در تمام عرصههای طراحی، از فشن، معماری و حتی طراحی وبسایت، گرایشات همواره نقش مهمی دارند و در یک بازه زمانی خاص اهداف و مسیرهای یک کار را تعیین میکنند.
گرایشات معمولا به این دلیل ایجاد میشوند که یک واکنش به استایلهای قبل از خود بدهند.
گرایشات معمولا موجهای مختلفی را دنبال میکنند، از طراحی مینیمالیستی و حداکثرگرایی تا طرح های سرشار از رنگ و در طرفی دیگر طرحهایی با یک رنگ ثابت؛ تمام اینها در پیشبرد و ساخت گرایشات نقش دارند، از طرفی دیگر از گرایشات معمولا برای مدتهای کوتاه و یا محدودی تعیین میگردند و به ندرت پیش میآید که یک تصویر بسیار بزرگ را در مدتی بسیار طولانی داشته باشد. این گرایشات معمولا تمایل دارند که شبیه به چرخههایی در اطراف صنعتهای مختلف باشند، یک گرایش در یک صنعت از بین میرود اما ممکن است در همان شکل بعدها برای یک صنعت دیگر ظاهر شود.
در دنیای طراحی همواره محدودیتهایی برای پیشرفت دائمی وجود دارد: معمارها معمولا با قوانین جدید و یا ساخت مادهای جدید محدود میشوند، طراحان وب با تکنولوژیهای وب محدود میشوند و حتی رسانهها نیز با چیزی که کاربران دوست دارند و مصرف میشود محدود میشوند. با گذشت زمان این توسعهها و پیشبردها، فرصتهای جدیدی را برای طراحی رویکردها و گرایشات جدید فراهم میسازند. این روندی ثابت است و همواره همینگونه خواهد بود.در هر حال در شرایط معتدل برخی موارد مانند طراحی وب میتوانند برای مدت بیشتری در کنار کاربران باقی بمانند، درحالیکه ما وبسایتهایمان را روی تلفنهای همراه نشان میدهیم و از لایهبندیهای پیچیدهای استفاده میکنیم، اما هنوز هم از مواردی وجود دارند که بسیار قدیمی هستند و ما هنوز در حال استفاده از آنها هستیم.
در حقیقت گرایشات مختلف نمیتوانند یک صنعت را به پیش برانند، آنها نقش بسیار کمی در این زمینه دارند. همانطور که گفته شد گرایشات یک چرخه هستند، نه یک خط برای ترقی، یک چرخه که همواره تکرار میشود، اما سوال اصلی اینجاست که چرا هنوز این موارد وجود دارند؟ گرایشات نمیتوانند یک صنعت را به جلو ببرند، یا اینکه نمیتوانند محصول نهایی را بهتر کنند، حال خواه اینها طراحی وب باشد یا طراحی مد و لباس. دلیلی که گرایشات حفظ میشود این است که جذابیت بصری را حفظ کند، نه تنها فقط برای مشتری یا مصرف کننده بلکه برای خود طراحان نیز به همین شکل است.
اگر به موضوع طراحی وبسایت به عنوان یک موضوع برای مطالعه نگاه کنیم متوجه میشویم که با تغییرات در گرایش وبسایتها از جزئیات دور شدند و کمتر محتوا در آنها قرار گرفت. در حالیکه این مسائل روی جلوه بصری وبسایت تاثیر گذاشتهاند، اما به گرایشاتی تبدیل شده اند و روی تجربه کاربری تاثیر مثبت گذاشتهاند. برای مثال تصویر زیر طراحی است از Abduzeedo در سال 2010 :
همین وبسایت در سال ۲۰۱۸ به صورت زیر تبدیل شده. این موضوع به دلیل دنبال کردن گرایشات جمعی مردم اتفاق افتاده است. همه چیزها در زمینه طراحی تغییر کرده است، المانهای اصلی مانند منوها، باکس سرچ و… .
آیا در حال حاضر این گرایش مورد استفاده و ساده است؟ به نظر میرسد که کاوش کردن و درک مباحث در این مورد کمی سختتر نسبت به مورد قبلیست و به همین دلیل میتوان گفت که جزئیات کمتری محتوایی در این مورد رعایت شده است.
برخی از وبسایتها همچنین در بازه زمانی طولانی، روندهای قدیمی را حفظ کردهاند. آنها روند طراحی و یا بهتر بگوییم زبان طراحی را یافتهاند که بیشترین کمک را به کاربرانشان میکند و نیاز کاربران را پاسخ میدهد. این کار برخلاف حالتی است که در آن همواره سعی داشته باشیم که ساختار جدیدی را پیادهسازی بکنیم و یا اینکه با پیشرفتهای مداوم طراحی را جلو ببریم.
یک مثال خوب از این مورد را میتوان وبسایت The Drudge Report نام برد.
این طرح از هیچ گرایش متمایل به مینیمال یا حتی درهم و برهم استفاده نکرده است. اما این وبسایت چنین ظاهری را برای بیشتر از دو سال است که حفظ نموده. در کنار این موضوع کاربران وبسایت باز هم از طراحی ساده و همخوانی که دارد راضی هستند و به وبسایت علاقه دارند. در وبسایتهای خبری، محتوا کنار گذاشته شده و قسمت بصری را یکی از مواردی قرار دادهاند که باید روی آن تمرکز شود، اما Drudge خود را قدمهایی عقب کشیده و بیشتر وقت خود را صرف جذب کاربر و ماندن سر هدف اصلی خود میگذارد.
البته مطمئنا در کنار این موارد استثناهایی نیز وجود دارد، برای مثال مشارکت کردن در گرایش طراحی مانند طراحی متریال، میتواند اثر مثبت بگذارد، به این دلیل که بسیار کاربر پسند است و همین موضوع سبب میشود که همه از آن سودهایی ببرند. این محصول توسط گوگل ایجاد شده و بسیار کاربرپسند است از طرفی دیگر در تجربه کاربری وبسایت تاثیر مثبتی میگذارد و همخوانی در میان المانها را ایجاد میکند. اما به صورت کلی هدف از گرایشات موجود در طراحی این است که استایلهای مختلف را دریافت کنیم و سعی در ساختن چیزی جدید برای مشتری، مصرفکننده یا کاربر داشته باشیم. قسمت بزرگی از این پروسه خستهکننده و سختگیرانه است. چه کسی دوست دارد وارد صنعتی شود که در آن مجبور باشد استایل اپلیکیشنی را دریافت کند و آن را بارها و بارها به شیوههای تقریبا مختلف استفاده کند؟
طراحان در هر حالت باید از گرایشات پیروی کنند، حال میتواند این یک گرایش اصلی در محیط کاری باشد یا اینکه با توجه به تجربه کاربری مسیر و جهتها را تعیین کند. البته این موضوع تقریبا به صنعتهای دیگری نیز منتهی میشود، اینکه آیا باید از گرایشات حال حاضر استفاده شود یا اینکه مسیر و جهت کاری مبتنی بر مشتری و کاربر باشد. جنبههای کاری مانند طراحی لوگو یا کارت پستال معمولا از عرصههایی هستند که از این ترفندها استفاده میکنند.
در طراحی محصولات دیجیتالی تجربه کاربری و رضایت وی همواره باید ارزش بیشتری نسبت تکنیکهای عمومی داشته باشد. در بسیاری از حالتها نیز گرایشات باید به کلی کنار گذاشته شود و تنها به مشتریهایتان گوش دهید.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید