بهانه داشتن به صورت پایهای از جایی شروع میشود که ما در آن فارغ از مسئولیتهایمان به کاری علاقه یا وابستگی نداریم. این مسئله درست مانند زمانی است که شما برای شام خانوادگی بهانه میآورید و دوست ندارید یکسری کارها را انجام دهید، برای مثال ملاقات یکی از فامیلها و یا خوردن سبزیجات!
معاف کردن خود از مسئولیتهای زندگی واقعی و آوردن بهانههای جدید، باعث میشود که کارهای مختلفی برای ما پیش بیاید و در نهایت پتانسیلمان کمتر شود. وقتی این بهانهها در طول زمان بیشتر و بیشتر شوند در نهایت ما به زمانی برخواهیم خورد که در آن قادر به موفقیت در چیزی نیستیم و نمیتوانیم به چیزی دست یابیم.
اما با شناسایی ریشه تمام این بهانهها و اجتناب کردن از آنها ما دوباره میتوانیم پتانسیلمان را نیرو ببخشیم و خودمان را در این مسیر تقویت کنیم. با وجود آنکه بیشتر از میلیونها بهانه وجود دارد اما در نهایت تمام این بهانهها به سه دسته کلی تقسیم میشوند. خوشبختانه هرکدام از این دستهها نیز برای خودشان راه حلی دارند.
در اینجا میتوانید ۳ دلیل اصلی برای بهانههایمان را مطالعه کنید:
منبع ۱: تنبلی
ما انسانها واقعا به راحت بودن علاقه داریم. به زمانهایی نگاه کنید که به دلایل متنوع خودتان را از رفتن به باشگاه منع کردهاید. مطمئنا برای حل این مسئله نیاز به این دارید که تحمل و پایداریتان را افزایش دهید و در نهایت برای انجام کاری انگیزهای به دست بیاورید. اما تا زمانی که شما این موارد را کسب کنید، بهانهها برای نرفتن بسیار راحت پیدا میشوند. به نظر میآید که نشستن در خانه و فیلم نگاه کردن خیلی ساده تر باشد.
وقتی ما از انجام برخی کارها اجتناب کرده و گزینه سادهتری برای آن انتخاب میکنیم، حقیقتا زمانی است که ما نمیتوانیم ارزش واقعی کار را درک کنیم. در چنین شرایطی نمیتوانیم زمان و انرژی بیشتری را برای آن بگذاریم.
ما در زندگی همواره سعی کردهایم تا جایی که ممکن است مسیرهای راحت را انتخاب کنیم. مگر اینکه به ارزش چیزهایی که مجبور به درک آنها نیستیم پی ببریم. اگر ما ضروریتی در کارهایمان نبینیم، مطمئنا در آینده کل زندگیمان را بهانههای متعدد پر میکند.
این موضوع در زندگی گذشته من نیز علارغم تلاش برای داشتن برنامهریزی مالی مستقل در آینده، وجود داشت. نمیدانم چرا اما در آن زمان من هیچوقت به ضرورت قضیهای فکر نمیکردم. و اما الان مطمئنا من از آن بهانهها پشیمانم. تنها کافی بود که من به ارزش کارها پی ببرم.
بهانهها به نظر بهترین چیزی هستند که مردم ساختهاند – تایرس گیبسون
راه حل:
برای پی بردن به ارزش هر چیزی ما نیاز داریم که روی فواید و زیانهای آن چیز تمرکز کنیم. در برنامه ریزی بازنشستگی من تمرکز کردن روی فواید به من این کمک را کرد تا بتوانم به چیزهای مختلفی برسم و این در حالی بود که من برای انجام مسئولیتهایم بهانه نیاوردم. اولین کاری که باید انجام میشد این بود که برای اتفاقاتی که باید اتفاق می افتاد عزت نفس خودم را بالا میبردم. مورد بعدی این بود که من در حین انجام کار باید خودم را برای انجام چند مسافرت کوچک آماده میکردم. اینها مواردی بودند که من واقعا میتوانستم از آنها نفع ببرم و در این شرایط بود که من ارزش آنها را درک کردم.
با زیاد شدن احتمال زیانها برای درست کردن بهانه ها من باید با این واقعیت مواجه میشدم که برخی از کارها ممکن است نیاز به این داشته باشد که من تلاش و تقلای بیشتری برای آنها داشته باشم.
برای دوری کردن از مشکل تنبلی ما نیاز داریم ضروریات را با داشتن درک مناسبی از فواید و زیانها، برای کاری که قصد داریم برای آن بهانه بیاوریم، درک کنیم.
منبع ۲: ترس
برای بسیاری از ما، زندگیمان توسط ترس محاصره شده است. این بدان دلیل است که ما چیزهایی که از خودمان بزرگتر هستند را نمیبینیم. ما فقط روی خودمان تمرکز داریم.
در چنین حالتی اگر ما به پذیرش یک ریسک، چه از نظر مالی، احساسی و یا حتی فیزیکی خوانده شویم، هر کاری میکنیم که یکسری بهانهها را وارد راهمان کنیم. در ذهن ما این باور وجود دارد که همه چیز از صدمه زدن به خودمان ارزشمند تر است.
اما چنین رویکردی به نظر میرسد که تنها باعث آسیب رسیدن به رشد ما میشود. ما در این دنیا نیاز داریم تا به میزانی ریسکپذیر باشیم، در غیر اینصورت زندگیمان راکد و ایستا خواهد ماند. با وجود این قضیه، ممکن است برای ما غلبه کردن برتمام ترسها غیر ممکن باشد، با این وجود راههایی وجود دارد که از پیشرفت بهانههایمان جلوگیری کند.
راه حل:
آیا تا به حال این موضوع را متوجه شدهاید که سربازان با وجود احتمال آسیب دیدن به جلو حرکت میکنند؟ بهانههایی که آنها را از جلو رفتن منع میکنند کجایند؟ در چنین شرایطی آنها با چیزی بزرگتر از هر چیز دیگری همراه هستند – هدف!
برای غلبه کردن بر ترس و بهانههایمان ما نیاز داریم که یک هدف والاتر از هرچیزی را بیابیم. این موضوع توجه ما را به سمت خودمان بیشتر جلب میکند و در نهایت ما را برای مبارزه برای چیزی ارزشمند فرا میخواند. وقتی ما توانستیم این موضوع را برای خودمان درست کنیم، پس میتوانیم همه کارها را به تحقق برسانیم. برای اینکه بتوانیم نهایت کمک را به خودمان بکنیم بهتر است به هدف به عنوان یک سرویس برای خدمت رسانی به دیگران نگاه کنیم.
وقتی ما بتوانیم روی دیگران تمرکز کنیم، ارزش کاریمان تغییر میکند. وقتی متوجه شدیم که دیگران از ما نیز مهمتر هستند، در چنین شرایطی است که عشق بوجود میآید. چه کسی برای این عشق نخواهد مرد؟ اهداف همواره می توانند بهانه ها و ترسهای ما را ریشه کن کنند.
۹۹ درصد از شکستها از انسانهایی میآید که همواره در تلاش برای درست کردن بهانه هستند – جورج واشنگتن کارور
منبع ۳: غرور
ما معمولا از گرفتن مسئولیتهایی برای انجام کاری سرباز میزنیم و این موضوع بدان دلیل است که در رابطه با اثراتمان نگرانی داریم. این غرور است که چنین ایده بدی را پرورش میدهد. این منبع منحصر به فرد برای بهانه از آنجایی میآید که ما میخواهیم بدانیم چگونه نشان داده میشویم و دیگران چگونه ما را میبینند.
وقتی اتحادیه قصد دارد تا ما را در جایی قرار دهد که کمتر دیده میشویم ما از آن خودداری میکنیم. غرور برای محافظت از خود خیلی تلاش میکند. غرور اعتقاد دارد که چنین شرایطی بسیار خوب است و باید همواره این قضیه را نگه داریم. پس در چنین صورتی هر کاری می کند که خود را از تهدیدات به دور بگذارد.
آیا تا به حال از این که در جمعی صحبت کنید ترسیدهاید؟ آمار بسیاری وجود دارد که در آن نشان میدهد برخی افراد حاضرند واقعا بمیرند اما در جمعی حرف نزنند. به نظرتان این موضوع کمی غیر منطقی نیست؟
چرا واقعا برخی افراد از اینکه به چشم دیگران بد به نظر بیایند میترسند؟ مردم همواره برای جلوگیری از این وضعیت سعی دارند تا بهانه هایی را فراهم کنند تا غرورشان آسیبی نبیند.
راه حل:
برای اینکه بتوانیم بهانههای مرتبط به غرور را حذف کنیم نیاز است که خودپسندی و تکبر را کاهش دهیم. انجام چنین کاری واقعا سادهتر از گفتنش است. غرور ما همواره در تمام زندگی همراهمان بوده است. اما یک تکنیک وجود دارد که میتواند به ما کمک کند. جدای از اینکه برای انجام گفتگوها در جمع بهانه بیاورید، سعی کنید که همواره این جمله را با خودتان تکرار کنید: واقعی باش نه درست.
حداقل چیزی که باید همواره از خودمان و دیگران انتظار داشته باشیم این است که مؤثر واقع شویم. اما برای رسیدن به چنین مرحلهای ما نیاز داریم که کمی انتظار کمتری نسبت به عالی بودن داشته باشیم. این تمام قضایایست که واقعی بودن شامل آن میشود. شما متوجه میشوید که زندگی بیشتر از هرچیزی مفرح است و مردم نیز از آن لذت میبرند. به یاد داشته باشید که هر بار غرور به سراغ شما آمد واقعی باشید نه درست.
چند مورد از این منابع به بهانههای شما مرتبط بود، با ما به اشتراک بگذارید
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید