تا حدی با آن آشنا شدیم.
کارایی بهینه زمانی است که در آن ما براساس یکسری استرسها به جلو رانده میشویم و سعی میکنیم در آن فرایند رشد بکنیم.
محیط خطرناک نیز به محیلی گفته میشود که درجه بسیار زیادی در آن اضطراب وجود دارد، قدری که روی کارایی و تمرکز ما تاثیر میگذارد و کاملا مخالف محیط آرامش ماست.
در هر حال مشکل اصلی تمایز قائل بودن میان این سه وضعیت و درک آنهاست. همچنین کشف کردن اینکه ما چقدر از هر کدام این موارد فاصله داریم نیز بسیار مهم و ضروری است.
چرا نیاز است که از محیط آرام خودمان فاصله بگیریم؟
۱. توقف در رشد
اگر شما روی ماندن در محیط آرام خودتان پافشاری میکنید باید بدانید که هیچوقت رشد نخواهید کرد و اساسا روند پیشرفت کردن در این ناحیه وجود ندارد. پس شما در محیط آرام، همواره توقف نمودهاید و هیچ سعی برای پیشرفت و به جلو رفتن نمی کنید. بیشتر افرادی که به محیط آرام خودشان اعتیاد دارند، همواره از دستیابی به اهدافشان باز میمانند و اساسا نمیتوانند آن کارهایی که دوست دارند را انجام دهند.
در نهایت این محیط باعث میشود که شما هیچوقت نتوانید خودتان را کشف بکنید و بدانید که دقیقا باید چه کاری را انجام دهید.
۲. پیدا کردن علایق
بیرون نیامدن از محیط آرام خودتان باعث میشود که پیدا کردن علایق و متوجه شدن از آنها بسیار سخت شود. هیچ انتخاب و علاقهای را نمیتوانید در سایه محیط آرام پیدا کنید، اگر هم پیدا شد، مطمئنا نمیتواند به صورت منطقی پیادهسازی شود.
۳. حرام کردن تواناییها
اگر چیز مناسبی را که شایسته آن نیستید پیدا کنید، محیط آرامتان باعث میشود که به کارهایی فکر کنید که ممکن است واقعا مناسب شما نباشد و یا آنکه شما را به سوی آن خود واقعیتان هُل ندهد.
۴. عقب ماندن
وقتی در ناحیه آرام خودتان باشید مطمئنا از پیشرفتهای دیگران عقب میمانید. تنها چیزی که میتوانید با آن روبرو شوید عقب ماندن از دیگران و جلو رفتن آنهاست. همانطور که اشاره شد، ماندن در محیط آرام خودتان، رضایت کامل را به شما میدهد، به همین دلیل هیچوقت سعی در ایجاد تغییر و پیشرفت نمیکنید.
چرا محیط آرامتان میتواند گاهی اوقات خوب باشد
اگرچه بیشتر افراد راجع به مزیتهای بیرون رفتن از محیط آرام حرف میزنند اما گاهی اوقات ممکن است بیرون آمدن از آن ایده خوبی نباشد. در این قسمت میتوانید چند دلیل برای اینکه چرا این موضوع میتواند تاثیر منفی داشته باشد را مطالعه کنید:
۱. شما هنوز آماده خارج شدن نیستید
گاهی اوقات ممکن است بهتر باشد که از محیط آرامتان خارج نشوید، دلیل این موضوع هم به میزان آمادگی شما برمیگردد. خارج شدن از این محیط ممکن است در چنین شرایطی عواقب بدی با خود به همراه داشته باشد. بنابراین بهتر است که قبل از خارج شدن از محیط آرام خودتان، آماده باشید.
۲. خیلی دور شدن
درست است که دور شدن از محیط آرامتان میتواند تاثیر بسیار خوبی روی درک کردن تواناییهایتان داشته باشد. اما این بدان معنا نیست که باید فاصله بسیار زیادی از محیط آرامتان بگیرید. بهتر است با قدمهای بسیار کوچک و سادهای شروع بکنید.
۳. ارزیابی خود
بسیار خوب است که قبل از خارج شدن از محیط آرامتان خودتان را ارزیابی بکنید و به این نتیجه برسید که بهترین کار ممکن خارج شدن از محیط آرامتان است. اگر این کار را نکنید با دو حالت روبرو میشوید: با غرور کاذب و خود بزرگ بینی وارد شدن به محیط خارج از محیط آرام؛ با ترس و ضعف وارد شدن به محیط خارج از محیط آرام.
چگونه محیط آرامتان را ترک کنید و یا توسعه دهید
ابتدای کار باید شیوه تاثیرپذیری از افرادی که در محیط آرامتان وجود دارند را درک بکنید. این افراد میتوانند والدین، همسر و… باشد. شما باید از تاثیراتی که آنها روی شما میگذارند و شرایطی که برایتان تعیین میکنند رهایی پیدا کنید. باید در یک شرایط کاملا خلاء قرار بگیرد تا بتوانید بهترین حالت و موقعیت را کشف کنید. شما همچنین باید یاد بگیرید که عادتها، روتینها و رفتارهای مربوط به محیط آرامتان را تغییر بدهید.
اما مطمئنا تمام این اتفاقات نمیتواند یک شبه بیافتد. تمام این موارد و توسعه فردی خودتان و محیطتان باید به صورت بسیار آرامی پیش برود. چند راه برای اینکه محیط آرامتان را ترک کنید و یا آن را توسعه بدهید به صورت زیر است:
- خودتان را در معرض محیطهایی قرار دهید که خارج از محیط آرامتان است.
- روی تصمیماتتان بیش از اندازه فکر نکنید.
- چیزهای جدیدی را امتحان و تجربه بکنید، سراغ پارک جدیدی، غذای جدیدی و… بروید.
- سعی کنید اتفاقات اطرافتان را از دیدگاهی جدید مشاهده بکنید.
- کارهای داوطلبانه انجام دهید.
- خودتان را در معرض چالشهای جدیدی قرار دهید.
برای آنکه بتوانید وارد سطح جدیدی در زندگیتان شوید باید محیط آرامتان را کنار بگذارید، انجام چنین کاری راحت نیست! -T.Harv Eker
در پایان
اگرچه به نظر میرسد که محیط و خلوت آرامتان بهترین مکانی است که در زندگیتان دارید اما هوشمندانه نیست که همانجا بمانید و در آنجا متوقف شوید. شما با انجام این کار هیچوقت به آن شخصیت فردی که باید تبدیل شوید، تبدیل نخواهید شد و هرگز کارهایی که قرار است در آینده انجام دهید را انجام نخواهید داد.
نظر شما راجع به این مطلب چیست؟ آيا شما نیز در زندگی آرام خودتان زندانی هستید؟
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید