داشتن یک حرفه موفق به عنوان یک طراح وب فریلنسر نیازمند کار سخت و وفاداری به حرفهتان است. اما جدای از تمام این موارد شما باید واقعا در کاری که انجام میدهید حرفهای باشید. در چنین بازار رقابتی که وجود دارد، استعداد شما تنها موردی است که می تواند شما را از دیگر افراد سرتر نشان دهد و شما را موفق سازد. این موردی است که شما در تقاضا نگه میدارد و به همین دلیل شما را در تجارت نیز باقی خواهد گذاشت.
با این وجود، مشغول بودن همیشه به این معنا نیست که شما از نظر مالی موفق هستید. این مورد به این خاطر است که ما الزاما همیشه، میزان پولی که دریافت میکنیم با سطح سرویسی که ارائه میدهیم برابر یا مرتبط نیست. در چنین حالت کاری بسیاری از ما سرویس های مان را به میزان پول کمی میفروشیم.
اغلب اوقات، کار کردن به عنوان یک فریلنسر به معنای کار کردن به تنهایی است. ما معمولا از آن دسته افرادی هستیم که صرفنظر از تجارتمان کاری را انجام میدهیم، و به این خاطر که اغلب ما افرادی هستیم که کار طراحی را انجام میدهیم و با تجارت آشنایی زیادی نداریم، ارزش کاری که انجام میدهیم را به سختی شناسایی میکنیم و به آن پی می بریم. در جریان کاری ما هیچ مامور امور مالی وجود ندارد که بتواند ما را در مسیر درست قرار دهد. به همین دلیل همه چیز را باید خودمان انجام دهیم.
با در نظر گرفتن این موضوع، بیایید درمورد اشتباهات قیمت گذاری و چیزهایی درباره اینکه مطمئن شوید کارتان را با قیمت ارزان نمی فروشید حرف بزنیم.
یک چشمانداز تکان دهنده
وقتی به قیمت های وبسایت نگاهی میاندازید، با مقادیر کاملا متناقضی برخورد میکنید. بسیاری از آژانسها از این موضوع سرپوشانی میکنند به این دلیل که یک متخصص برای این موضوع دارند. این در حالیست که فریلنسرها همیشه ترکیبی از قیمتهای بسیار پایین و قیمتهای بالا هستند. پیدا کردن یک مکان درست و قیمت درست واقعا گیج کننده است.
ارزش کار شما بازتابنده کیفیت چیزی که می سازید و توانایی شما برای خشنود کردن مشتریان است. حس اینکه شما خودتان چقدر ارزش دارید، هیچ کمکی نمی کند. اما این موضوع نیز برای فریلنسرها یک مشکل بسیار حاد است. بهتر است برای کارها و موارد مثبتی که انجام میدهید نگاهی مفهومی و یا موضوعی داشته باشید.
فاکتورهایی برای تعیین قیمت (خارج از الزامات پروژه)
حال که ما احساسات فردی را از معادله خود بیرون کردیم، نیاز است در رابطه با مواردی که واقعا براساس زمان و تلاشهای ما ارزش دارد فکر کنیم. مطمئنا ما میدانیم که الزامات پروژه یکی از مواردی است که باید به عنوان فاکتور در نظر گرفته شود. اما در این رابطه موارد دیگری نیز وجود دارد که باید در رابطه با آنها فکر کنیم. این موارد شامل آیتمهای زیر میشود:
تجربه و تخصص
آموزشکدههای رسمی ممکن است در تعیین قیمت نقشی داشته باشند، اما در کنار این تجربه نیز موردی است که باید در نظر گرفته شود. در رابطه با انواع پروژه هایی که تا به حال روی آن ها کار کردهاید و بهترین راه حلهایی که برای مشتریانتان در نظر گرفتهاید فکر کنید. و اگر که شما در زمینهای تخخص دارید -فرقی نمیکند که PHP باشد یا اینکه طراح فرانت اند- شما باید خودتان را در زمینه خاصی متخصص بدانید. زمان یک متخصص نباید به قیمت ارزانی خریداری شود.
استفاده از زمانتان
اگر شما به طور مداوم مشغول هستید، احتمالا بدین معناست که دارید کاری را به درستی انجام میدهید. اگر وقت شما همیشه گرفته شده است، پس قسمتهای زمان شما بسیار گرانبها هستند. از طرفی دیگر اگر کارها به خوبی پیش نمیرود باید سر موضوع قیمت گذاری با مشتری خود بازتر و راحتتر رفتار کنید تا بتوانید سرویستان را بفروشید. در چنین حالتی به خاطر بسپارید که نباید خیلی هم میزان قیمت پایین باشد. اگر مسئله زمان را از دست دهید فراموش نکنید که شما هنوز تخصص و تجربه را به همراه دارید.
زمانبندی پروژه
اگر قرار است که قیمت هر پروژه را به صورت جداگانه محاسبه کنید پس مطمئنا باید همراه با بیشتر شدن میزان زمان کار یک مشتری، هزینه پروژه نیز بیشتر شود. اگر مشتری شما را در فشار قرار داد و خواست که پروژه وی به زودی انجام شود، شما باید هزینه میزان سردرد خود را نیز از وی بگیرید.
گفتن «نه» مشکلی ندارد
در برخی از حالتها قبول نکردن یک پروژه به نظر دور از عقل می رسد. در کل، ما در تجارت قرار داریم و این کار را برای پیدا کردن پول انجام میدهیم. اما گفتن «نه» در برخی از اوقات نیز واقعا کاری عالی است.
در مدت زمانی که فریلنسر هستید با پروژههایی برخورد خواهید کرد که با شما سازگاری بالایی ندارند. بودجه مشتری ممکن است خیلی کم باشد، ایده آنها ممکن است مشکل داشته باشد و یا اینکه آنها بی نظم هستند و مواردی از این دست. در چنین حالتهایی شما نباید برای رد کردن پروژه احساس گناه کنید.
برخی اوقات در جستجوهای ما برای پیدا کردن مشتری، به نظر می رسد که ما تا زانو برای آنها خم شده ایم. در حالی که راضی نگه داشتن یک مشتری بسیار خوب است، اما شما نباید هیچوقت این کار را بدون در نظر گرفتن هزینه و پول انجام دهید. البته این بدان معنا نیست که شما هیچوقت سر هیچ چیزی با مشتری مذاکره نکنید. اما از نگاهی دیگر این بدان معناست که نباید خودتان را کاملا برای مشتری بفروشید!
به خاطر داشته باشید که این وظیفه شما نیست که پروژه ای را صرفا بخاطر اینکه طرف مقابل می خواهد ساده بگیرید. در حقیقت شما باید بهترین کار را انتخاب کنید و آن را بردارید.
بیشترین نتیجه از کاری که انجام میدهید را دریافت کنید
پیدا کردن یک نماینده برای بهایتان در بین مشتریان می تواند کار بسیار ناخوشایندی باشد. درباره من، من واقعا کاری که انجام میدهم را دوست دارم (البته صرفنظر از پول و…). پس به نظر اینکه من یک جا بنشینم و صرفا به این خاطر که دوست دارم پول بیشتری کسب کنم، کاری را انجام دهم، عجیب می آید. اما این موضوع تنها یک دیالوگ درونی با خود است.
اول از همه، رشد کردن در حالتی که شما برای کار سختی که دائما انجام می دهید و بابت آن هزینه کمی دریافت میکنید بسیار سخت است. حتی اگر هر روز کاریتان پول دریافت کنید، باز هم ممکن است برای پرداخت قبضهایتان با مشکل برخورد کنید. برای اینکه بتوانید مسیر صنعت خود را ادامه دهید نیاز است به ارزش سرویسی که ارائه می دهید واقعا پی ببرید.
جدای از آن کم ارزش کردن خود باعث آن می شود که مشتریها همیشه از شما با هزینه بسیار کمی کار بکشند. داشتن تجربه تنها موردی نیست که ارزشتان را بالا می برد. بجای آن می توانید روی تقویت و بهتر کردن وضعیت نمونه کارهایتان کار کنید. این موضوع می تواند شما را دلگرم تر کند و توجه مشتریان به شما را جلب نماید.
هدف شما نباید تبدیل شدن به ثروتمندترین فریلنسر در تاریخ باشد. بلکه باید بتوانید همراه با اینکه برای گذراندن زندگی به اندازه کافی پول به دست میآورید، پیشرفت کنید. پی بردن به اینکه شما چه بهایی دارید، اولین قدم در این مسیر است.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید