شرکتها از زمان استارتآپ بودن تا بلوغ خود چندین مرحله را طی میکنند و هر مرحله جنب و جوش خاص خود را دارد. کسب و کارهای خاطرجمع با تجسّم کردن اهدافشان از همان روز اول میتوانند برای خود برندی بسازند که در آینده به آن متکی باشند. برندی که برای مشتریان، مدیران، کارکنان و سرمایهگذاران حکم یک راهنما را داشته باشد.
از بزرگترین نقاط قوت شما به عنوان کارآفرین یکی از همین کسب و کارهای خاطرجمع این است که توانایی خیالپردازی دارید. برندتان نیز باید این خیال و رویای آیندهتان را بازتاب دهد. بنابراین، برندسازیتان باید آن مقطع موفقیت را نشان دهد، یعنی دقیقاً همان تصویری که از موفقیت در ذهن دارید. با ایجاد برندی که تمرکزش بر آن مقطع است، برای خود برندی خواهید ساخت که با بلوغ پیدا کردن به آن میرسید نه برندی که با بلوغ پیدا کردن باید دائم عوضش کنید.
مقطع موفقیتتان را برند کنید، نه مسیر موفقیتتان را
بسیاری از برندها برندی برای حال حاضر هستند نه ورای آن. این شرکتها در ابتدا میخواهند معتبر به نظر آیند پس نام و برندی به خود میدهند که در آن بخش با دیگران جور باشد. تا مدتی این کار دوام دارد ولی بعد آنها بزرگتر شده و با رقابت سنگینی روبرو میشوند و همان عاملهای سابق، کسب و کارشان را در تنگنا قرار میدهد. دیگر به ندرت به آنها توجه میشود و رقابت سنگین باعث میشود که متمایز بودن به یک امر حیاتی تبدیل گردد. اینجاست که دوباره برندسازی میکنند.
اگر بعدها برای بسط پیداکردن نیاز به سرمایهگذار داشته باشند، قطعاً برندشان باید برای سرمایهگذاران جالب به نظر آید. یک برند محصولمحور احتمالاً برای این سهامداران آنقدرها بزرگ یا جاهطلبانه نیست. سپس عنوان کاریِشان با سرمایهی کاری میزان نمیشود و باز دوباره از اول برندسازی میکنند.
اینها به جهت رسیدن به رشد دلخواه اگر بخواهند به دیگر بخشها یا بازارها گسترش پیدا کنند، به برندی نیاز خواهند داشت که بتواند خواستهشان را برآورده کند…و اینگونه است که هر موقعی که وارد فرایند برندسازی دوباره میشوند متحمل هزینه و زمان خواهند شد و باید دوباره از اول به بازار توضیح دهند که حالا چه کسی هستند و چه میکنند.
اما با ساخت برندی که از همان ابتدا تا حد امکان با رویای موفقیتتان مطابقت داشته و به نحوی است که در تمام مسیر با مقاصدتان همخوانی دارد میتوانید تصمیمات بهتری بگیرید و تمام کسانی که با آنها در تماسید را قانع کنید که دارند برای یک شرکت باهدف کار میکنند. خب حالا دقیقاً این کار را چطور باید انجام داد؟
چطور یک برند ضدّ آینده بسازیم
- یک عرصهی قوی داشته باشید: دلیلی برای راه انداختن یک کسب و کار براساس چیزی که مصرف کنندگان از آن محرومند. Uber نیاز مردم به تردد با چیزی جز تاکسی را دید. چرا شما باید موفق شوید؟ نیاز به چه چیزی را دیدهاید؟ و چرا اینقدر با چیزی که مردم اکنون از آن برخوردارند فرق دارد؟ قدم بعد این است که مقطع موفقیتتان را مشخص کنید. منظور این است که با خود حساب کنید که کسب و کارتان روزی چه شکلی خواهد بود:
- چقدر بزرگ خواهد بود؟ برای جواب به این سوال از خودتان بپرسید: بیشترین میزان سود در کجا عاید خواهد شد؟ آیا در مقیاس پرسودترین خواهید بود یا به عنوان یک متخصص؟ محلی، ملّی و یا جهانی؟با اینکه وسوسهی بزرگ شدن بر اکثر کارآفرینان چیره میشود اما واقعیت امر این است که سود همیشه در بزرگ شدن نیست.
- جنب و جوش در این بخش به چه صورت است؟ در سالهای آینده این فضا چقدر شلوغتر خواهد شد؟ بخشهای شلوغتر احتمالاً به معنای رقابت بیشتر است. برای متمایز بودن چقدر باید متفاوت باشید؟
- پیش از تنوع یافتن چقدر جا برای مانور دادن دارید؟ به عبارت دیگر، آیا برای تحقق نقشههایتان، رشد بازاری ارگانیک کافی موجود است؟ چقدر میتوانید در این بخش بمانید پیش از اینکه مجبور بشوید به نواحی دیگر گسترش یابید؟ این سوال تعیین میکند که برندتان چقدر باید تکاندیشهای و/یا تکبخشی باشد.
- میخواهید چگونه رشد کنید: با سرازیر شدن پول نقد یا از طریق سرمایهگذاری؟ این سوال کمکتان میکند که تصمیم بگیرید بیشتر به کدام سمت قضیه بچسبید.
با این جوابها خواهید دانست که چرا قصد موفقیت دارید، چقدر باید بزرگ شوید، چقدر رقابتتان باید شدید باشد، با چه چیزی باید بجنگید تا به هدف برسید، چقدر تنوعتان باید گسترده باشد و تا چه حدی احتیاج خواهید داشت که مردم روی شما و/یا کسب و کاری که براساس میزان فروشش رشد میکند، سرمایهگذاری کنند.
موفقیت این است. برند و نقشهی موفقیت خود را با توجه به اینها بسازید. بعد دست به کار شوید و رویایتان را دنبال کنید.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید