وقتی اولین روز از حرفه فریلنسری خودم را تصور کردم، به فکر آزادی افتادم. این یک لذت کامل بود. من صبحها صدای آلارم را میشنیدم، اما با لبخند از خواب بیدار میشدم. سپس با یک کشش بدنی و ارادهای قوی از رختخواب بلند میشدم. دیگر خبری از با عجله بیرون رفتن از خانه و بحث کردن با دیگران نبود. من قهوه خود را به آرامی مینوشم و سپاس گزار روزهای پیش رو هستم. بلاخره آن حس کنترل داشتن بر روی مسائل نصیبم شد.
اگر حرفه فریلنسری را تجربه کرده باشید، میدانید که این شغل پر از فراز و نشیبهایی خاص است. من در اولین روز کاری خود به عنوان یک فریلنسر از رختخواب بلند نشدم. فریلنسر شدن به معنای از بین رفتن تمام مشکلات نیست.
ممکن است شما کتابهای زیادی خوانده، یادداشتهای زیادی نوشته و یا مشتریان خود را تحت تاثیر قرار داده باشید، اما تمام اینها به معنای داشتن یک زندگی کاملاً شاد و عاری از مشکل نیست. شاید شما فکر میکنید برای فریلنسر شدن به صورت تمام وقت آماده هستید، اما بدانید که هنوز قرار است روزهای بدی را تجربه کنید. امیدوارم بعد از خواندن این مقاله، مسیر حرفهای شما آسانتر از مسیر من باشد.
۱. شما به شکلی جادویی سحرخیز نمیشوید
اگر مشغول کاری هستید که از آن متنفر هستید و هر روز صبح به آلارم خود فحش میدهید، بهتر است به شما بگویم که من هم بیشتر اوقات به آلارم خود فحش میدهم. رئیس خودتان شدن بدین معنا نیست که شما قرار است ناگهان عاشق سحرخیزی شوید. هیچ اجباری در اینجا وجود ندارد. صبحها بهترین زمان برای نوشتن و ایده گرفتن است.
اگر در پایان روز احساس میکنید که انرژیتان از دست رفته و دیگر برای کارهایتان انگیزه ندارید، بهتر است از یک برنامه روزمره استفاده کنید. ای کاش قبل از فریلنسر شدن از یک برنامه روزمره استفاده میکردم تا بتوانم از همان ابتدا کنترل بیشتری بر روی روزهایم داشته باشم.
۲. ممکن است شما هنوز ترسهای یکشنبه را احساس کنید
اضطرابها و استرسهایی که قبلاً داشتهاید قرار نیست ناپدید شوند، زیرا زندگی هنوز هم مشکلات خودش را دارد. حالا شما با مشکلات متفاوتی روبرو هستید. شما به جای اینکه نگران حجم کارهایتان باشید، نگران این هستید که چگونه به طور مداوم پیشنهاد کاری بگیرید. شما به جای اینکه نگران رئیس سختگیر خود باشید، در حال دست و پنجه نرم کردن با رئیسهایی هستید که هرکدام نحوه مدیریت و آداب ارتباطی متفاوتی دارند. بنابراین شما مجبور هستید تمام این رفتارهای متفاوت را ارزیابی کرده و متناسب با هرکدام به آنها پاسخ دهید.
اگر یک بار آن را امتحان کنید، خواهید فهمید که فریلنسری یک چوب جادویی برای از بین بردن نگرانیهای شما نیست. شما پادکستهایی را شنیده و مقالاتی در زمینه فریلنسری را مطالعه کردهاید، بنابراین کمی از سطح دشواریهای پیشرو اطلاع دارید. قبل از اینکه شغل خود را رها کرده و بر روی حرفه دیگری متمرکز شوید، فکر میکردید که قرار است ناامنیهای شغلی شما از بین برود. شما تصور میکردید اگر کنترل روزهایتان را در اختیار داشته باشید، میتوانید به اندازهی کافی کار کنید.
تحت کنترل داشتن روزها بدین معنا نیست که زندگی شما راحتتر است. از اینکه این واقعیت را اعتراف کنم متنفر هستم اما یکشنبهها هنوز هم مانند سابق ترسناک هستند. ممکن است مثل گذشته احساس نکنید اما آنها هنوز هم وجود دارند؛ به خصوص در روزهای ابتدایی کار خود که هنوز با روال و روند کار آشنا نیستید.
۳. شما به یک برنامه روزانه احتیاج دارید
مسائل برخلاف آزادیای بودند که من تصورش را میکردم. تصور من این بود که روزهایم قرار است غیرقابل پیش بینی و متفاوت باشند. من نمیتوانم تمام روز یکجا بنشینم و امیدوار باشم که کارها خودشان عملی شوند. من این کار را در دو هفته اول امتحان کردم، نتیجهی این کار من اتلافزمان و تحقیقاتی بیهدف بود.
شما میتوانید دائماً مقالات مربوط به مدیریت زمان و Pomodoro را بخوانید، اما تا زمانی که از آموختههای خود استفاده نکنید، نمیتوانید شاهد پیشرفتی در تجارت خود باشید.
شما با امتحان کردن و کسب تجربه میتوانید بفهمید که چه چیزهایی بیشترین کارآیی را برایتان دارند. شاید بخواهید تمام کارهای مشتریان خود را در ابتدای هفته انجام داده و بعداً بر روی تجارت خود تمرکز کنید، اما به زودی متوجه خواهید شد که صبح دوشنبه بدترین کابوس شما است. بهترین توصیهی من به شما برای پی بردن به بهترین برنامه روزانه، این است که هر هفته از برنامهها و تکنیکهای جدیدی استفاده کنید. متوجه شوید که چه چیزهایی برای شما کاربرد دارند. شما میتوانید هر برنامهریزی داشته باشید، اما در نهایت باید شروع به کار کنید.
۴. هنگامی که اولین بار کاری را انجام میدهید، هرگز احساس آمادگی نخواهید کرد
ممکن است شما این احساس را تا مدتها داشته باشید. من هنوز برای آنلاین نوشتن و به اشتراک گذاشتن پست در توییتر احساس آمادگی نمیکنم. من در تکمیل کردن اولین پیشنهادهای کاری خودم احساس خیلی بدی داشتم. اما این دقیقاً مانند آموزشهای اولیه برای خدمتکار شدن در یک رستوران است. ممکن است شب اول دچار نگرانی و اضطراب شوید، چون با خیلی از مسائل اطراف خود آشنا نیستید. اما با سازگار شدن و به جلو حرکت کردن، مسائل نگران کننده به چیزی کاملا طبیعی تبدیل میشوند. حتی ممکن است شما فردی باشید که مسائل جدید را به افراد تازه استخدام شده توضیح میدهد. هرچه یک کار را بیشتر انجام دهید، آن کار کمتر زجرآور و ترسناک خواهد شد.
ممکن است شما در بسیاری از رویدادهای زندگی خود احساس آمادگی نکنید. منتظر آماده شدن نباشید، چون اگر تا به حال آن کار را انجام نداده باشید، هرگز برای شروع آمادگی نخواهید داشت.
۵. شما نمیتوانید همیشه پنهان بمانید
من در گذشته با روزهایم به شیوهای مشابه رفتار میکردم. من هر روز سعی میکردم کارهای بیشتری انجام دهم و برقراری ارتباط را برای مشتریان و همکاران خود آسانتر کنم. من میخواستم کارهایم حرفی برای گفتن داشته باشند. به عنوان یک کارآفرین، این رویکرد مناسب شما نخواهد بود. شما نمیتوانید با کار کردن برای سه مشتری، انتظار شناخته شدن را داشته باشید. شما میتوانید محتوای خود را به اشتراک بگذراید یا روابط خوبی در رسانههای اجتماعی برقرار کنید. این کارها میتوانند شما را به مشتریانی که در دنیا وجود دارند معرفی کنند. شما برای شناخته شدن باید از سایهها بیرون بیایید.
۶. هیچ جادویی برای موفقیت وجود ندارد
من این موضوع را میدانم. شما هم از آن مطلع هستید. اما آیا واقعاً ما این واقعیت را میدانیم؟
مطمئنا شما میدانید که هیچ چیزی به آسانی در اختیار شما قرار داده نخواهد شد. شما همیشه برای خواستههای خود جنگیدهاید و این کار را ادامه خواهید داد. هنگامی که برای اولینبار بهعنوان فریلنسر تمام وقت مشغول کار میشوید، نمیفهمید که چقدر درگیر افکار خود بودن دشوار است. وقتی یک اتفاق بد رخ میدهد و شرایط برایتان سخت میشود، افکار منفی کم کم شکل میگیرند.
ما پذیرفتن شکست در مواجه شدن با اولین مانع را دوست داریم. وقتی ما در پیمودن مسیر موفقیت خود به مشکل میخوریم، افکار منفی به سراغمان میآیند و ما با خودمان فکر میکنیم که دیگر کارمان تمام شده است. در اینجا من راز عبور کردن از لحظاتی که به خودمان شک داریم را بیان کردهام:
شما مزد کارهایی که الان انجام میدهید را ۳ ماه دیگر خواهید گرفت
همیشه میخواستم به یاد بیاورم که برای اولین بار کجا این نصیحت را شنیدم. این عبارتی است که من دائماً به خودم گوشزد میکنم و مانند قانونی است که به من کمک میکند تا به کارهایم ادامه دهم:« هر کاری که امروز انجام دهم، پاداشش را ۳ ماه دیگر دریافت خواهم کرد.»
۹۰ روز تلاش کردن در آخر به چیز خیلی بزرگی منتهی میشود. من فقط باید به کارهایم ادامه دهم. شک کردن به خودمان و باور داشتن به اینکه تلاشهایمان تنها اتلاف وقت است کار بسیار آسانی میباشد. ممکن است شما فکر کنید استراتژیهای شما آنقدر کارآیی ندارند تا بتوانند فرصتهای مناسب را به سمت شما سوق دهند، اما هر ارتباطی که برقرار میکنید، هر محتوایی که خلق میکنید و هر پیشنهاد کاری ارزشش را خواهد داشت اگر شما به تلاشهای خود ادامه دهید.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید