انگیزه، یک چیز پیچیده است. چه یک کارآفرین باشید، چه یک دانش آموز یا خانه دار و یا حتی اگر کارگر یک شرکت بزرگ هستید، میدانید که انگیزه، جزئی حیاتی است که شما را به انجام کاری تشویق میکند.
هنگامی که بحث به انگیزه میرسد، میدانیم که یا منشا درونی دارد که همان ما هستیم، یا منشا بیرونی دارد که میتوان عوامل بیرونی مانند مردم، نوع روابط و موقعیت را مثال زد. اما مهم است که عمیق تر از این دو دسته کلی فکر کنیم.
در نویسندگی، زیرشاخه های انگیزه به نویسنده، مطلب و سبک نوشته بستگی دارد. اما به طور کل، شما میتوانید لیستی از زیرشاخه های مختص زندگی خود را بسازید. به طور مثال اگر در یک محیط کاریِ سنتی مشغول به کار هستید، با یک بازرس، چند همکار، منابع انسانی و غیره سر و کار دارید.
هر کدام از این گروه ها هر روز، هفته، ماه و هر سال از شما تقاضای چیزهای خاصی را دارند. بازرس از شما انتظار دارد که لیست کارهایی که داده شده را درست انجام دهید و همکارانتان ممکن است کارهایی را از شما بخواهند که در لیست کاری ذکر نشده است.
این نوع انگیزه های بیرونی ممکن است بر پایه ترس شما لیست شده باشند:
" اگر کارهایی که به من محول شده را انجام ندهم، ممکن است شغلم را از دست دهم."
یا اینکه میتواند بر پایه انگیزه شما ساخته شده باشد:
" اگر من کارم را به بهترین شکل انجام دهم، بازرس و همکارانم متوجه من میشوند و مرا به عنوان کارمندی عالی مثال میزنند."
در ابتدای کار گاهی اوقات، تعریف کردن انگیزه درونی کار دشواری است. مثلا، انسان ها به صورت ذاتی میخواهد در همه کار استاد شوند، ما میخواهیم به اهدافمان برسیم، چیزهای جدید یاد بگیرم و هیچوقت از رشد و پیشرفت دست نکشیم. اما دانستن این اطلاعات، باعث نمیشود شما بچسبید به بودجه شخصی ای که به اندازه هفته اول برایتان هیجان انگیز نیست. اینجاست که باید عمیق تر فکر کنید.
شاید روند یادگیری، برایتان یک منبع طبیعی از انرژی باشد. یا شاید تمایل دارید کنترل بیشتری روی زندگی خود داشته باشید و مدیریت کردن امور مالی تان، اولین قدم برای رسیدن به آن است.
اینکه بتوانید نوع انگیزه ای که در کارتان وجود دارد را شناسایی کنید، میتواند به شما کمک کند تا طبق برنامه پیش بروید. به خواندن این نکات و مطالعات ادامه دهید تا از نبودِ انگیزه برای انجام یک کارِ مشخص، اطلاع بهتری داشته باشید.
۱. به کارتان دلیل اضافه کنید.
بیایید کاملا واضح صحبت کنیم:
انگیزه پیدا کردن برای انجام دادن کاری به این معنی نیست که شما باید نسبت به آن کار احساس شادی یا هیجان داشته باشید. گاهی اوقات باید از خودتان بپرسید: چرا این کار مهم است؟ این کار در زندگی من چه تاثیری خواهد داشت؟ جوابتان میتواند به سادگی این جمله باشد: "اخراج نمیشوم"
نکته کلیدی در اینجا این است که انگیزه، مبهم است. ممکن است انگیزه شما نسبت به پاسخ دادن پیام های مردم در مقایسه با انگیزه شما برای بیدار شدن ۵ صبح کاملا متفاوت باشد. ممکن است انگیزه شما از ۵ صبح بیدار شدن، صحبت کردن با فرزندتان قبل از اولین روز مدرسه باشد.
۲. عدم تمایل خود برای شروع یک کار را، ارزیابی کنید.
آیا تا به حال شده است که برای یک پروژه ی بزرگ، مهلت مشخصی به شما داده شده باشد و شما وقتتان را به صورت افراطی صرف مسائل دیگر کرده باشید؟
شاید شما از شکست در کارهای پیش رو میترسید. شاید این یک ویژگی دائمی است که باید آنرا عمیق تر بررسی کنید. اگر منتظر میمانید تا در دقایق آخر کاری را انجام دهید، یعنی ممکن است رابطه ناسالمی با استرس داشته باشید.
مطالعات دانشگاه لندن در مورد استرس نشان میدهد که استرس میتواند دوپامین (ماده شیمیایی که باعث احساس شادی میشود) را آزاد کند که باعث تشویق فرد به انجام کارهای تکراری میشود. به عبارت ساده، مردم میتوانند به استرس، مانند لایک های زیر پست شان، اعتیاد پیدا کنند. همچنین این تحقیقات، اطلاعات مهمی را بدست آورده مثلا، خطر ابتلا به سرطان و بیماری های قلبی در افرادی که نمیتوانند سطح استرس خود را کنترل کنند بیشتر از کسانی است که سیگار میکشند یا عادت غذایی ناسالمی را دنبال میکنند.
۳. از قانون ۱۵ دقیقه استفاده کنید.
شما ممکن است با کارهایتان مشکلی نداشته باشید چون از همه ی این چیزها بگذرید، این کارها مخارج شما را میدهند. اما درمورد کارهای عادی روزانه در خانه چه؟ مطمئنا بعد از یک روز طولانی در دفتر، آخرین چیزی که میخواهیم انجام دهیم، جا به جا کردن ظرف ها و حساب و کتاب کردن برای مخارج ماهانه است.
همه ی ما میتوانیم در ۱۵ دقیقه کارهای زیادی انجام دهیم اما معمولا سرمان در گوشی یا کامپیوتر است. در جلسات کاری یا در راه و مکان های مختلف به جای استفاده از زمان باارزش خود، مشغول استفاده از گوشی هستیم. با خود عهد ببندید که در زمان های ۱۵ دقیقه ای، بدون هیچ گونه حواس پرتی کار کنید. هر ۱۵ دقیقه ایست کنید و به خودتان اجازه ی کار بیشتر ندهید. این کار را برای یک هفته انجام دهید و پیشرفتتان را علامت گذاری کنید.
Amber Garrett
"بنیانگذار Amber Garrett photography در لاس وگاس"
کارآفرین بودن خیلی بیشتر از یک هنر است. وقتی برای اولین بار در سال ۲۰۱۶ کسب و کار خود را راه انداختم، نمیدانستم مالک یک کسب و کار بودن یعنی چه. کارهای جالبی مثل عکاسی و ویرایش کردن وجود دارد؛ کارهای مسخره ای هم مثل تبلیغ کردن و اطمینان از اینکه کارم قانونی و ایمن میماند وجود دارد. متوجه شدم که از عکس برداری در دوشنبه متنفرم چون احساس میکنم نمیتوانم از یکشنبه لذت ببرم پس کارهای اداری ام را بدون هیچ گونه حواس پرتی در دوشنبه انجام میدادم.
همیشه به خودتان دو برابر برای انجام کاری زمان بدهید. سال های زیادی بود که فکر میکردم کاری را ۱ ساعته انجام میدهم اما ۲ ساعته تمامش کردم. نسبت به خود احساس ناامیدی میکردم زیرا به اندازه کافی سازنده عمل نمیکردم و در واقعیت به خودم زمان کافی را برای تمام کردن یک کار نمیدادم. اگر سیستمی که الان از آن استفاده میکنید کار نمیکند، چیزی را تغییر دهید. شاید مشکل از مکانتان باشد، شاید مشکل از ابزاری که استفاده میکنید باشد یا حتی ممکن است مشکل از افرادی باشد که با آنان کار میکنید. شما اجازه دارید تا برای بهتر کردن چیزها، تغییراتی را انجام دهید. برای تک تک روزهایتان برنامه ریزی کنید و واقعا به آن برنامه عمل کنید. اما اگر چیزها احتیاج به تغییر پیدا کردند، خودخواه نشوید.
Tyler Hodgson
"بنیانگذار NXT Mortgage در دالاس"
من اکثر مواقع دو ذهنیت کلیدی را دنبال میکنم: "بپذیرش حتی اگر بدت میآید" و "فقط انجامش بده"
همه شکست میخورند؛ حتی کارآفرین ها بیشتر از مردم عادی شکست میخورند. اهداف بزرگی مثل هر روز ۴:۳۰ صبح بیدار شدن و به باشگاه رفتن، ممکن است انجامش در دراز مدت کمی سخت باشد. قطعا روزهایی وجود خواهد داشت که من در آنها به شدت خسته ام، یا اصلا حس انجام کاری را ندارم و شکست میخورم. اگر حسش را نداشته باشم، معمولا از این دو سناریو استفاده میکنم:
اولی، هر طور شده انجامش بده
بهترین عملکرد خود را نشان دهید، و اگر حتی مقدار کمی از کار را انجام دادید، خوشحال باشید چون حداقل کمی بیشتر از هیچی کار انجام داده اید.
دومی، اعتراف میکنم که به کمی استراحت احتیاج دارم
در لحظه استراحت کنید و با یک طرح تاثیرگذار برای جبران این وقفه دست به کار شوید.
بسیاری از کارآفرینان فکر میکنند باید در هفته ۸۰ تا ۱۰۰ ساعت کار کنند تا موفق شوند. یا وقتی سرشان شلوغ است، ممکن است تصور کنند با روزی ۱۲ تا ۱۴ ساعت کار میتوانند تمام کارها را انجام دهند. من اعتقاد بسیار قوی بر اعتدال و اولویت بندی درست دارم.
هنگامی که شروع به خسته شدن میکنید، بهره وری شما آن چنان کم میشود که ممکن است حس کنید که باید بیخیال ادامه دادن شوید یا ساعات کمتری در روز را کار کنید تا حالتان سر جایش بیاید. وقتی ۱۲ ساعت زمان دارید تا در روز کارهایتان را انجام دهید، سعی کنید ۸ تا ۹ ساعت مشغول باارزش ترین کارها باشید و بیخیال بقیه شوید.
Brea Roper
"مربی CliftonStrengths در کانزاس"
کارهای خوب بسیار زیادی وجود دارند که میتوانید هر روز انجامشان دهید. اما خوب ما را از بهترین دور میکند. مشخص کردن هدف، کلیدی است برای متمرکز ماندن. هدف خود را به همراه ۳ تا ۴ کاری که شما را به آن میرساند، شناسایی و یادداشت کنید. هر چیزی که در روز سر راهتان قرار میگیرد باید از این فیلتر بگذرد. اگر این حواس پرتی ها به رسیدن به هدف کمکتان نمیکند، انتخاب کنید تا آنها را نادیده گرفته یا به تعویق بیاندازید.
روزتان را با کارهایی (ورزش، تفکر، مطالعه، قهوه خوردن با دوستان و غیره) شروع کنید که از انجامشان هیجان زده شده و حس بهتری را به شما میدهند. برای من، حضور شفاهی و برقراری یک ارتباط مناسب با مردم، احساساتم بر میانگیزد و سبب شکوفایی هر چه بیشتر خلاقیتم میشود. من معمولا برنامه ریزی میکنم تا روزم را با جلسات مربیگری یا نوشیدن یک فنجان قهوه با دوستان، شروع کنم. سپس برای کار خسته کننده خود در محل کار، انرژی و انگیزه بیشتری خواهم داشت.
این مبارزه واقعی است برای همین من زمانم را برنامه ریزی میکنم. آلارم ساعت را روی ۴۵ دقیقه تنظیم میکنم و تا جایی که میتوانم به ایمیل ها پاسخ میدهم، سپس بلند میشوم و به مدت ۱۵ دقیقه ورزش میکنم. انجام کارهای سرگرم کننده برای از بین بردن یکنواختی و حفظ جریان خون مهم است. یاد بگیرید چه چیزی برایتان کاربرد دارد و کاری کنید تا آن چیز برایتان مفید واقع شود.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید