شانس بقا برای یک استارتاپ در بهترین حالت ناامید کننده است. از هر ۱۰ استارتاپ، ۹ تا در سال اول با شکست مواجه میشوند. در حقیقت، شکست امری بسیار عادی است. بسیاری از کارآفرینان از شکستها و جاهایی که مسیر را اشتباه رفتند مطلب نوشتند و امیدوار هستند تا دیگران با مطالعه کردن این نوشتهها اشتباهات آنها را مرتکب نشوند و از آنها درس بگیرند.
علی رغم تمام اتفاقات اطرافمان، ما به راه خود ادامه میدهیم. شاید به خاطر عشقی است که به کار داریم. شاید این آرزوی ایجاد کردن چیزی است که به ما تعلق دارد. این بدان دلیل است که ما خود را جزو آن ۱۰ درصدی میدانیم که موفق شدهاند. همیشه شرکت هایی وجود دارند که خلاقانه عمل کرده و نیازهای مشتریان خود را برطرف میکنند. ما هم عقیده داریم که تمام تواناییهای آنها را در دست داریم.
آیا ریزه کاریهای لازم برای بدست آوردن یک شرکت موفق را در دست دارید؟ بعد از اینکه استارتاپ خودم یعنی "Owlmetrics" را که یک برنامه تجزیه و تحلیل اینستاگرام است راهاندازی کردم، متوجه شدم که برای اینکه هر استارتاپی به موفقیت دست یابد باید از ۱۰ مانع عبور کند. در اینجا شما متوجه ضعفهای خود خواهید شد و میتوانید با قدرت بیشتری عمل کنید.
۱. رهبری قدرتمند
برای اینکه یک استارتاپ بتواند قدرت زیادی را برای موفقیت بدست آورد، باید دارای رهبران مصممی باشد که مایل باشند برای رسیدن به هدف سخت تلاش کنند. اما رهبر قدرتمند را با رهبری مستبد اشتباه نگیرید. رهبران خوب میدانند که استخدام افراد مناسب اهمیت دارد، سپس به آنها اعتماد میکنند تا کارهایشان را انجام دهند. آنها نیاز به ایجاد همافزایی و همکاری را درک میکنند. آنها عمیقا به تجارت خود باور دارند و به طور مداوم در تلاش هستند تا دیدگاه خود را برای آینده شرکت توسعه دهند. رهبری اهمیت ویژهای در استارتاپ دارد زیرا همه چیز در شرکت مورد توجه قرار میگیرد. رهبران قوی برای شرکتهای خود تصمیم گیرنده، ایدهپرداز و سازنده هستند. اگر در راس یک شرکت جوان ایستادهاید، در تمام این زمینهها نقش اساسی ایفا میکنید. به طور خلاصه بگویم، بقیه گفتههای ذیل بدون داشتن یک رهبر مناسب برای نشان دادن مسیر پیش رو، بیارزش است.
۲. شکوفایی در یک بازار رقابتی
مهم نیست به چه نوع شغلی علاقه نشان میدهید، استارتاپ شما در رقابتی بر سر بقاست. رقابت شدید یا استارتاپ شما را به جلو سوق میدهد، یا شما و شرکتتان را به سمت سطحی جدید میبرد و یا در آخر شما و استارتاپتان را از صحنه روزگار حذف میکند. اگر میخواهید از این اتفاق جلوگیری کنید، باید هنگام رویارویی با رقابت مستقیم یا غیرمستقیم، شکوفا شوید. در حقیقت، تحقیقات نشان میدهد که یادگیری برای شکوفایی در "اقیانوس قرمز" رقابت، باعث تقویت بقای طولانی مدت استارتاپ خواهد شد. رقابت، شرکتهای جوان را وادار میکند تا روی نیازهای مشتری تمرکز کنند و هزینهها را پایین و محدود نگه دارند. همچنین فرصتهایی را ایجاد میکند که شرکتهای جوان میتوانند برای پیشرفت از آن استفاده کنند. در بازار رقابتی مسئله بر سر غرق شدن یا شنا کردن است. بنابراین بهتر است خودتان را برای شروعی قوی آماده کنید.
۳. استفاده از استعداد مناسب و درست
اگر یک رهبر قوی هستید، اهمیت استخدام کاندیداهای درست با پیش زمینه مناسب و مجموعه مهارت و با شخصیت را برای انجام شایسته کار درک میکنید. اما این فقط در مورد استخدام افراد مناسب نیست. این در مورد جمع کردن یک تیم منحصر به فرد است که میتوانند با یکدیگر کار کنند، از همدیگر تغذیه کنند، در مواقع نیاز دست همدیگر را بگیرند و دربارهی راهاندازی یک استارتاپ هیجان زده و متمرکز باقی بمانند. در حالیکه مراحل استخدام را طی میکنید، به یاد داشته باشید که این افراد شما هستند که استارتاپتان را درست کرده و یا از بین میبرند، بنابراین در زمان استخدام مراقب باشید. فرآیند استخدام زمان ارزشمندی را از تجارت شما میگیرد. هدف شما باید این باشد تا این زمان را عاقلانه استفاده کنید تا بعدا دوباره مجبور نشوید آن را انجام دهید. جستجوی خود را با انتخاب افراد از طریق تبلیغات طبقه بندی شده و متفکرانه که دقیقا مشخص میکند به دنبال چه نوع متقاضیانی هستید، سختتر کنید.
۴. انتظارات پایدار
استارتاپ شما تا حدی به موفقیت رسیده است. همه چیز رو به راه به نظر میرسد و میزان فروش بالاست. آسمان محدودیت شماست، درسته؟ این ممکن است وسوه انگیز باشد که فرض کنید تجارت همچنان انتظارات شما را فراتر خواهد برد. واقعیت این است، روزهای خوب همیشه باقی نمیمانند. حتی وقتی به نظر میرسد که کارها بی عیب و نقص است، داشتن یک ذهنیت محتاط اهمیت دارد. اگر تصور کنید که کارها همیشه وفق مراد خواهند بود یعنی خود را برای شکست خوردن آماده کردهاید. پایداری و ثبات، نیازمند تلاش مستمر و کار سخت است. شما نمیتوانید تا ابد به موفقیتهای گذشته خود دل ببندید و یا روی رشد و پیشرفتهای غیرواقعی تکیه کنید. مهم نیست که شغل شما چیست، باید آمادگی داشته باشید، تلاش خود را ادامه دهید و درک کنید که حتی اگر الان در حال شکوفایی هستید، رقابت همیشه به دنبال شماست. موفقیت واقعی وقتی همه چیز درست پیش میرود حاصل نمیشود. این موضوع در مورد این است که در دراز مدت چگونه به پایداری دست پیدا میکنید.
۵. بودجه و مشکلات مالی
اگر به نظر میرسد بیشتر استارتاپها دچار مشکل شدهاند به خاطر مسائل مالی است. اینکه یک شرکت جوان تحت مشکلات و فشارهای مالی قرار بگیرد کاملا آسان است. هزینههای غیرمنتظره و شرایط اضطراری رخ میدهند. گاهی اوقات به نظر بی نیاز میآیید اما در واقع برای اینکه مشتریان به شما پول بدهند لحظه شماری میکنید. نتیجه نهایی این است که اکثر استارتاپها درآمد درستی را بدست نمیآورند. بنابراین پرداخت قبضها و یافتن راههایی برای رشد و کسب درآمد، مشکلات معمول هر استارتاپی است. درست بودجه کردن و برنامه ریزی مناسب، کلیدی برای رهایی از این مشکل مالی اولیه است. پولهایی را که پرداخت میکنید یادداشت کرده و یک برنامه مالی تهیه کنید. داشتن ایدهای از مشکلاتی که ممکن است رخ دهد به شما در برنامهریزی و رفع هرچه سریعتر مشکلات کمک میکند. با پرداخت سریعتر در فاکتورهای کاری، جدول زمانی پول خود را سرعت بخشید. گزینه دیگر این است که مشتریان را ملزم به پرداخت پیش پرداخت کالا یا خدمات کنید.
۶. تعریف محصول و بازار کار
برای بسیاری از کارآفرینان جدید، تصمیم گیری برای اینکه روی چه محصول یا خدماتی باید تمرکز کنند، اولین مشکل در راهاندازی یک تجارت است. این امر مخصوصا در مورد کارآفرینان عرصه الکترونیک صادق است که ممکن است در انتخاب بازار کاری مورد نظر درگیر باشند. اینکه بدانید باید در چه نوع بازار یا محصولی وقت و انرژی خود را سرمایه گذاری کنید بسیار دشوار است. از طرف دیگر اکثر ایدههای خوب و مفید عملی شدهاند. پس چگونه میتوانید در یک بازار شلوغ، رقابت و ایستادگی کنید؟
اکنون زمان آن است تا درگیر تحقیقات انجام شده شوید. در اینجا نکاتی وجود دارد که باید آنها را هنگام تعریف محصول و بازار کار خود در نظر بگیرید:
# میخواهید با چه مشتریهایی همکاری داشته باشید؟
# علایق، تخصص و تجربیات شما چیست؟ بازار کاری شما باید بازاری باشد که به طور طبیعی به آن علاقه مند باشید.
به خاطر بسپارید که در کاری که میکنید، باید ساختن یک برند منحصر به فرد را در نظر داشته باشید.
۷. درک کردن مشتریان خود
اگر میخواهید مشتریهای بیشتری جذب کنید، باید در کسب اعتماد مشتریهای خود کوشا باشید. این همان چیزی است که تمام استارتاپها به دنبال دستیابی به آن هستند. اما مسئله اینجاست: هیچ استارتاپی نمیتواند تمام مشتریان را مجذوب کند. همه علاقهمند به خرید محصول و یا خدماتی که ارائه میدهید نخواهند بود. برای اینکه موفق باشید، باید بدانید مشتریانتان چه کسانی هستند و چگونه میتوانید به بهترین وجه به آنها رسیدگی کنید. اینکه سن، جنسیت و سطح تحصیلات مشتریان خود را بدانید کافی نیست. باید بدانید چه چیزی به آنها انگیزه میدهد، آرزوی رسیدن به چه چیزی را دارند و یا با چه مشکلات و موانعی در زندگی روبرو میشوند. با آنها صحبت کنید تا واقعا درکشان کنید.
۸. بازاریابی و برندسازی
هر شرکت یک شخصیتی دارد. این چیزی بیشتر از یک لوگو یا یک آرم جذاب است. این همان چیزی است که شرکت در نظر دارد: چگونه مشتریان آن را میبینند و چه چیزی مشتریان را به سمت آن میکشاند. اما استارتاپها اغلب این مسئله را از فراموش میکنند زیرا از اهمیت تبلیغات و بازاریابی غافل میشوند. بازاریابی، برندسازی و تبلیغات، نقش بزرگی در چگونگی ایجاد هویت در یک شرکت و درک جهان خارج دارد. شروع جهشی در زمینه بازاریابی و برندسازی به یک شرکت کمک میکند تا هویت برند خود را تعیین کند و این امر در تمایز بین دیگر شرکتهای رقیب بسیار اهمیت دارد. برندسازی مستلزم این است که شرکت نیازهای پایهای مشتریان خود را درک کرده و چیزی که آن را از سایر شرکتها متمایز میکند را مشخص کرده باشد. برندسازی باید از ابتدا بخشی از دیدگاه استارتاپ باشد. همچنین به مشتریان این حس را القا میکند که شرکت قرار است برای مدتهای طولانی پا بر جا بماند.
۹. یک هدف و چشمانداز درست تعریف شده
اگر یک مورد مطمئن وجود داشته باشد که همه استارتاپها با آن روبرو هستند، آن تغییر مداوم است. مثل شرکت در مسابقهای تیمی است که تا به حال با هم گروهیهای خود تمرین نکردهاید. برای رسیدن به موفقیت، بهتر است سریعا بدانید که به کجا میروید. در غیر اینصورت قبل از اینکه شروع کنید گم خواهید شد. یک دیدگاه درست، تقویت کنندهای برای رسیدن به خط پایان است. یک چشمانداز خوب این اجازه را به شما میدهد تا اهدافی را تعیین کنید که نشان دهنده مسیری هستند که شما قصد پیمودنش را دارید و همچنین اجازه میدهد تا چگونگی پیشرفت خود در مسیر را ارزیابی و مشاهده کنید. یک چشمانداز قوی به همراه اهدافی شفاف، به شما یک استراتژی برای رسیدن به موفقیت میدهد. از آن برای ایجاد یک ساختار مستحکم استفاده کنید تا قدرت کافی را برای رسیدن به مقصد در دست داشته باشید. با یک بیانیه کاری شروع کنید که نشان میدهد تجارت شما به کدام سمت میرود و انتظار دارید هنگام رسیدن به چه شکلی باشد.
۱۰. مدیریت زمان
در بحبوحه رسیدگی به کلیه تصمیمات و مسائل بیشماری که برای راهاندازی یک شرکت لازم است، میتوان احساس کرد که زمان دشمن شماست. هیچوقت زمان کافی برای انجام دادن تمام کارهای ضروری در یک روز در دسترس نیست. یادگیری درست مدیریت زمان برای متمرکز ماندن در کار ضروری است. باهوشتر کار کردن به نظر بهتر از سخت کار کردن به نظر میرسد، اما واقعا همچین چیزی شدنی است؟ بله این کار امکان پذیر است، اما اگر متمرکز بمانید، راههای حذف حواس پرتیها را پیدا کنید، بهره وری خود را به حداکثر برسانید و حدود خود را بدانید. مطمئن شوید که یک هدف هفتگی را انتخاب میکنید، یعنی همان کاری که میخواهید در طول هفته انجام دهید. انتخاب اهداف کوچکتر و کوچکتر برای هر هفته به شما کمک میکند تا روی آنچه که اهمیت دارد تمرکز کنید.
در آخر، حتما استراحت کنید. با پیادهروی به پاهای خود کشش دهید. در واقع یک استراحت ذهنی کوتاه به شما کمک میکند تا کارآمدتر عمل کنید. این میتواند فضای لازم را برای تصمیمگیری بهتر به شما بدهد و شما را قادر سازد بهترین رهبری باشید که میتوانید باشید.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید