چرا شکست برای به موفقیت رسیدن خوب است؟
ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ: 9 دقیقه

چرا شکست برای به موفقیت رسیدن خوب است؟

شیرین ترین پیروزی، این است که برای رسیدن به آن بیشترین سختی را بکشید. پیروزی که با تمام وجودتان می‌جنگید. پیروزی که برای رسیدن به آن مایل باشید تا از تمام دستاوردهایتان بگذرید تا به موفقیت برسید و یا شکست بخورید. رسیدن به موفقیت نیازمند تلاشی جانانه است. جوامع امروز از شکست تقدیر نمی‌کنند و همچنین شما شکست های زیادی را در کتاب های تاریخ پیدا نخواهید کرد.

اما استثناهایی هم وجود دارد و این استثنا، شکستی است که پله ای برای رسیدن به پیروزی های آینده باشد. مثل توماس ادیسون که می‌توان لامپ را به عنوان به یادماندنی ترین اختراع او دانست. او حدود هزار بار تلاش کرد تا بتواند نمونه اولیه موفقی را اختراع کند. یک گزارشگر از او پرسید:« اینکه هزار بار شکست خوردید چه حسی داشت؟» ادیسون گفت:« من هزار بار شکست نخوردم. لامپ اختراعی بود که برای رسیدن به آن باید هزار قدم بر می‌داشتم.»

بر خلاف ادیسون، ما از چشم انداز شکست دوری می‌کنیم. در واقع، ما آنقدر شکست نخوردن را هدف قرار داده ایم که یادمان رفته باید برای رسیدن به موفقیت تلاش کنیم. ریسک نمی‌کنیم و با اینکار زندگی خود را تبدیل به زندگی آرام و بدون تنش می‌کنیم. هنگامی که اشتباه کردید، سعی کنید بر آن غلبه کنید زیرا اگر اینکار را نکنید این اشتباهات برای همیشه در کارنامه زندگی شما ثبت خواهند شد.

مامور کنترل پرواز ناسا، جری سی می‌گوید:« شکست یک گزینه انتخاب نیست.» 

این جمله ای خاطره انگیز است که جری در طی ماموریت برگرداندن آپولو ۱۳ آسیب دیده به زمین، مدام تکرار می‌کرد. 

کاترین شولز، نویسنده کتاب "Being Wrong: Adventures in the Margin of Eror" گفته است:« در جوامع امروز، برای بسیاری از افراد، شکست نوعی کمبود محسوب می‌شود. این طرز فکر یکی از مسائلی است که به شدت درباره ی آن در اشتباهیم. اشتباه بزرگ ما این است که در مورد چیزهایی که از ریشه غلط اند، اشتباه می‌کنیم. ظرفیت یک انسان برای شکست خوردن نشانه ی ضعف فکری نیست، بلکه عنصری حیاتی در شناخت انسان است.

شکست، بزرگترین معلم زندگی است

وقتی نگاهی دقیق تر به متفکران بزرگ تاریخ می‌اندازیم، تمایل به شکست خوردن، ایده جدید یا فوق العاده ای نیست. شکست ابزاری بسیار کاربردی برای رسیدن به موفقیت است.

رالف هیث می‌گوید:« شکست و ناکام ماندن، بزرگترین معلمان زندگی اند اما متاسفانه  اکثر مردم اعتقادی به این گفته ندارند. در عوض، آنها تصمیم می‌گیرند ریسک نکنند و همان انتخاب های امن گذشته را دوباره تکرار کنند. آنها تصور می‌کنند که اگر کار خاصی نکنند، توجه کسی را هم جلب نمی‌کنند پس اگر در کاری شکست بخورند کسی نیست که آنها را سرزنش کند. آنها سمت کارهای بزرگی که ممکن است در آن شکست بخورند (یا پیروز شوند) نمی‌روند.»

با این حال، در اقتصاد پس از رکود حال حاضر، برخی از کارفرمایان دیگر ترسی از شکست ندارند و آنرا با آغوش باز می‌پذیرند. طبق مقاله ای از  BusinessWeek، بسیاری از شرکت ها عمدا به دنبال افرادی هستند که در سابقه کار خود هم شکست دارند و هم موفقیت، آنها اعتقاد دارند کسانی که از این گونه جدال ها جان سالم به در برده اند دارای تجربه های غیر قابل جایگزین و پشتکار بسیار بالایی هستند.

سریع ترین راه موفقیت، داشتن نگرش "نترسیدن" نسبت به شکست است.

موفقیت بزرگ، به ریسک بزرگ بستگی دارد و شکست تنها یک محصول جانبی است. این عقیده شرکت های Intuit, General Electric, Coring  است و مدیران این شرکت ها برای اشتباهات خود تاسف نمی‌خورند بلکه تلاش می‌کنند تا آنها را به دستاورد و سود تبدیل می‌کنند. هیث می‌گوید:« سریع ترین راه موفقیت، داشتن نگرش "نترسیدن" نسبت به شکست است. برای اینکه این مدیران و کارکنان کار خود را به بهترین حالت انجام دهند، برای اینکه در هر کاری موفق باشند و شرکت های خود را در میدان مبارزه نگه دارند، باید هر روز پخته تر و حساب شده تر از دیروز عمل کنند.»  

آنها باید هر روز با ایده ها، نقشه ها، فن آوری، محصولات و مدیریت سر و کله بزنند و باید تمام اینکارها را با نترسیدن از عواقب شکست انجام دهند.

به نظر شما عاقبت شکست خوردن چیست؟ پس زده شدن یا مجازات شدن؟

به پتانسیل کامل خود برسید

چه در غلبه بر برخی چالش های خاص و چه در دستیابی به پتانسیل خود در تمام جنبه های زندگی، این امر برای فعالیت های شخصی نیز درست است. برای رسیدن به بهترین حالت خودتان، برای دستیابی به ارتفاعات دست نیافتنی، برای ممکن کردن تمام غیرممکن ها، نباید از شکست خوردن بترسید. باید بزرگ فکر کنید و به خودتان فشار بیاورید.

وقتی با این ذهنیت به موضوع نگاه می‌کنیم، اغلب مخترعین و کاشفان به ذهنمان می‌رسند. این افراد، شکست را به عنوان قدمی مهم برای رسیدن به موفقیت در آغوش می‌گیرند. اما برای اینکه این ذهنیت را در زندگی خود جای دهید نیازی به انجام کارهای بزرگ ندارید.

هنگامی که پاداش رسیدن به موفقیت بزرگ باشد؛ پذیرش شکست، کلیدی برای رویارویی با انواع مختلفی از چالش هاست. چه با سر و سامان دادن کسب و کاری جدید، شروعی جدید داشته باشید و چه به خودتان اجازه دهید تا برای برقراری ارتباط های جدید به دیگران اعتماد کنید، قبول کردن اینکه ممکن است در این راه با شکست مواجه شوید قدمی به سمت موفقیت است.

جان مکسول می‌گوید:« برای رسیدن به هر هدف با ارزشی، باید خطر کنید

او در کتابش مثالی از آمیلیا ایرهارت می‌زند؛ آمیلیا در زندگی اش اهداف بسیاری داشت و به بسیاری از آنها دست یافت. یکی از این اهداف دست یافته او را تبدیل به اولین زن خلبانی کرد که اجازه ی پرواز بر فراز اقیانوس اطلس را داشت.

آمیلیا همیشه وقتی با مشکلی روبرو می‌شد این نصیحت را می‌کرد:« مشخص کنید که آیا هدفی که دنبال می‌کنید ارزش رویارویی با خطرات را دارد یا نه، اگر ارزشش را دارد دست از نگرانی بردارید.»

البته، خطراتی که می‌کنید، باید محاسبه شده باشد. نباید به امید رسیدن به بهترین ها، چشم بسته در شب پرواز کنید. رسیدن به هدف و یا تلاشی قهرمانانه، نیازمند آمادگی، تمرین و دانستن حدود توانایی هایتان است.

تسهیل ذهنیتِ نترس

به گفته هیث:« یک از بزرگترین راز های رسیدن به موفقیت این است که توانایی و قدرت درونی خود را بیرون از مرزهای آرامش و راحتی خود، مدیریت کنید.»

البته ممکن است فوق العاده شکست بخورید یا فوق العاده به موفقیت برسید. به همین دلیل خطر و شجاعت باور نکردنی لازم است. در هر صورت، در مورد نقاط قوت و استعدادهای خود بیشتر از هر زمان دیگری یاد می‌گیرید و اراده خود را برای چالش بعدی تقویت می‌کنید. اگرچه این حرف ها ممکن است کمی خطرناک به نظر برسند اما راه های زیادی برای راحت تر کردن این ذهنیت وجود دارد:

حفظ نگرش مثبت:

به طور آگاهانه یک نگرش مثبت داشته باشید تا بدون توجه به آنچه رخ می‌دهد، بتوانید از تجربه درس بگیرید و به سمت جلو حرکت کنید.

مکسول می‌گوید:« این واقعیت است که همه مثبت به دنیا نمی‌آیند.»

او پدرش را به عنوان فردی که از بدو تولد منفی گرا بوده مثال می‌زند و می‌گوید:« پدرم اینگونه رفتارش را تغییر داد: او تصمیم هایی می‌گرفت و سعی می‌کرد در این راه نگرش مثبتی نسبت به مسائل داشته باشد.»

خواندن و گوش دادن به چیزهای انگیزشی:

او به طور مداوم به چیزهای انگیزشی گوش می‌داد. به عنوان مثال او کتاب قدرت تفکر مثبت را چندین بار خوانده است. من برای اولین بار متوجه نشدم و یکبار از او دلیلش را پرسیدم. او جواب داد: پسرم، من برای مثبت ماندن نیاز دارم تا همیشه تانکرم را پر کنم. هیث، مطالعه ی شکست و واکنش های افراد موفق را در این زمینه توصیه می‌کند. 

« در مقابل مردم به آنها پاداش دهید و از آنها برای تلاششان تقدیر کنید تا همه بفهمند که شکست خوردن عیبی ندارد

کارکنان با خود می‌گویند:" من بیل، معاون رئیس جمهور را دیدم که شکست خورده است. او نه تنها از طرف رئیس جمهور تقدیر شده، بلکه به کارش هم برگشته. پس من هم می‌توانم شکست بخورم و دوباره به کارم ادامه دهم."

هیث با این عقیده با انگیزه مانده است:

« اگر من خطر نکنم، یک نفر از هدف من با خبر شده و بیشتر از من تلاش می‌کند تا به آن برسد. با اینکار من کم کم از بازار کار کنار زده می‌شوم. شما باید دائما دنبال راه های بهتری برای اداره زندگی تان باشید یا یک نفر زودتر از شما به هدفتان خواهد رسید. ارتقا پیدا کنید و از نتایج کارتان لذت ببرید. به سمت موفقیت حرکت کنید.»

سیث گادین می‌گوید:« من خیلی بیشتر از تعداد موفقیت هایم، شکست خورده ام

منبع

چه امتیازی برای این مقاله میدهید؟

خیلی بد
بد
متوسط
خوب
عالی
در انتظار ثبت رای

/@Pemi.razmi
علیرضا داداشی
دانشجوی مهندسی پزشکی

دیدگاه و پرسش

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید ورود یا ثبت‌نام

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید