در چند سال اخیر، دنیای برنامهنویسی، داغترین سالهای خود را تجربه کرده و افراد بسیار زیادی وارد این حوزه کاری/مطالعاتی شدند. شاید افراد بسیار زیادی فکر کنند که برنامه نویسی برای همگان قابل دسترس است و هر کسی میتواند برنامه نویسی را یاد بگیرد. اما حقیقتا اینگونه نیست. برنامهنویسی نیز مانند هر رشته دیگری نیازمند یکسری پیش زمینه ذهنی است که تنها با داشتن آنها میتوانید در این عرصه موفق شوید.
بگذارید چند سوال کوتاه را از شما بپرسم. آيا هر کسی میتواند یک شاعر موفق شود؟ آیا هر کسی میتواند یک بازیگر حرفهای در تئاتر باشد؟ آیا هر کسی توانایی یک پزشک خوب بودن را دارد؟
شاید بگویید که هیچ کاری نشد ندارد اما حقیقتا اینگونه نیست. در واقع بعضی از کارها بسته به اینکه ما چه کسی هستیم واقعا نشد داشته و امکان پذیر نیست. مگر آنکه ما خودمان را تغییر دهیم و از یکسری عادتهایمان بگذریم.
در این مطلب اختصاصی از وبسایت راکت شما را با دلایلی آشنا خواهیم کرد که نتیجه گیری آنها میتواند شما را به این نقطه برساند که آیا برای برنامه نویسی فرد مناسبی هستید یا خیر.
در ابتدا یک نکته مهم!
حقیقتا هر کسی میتواند به یک برنامه نویس تبدیل شود اما تفاوت بسیار زیادی میان یک برنامه نویس خوب و یک برنامه نویس بد وجود دارد. هر کسی طبیعتا میتواند با مطالعه کتابهای پزشکی و گذراندن فرایند تحصیلی به یک دکتر تبدیل شود اما آیا چنین فردی با علاقه کامل وارد چنین شاخهای شده؟ آیا در مواجهه با چالشها جا نزده و کماکان مقاومت میکند؟ این نکته اصلی این مطلب است. زمانی که شما نتوانید با سختیهای یک مسیر کماکان پیش بروید در نتیجه نخواهید توانست به خوبی انتهای مسیر دست پیدا کرده و دقیقا متوجه شوید که چه چیزی را میخواهید بدست بیاورید.
بیایید با دلایلی آشنا شویم که باعث میشوند شما برای برنامه نویسی فرد چندان مناسبی نبوده و شاید بهتر باشد سراغ کار دیگری بروید.
دلیل اول: نبود خلاقیت
مطمئنا خلاقیت یک امر انتسابی نیست و اینگونه نیست که برخی از افراد خلاق به دنیا آمده باشند و برخی افراد غیر خلاق! اما مسئله اصلی در اینجا خلاقیت در امر تحلیل و پیدا کردن راهحل است. زمانی که یک کودک بودم با بازیهای مختلف سر و کله میزدم و در بین فامیل معروف به این بودم که توانایی حل هر پازل و هر بازی را دارم. وقتی به این مسئله فکر میکنم به این نتیجه میرسم که واقعا خلاقیت لازم برای تجزیه و تحلیل مشکل را دارم و اهل ریسک کردن هستم. زمانیکه همگان درگیر آن بودند که به چیزی دست نزنند تا مبادا خراب نشود، من شیرجه میزدم و خودم را در وسط مشکلات قرار میدادم و تک به تک آنها را حل میکردم.
چنین موضوعی در زندگی شخصی خودم نیز بازتاب پیدا کرد. در مواقعی که با غم، چالش، مشکل یا هرچیزی دست و پنجه نرم میکنم دقیقا میدانم که چرا به چنین وضعیتی افتادهام و راه برون رفت آن را نیز میتوانم پیدا بکنم. البته گاهی اوقات هم چندان ساده نیست.
اما در نهایت منظور این بود که ما تا به چه اندازه قابلیت آن را داریم که در مواجهه با مشکلات از خودمان خلاقیت به خرج داده و روش مناسبی برای حل کردن آنها را پیدا کنیم. در صورتی که شما واقعا نمیتوانید با مشکلات سر و کله بزنید و احساس سرخوردگی میکنید در مواجهه با آنها شاید بهتر باشد برنامهنویسی را به عنوان یک شغل و حرفه آینده دار انتخاب نکنید.
دلیل این مسئله نیز این است که برنامهنویسی عملا حرفه حل کردن مشکلات یا Problem-Solving است و اگر شما نتوانید یک حلال خوب برای مشکلات باشید بهتر است سراغ این حرفه نروید.
دلیل دوم: کنجکاو نبودن
بهترین افرادی را که من در حوزه برنامه نویسی میشناسم یک ویژگی ثابت و بسیار کاربردی دارند و آن کنجکاو بودن است. این دسته از افراد به صورت مداوم راههای جدیدی را امتحان میکنند و با ابزارها و تکنیکهای جدید خود را وفق میدهند. اگر دنبال ماجراجویی نباشید به زودی تبدیل به یک برنامه نویس بلا استفاده خواهید شد چرا که تکنولوژی مدام در حال پیشرفت بوده و هر روز راه حلهای جدیدی برای مشکلات ایجاد خواهند شد.
یک برنامه نویس حرفهای ملزم است که موضوعات جدید را یاد بگیرد و مدام نسبت به دنیای تکنولوژی کنجکاو باشد. گذر کردن به صورت ساده از کنار تمام موضوعات جدید شما را به یک برنامه نویس حرفهای تبدیل نخواهد کرد. در نتیجه اگر فرد کنجکاوی نیستید و شوق علاقه بسیار زیادی برای یادگیری موضوعات جدید را ندارید بهتر است برنامه نویسی را خط بزنید.
دلیل سوم: نیازمند دیگران بودن
برنامهنویس حرفهای کسی است که میتواند روی پای خود ایستاده و برای مشکلات و مسائل فنی خود راه حلهای درخوری را پیدا بکند. در واقع اگر از جمله افرادی باشید که برای هر موضوعی نیاز به حامی دارید و مدام نیاز دارید که کسی مراقب شما باشد شاید برنامه نویسی برایتان چندان مناسب نباشد.
برنامهنویس حرفهای کسی است که توانایی جستجو خوبی داشته و در پی پاسخ هر پرسشی به صورت مستقلانه واکنش نشان میدهد. البته نیازی نیست که شما در همان قدم اول به صورت مستقل وارد عمل شوید چرا که شما نیاز به راهنمایی دارید و میتوانید از کمک دیگران استفاده کنید. اما به صورت قدم به قدم شما نیاز خواهید داشت که موضوعات مختلف را جستجو کرده و خودتان از پس مشکلات خودتان بر بیایید.
البته باز هم به عنوان یک نکته مهم به شما میگوییم که شما به عنوان یک برنامه نویس باید یاد بگیرید که چگونه در اینترنت جستجو کنید و مشکلات خودتان را حل نمایید چرا که هر چه بیشتر پیش خواهید رفت با چالش هایی روبرو خواهید شد که در هیچ دوره آموزشی و توسط هیچ مربی تدریس نخواهد شد. به همین دلیل است که تجربه کاری بسیار مهم بوده و نیاز است که شما به صورت شخصی و مستقل با این مشکلات روبرو شوید.
دلیل چهارم: بدنبال ساحل آرام بودن
اگر دنبال یک کار روتین و کم چالش هستید به نظر من برنامه نویسی چندان شغل مناسبی برایتان نخواهد بود. دلیل این موضوع نیز این است که ممکن است در یک ماه کاری شما مدام با موضوعات مختلف روبرو بوده و مدام نیاز به انجام کارهای متفاوت داشته باشید. برنامه نویس بودن شبیه به کارمند یک بانک یا ادارات دیگر نخواهد بود.
شما در دنیای برنامه نویسی ساحل آرامی ندارید و ممکن است جدای از ۸ ساعت کاری که میکنید باز هم در مسیر برگشت به خانه به فکر این موضوع باشید که چگونه تسکهای فردا را انجام دهید و یا آخرین باگی که با آن برخورد کردهاید را چگونه باید حل کنید.
در نتیجه اگر بدنبال یک زندگی روتین و بسیار آرام هستید شاید برنامه نویسی برای شما ایدهآل نباشد.
دلیل پنجم: تنها دنبال وضعیت مالی خوب هستید
یک حقیقت را بدون تعارف بگویم و آن اینکه برنامه نویسی یکی از شغلهای بسیار پردرآمد است اما این موضوع در سالهای اول چندان هم صادق نخواهد بود. در حقیقت اگر شما بدنبال یک روش سریع برای کسب کردن درآمد هستید نیاز است که به برنامه نویسی فکر نکنید. با در نظر گرفتن اینکه یک سال طول خواهد کشید که شما به یک برنامه نویس مبتدی تبدیل شده و حداقل ۲ الی ۴ سال در شرکت های مختلف با حقوق کم کار کنید، حداقل ۵ سال زمان نیاز خواهد بود که شما بتوانید به درآمد مورد نظرتان دست پیدا کنید.
این نکته را نیز بگویم که حقوق برنامه نویس در ایران چندان فانتزی و رویایی نیست. ممکن است حقوق برنامه نویسان در کشورهایی مانند کانادا، آمریکا و یا آلمان مناسب باشد اما در ایران موضوع چندان که باید و شاید تعریفی ندارد.
در نتیجه نباید تنها به دنبال یک موقعیت شغلی مناسب باشید چرا که این موضوع زمان بر خواهد بود.
در پایان
تبدیل شدن به یک برنامه نویس حرفهای زمان بر بوده و حقیقتا نیازمند صبر و دقت بالایی است. درست است که این روزها بسیاری شعار میدهند که همه باید برنامه نویسی یاد بگیرند چرا که آینده در دست برنامه نویسان خواهد بود اما واقعیت امر این است که همه افراد در دنیا نمیتوانند برنامه نویسی را یاد بگیرند.
برنامه نویسی نیازمند علاقه، تحقیق مداوم، صبر، تلاش و از همه مهمتر داشتن ذهنی خلاق و کنجکاو است. در نتیجه به نظر میرسد که فرد برای تبدیل شدن به یک برنامه نویس حرفهای نیاز خواهد داشت که از بسیاری چیزها بگذرد و به این فکر بکند که آیا واقعا من میتوانم یک برنامه نویس خوب باشم یا خیر.
اگر تصور این موضوع برای شما سخت است پس بهتر است سراغ کارهای دیگری بروید که بنظر میرسد برایتان مناسب تر خواهد بود.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید