بعضی وقت ها نشستن روی همان صندلی چرخ دار قدیمی و خیره شدن به کامپیوتر، کسل کننده به نظر می رسد. این اتفاق مخصوصا زمانی پیش می آید که شما عاجزانه مشغول کاری باشید و یا اینکه در تلاش برای حل کردن باگ های یک پروژه باشید. من هم به تازگی با این حالت مواجه شدم.
به نظرم می رسد که به مدت یک هفته است دارم با این مشکل دست و پنجه نرم می کنم. فقط در لحظات بسیار نادری که معمولا هیچ اتفاقی نمی افتد من به کار کردن روی بقیه پروژه ادامه می دهم. پس، وقتی جمعه بعد از ظهر فرا رسید من احساس کردم که باید یک استراحتی بکنم، قبل از آنکه خودم متوقف شوم.
هیچ شکی وجود نداشت که من حتما باید از خانه بیرون بروم. من عاشق کار کردن در خانه هستم، اما صرف کردن تمام هفته در خانه، بجای اینکه به من آرامش و راحتی خاطر را بدهد، بیشتر با استرس درگیرم می کرد.
خوشبختانه، من قادر به بیرون رفتن بودم. یکشنبه بود من در یکی از پارک های محلی منطقه روز خوشی را سپری کردم. در آنجا بعضی از افراد داشتند برای توریست ها و گردشگران درباره تاریخ این منطقه و چیزهای دیگر صحبت می کردند. من هم که از تاریخ متنفر هستم تصمیم گرفتم خانواده ام را بردارم و با ماشین در بین درخت های زیبا رانندگی کنم. در واقع تصاویری که در این مقاله نیز می بینید همگی تجربه ای از آن روز بود. دیدن درختان و معماری زیبای آنها مرا به وجد آورده بود. تا به حال به این همه زیبایی دقت نکرده بودم.
اهمیت دور شدن
مدت زیادی است که من در حرفه طراحی و توسعه کار می کنم، در این کار همیشه سعی کرده ام که در هر دقیقه از آن یک فرد سازنده و مفید باشم. داشتن مشتری های خود به این بستگی دارد که شما همیشه جوابگوی سوالات آنها در وقت درست باشید. اینگونه است که شما برای مدت طولانی در سمت راست مغز آنها باقی می مانید. همچنین اینگونه عملکرد باعث دور شدن استرس از خود شما می شود. خیره شدن به صفحه نمایش برای ساعت های طولانی و جمع کردن تمام قدرت مغزتان برای تمرکز روی مسئله های مختلف ساده نیست. البته باید در نظر گرفت که اگر حتی شما زیباترین ایده و هدف را در سر دارید همیشه ساعت کاری بیشتر به معنی پیشرفت شما نیست. اگر چنین حالتی پیش بیاید، بدانید که در حال تخلیه خلاقیت خود برای هیچ هستید.
به نظر می رسد که هر فردی که به محیط خانه برای کار عادت کرده است، اگر به یک محیط کاری کلاسیک برده شود، لجبازی و سرسختی از خود نشان می دهد. قسمت بد این قضیه هم استرس و تنشی است که همیشه و همه جا از محل اداره تا میز غذاخوری، منزل و … همراه شما می آید و شما را تعقیب می کند. این ها همه می تواند روی روابط و رفاه عمومی تان تاثیر بگذارد.
بنابراین، بهترین درمان برای زمان هایی که فکر می کنید خلاقیت شما برای هیچ چیز مثبتی خرج نمی شود بهترین کار فقط خارج شدن از آن حالت است. پس یادتان نرود زمان و خلاقیت تان را به نحو احسن به کار بگیرید.
دنیاهای جدا از هم
مشکل اضافه کاری و یا لم دادن و خیره شدن به تلویزیون بعد از یک روز کاری، این است که مغز شما به حالت جنگی «پرخاشگر» می رود. تنها یک تغییر در چشم انداز جلوی تان می تواند تمام چیزهای خسته کننده داخل مغزتان را به بیرون پرت کند.
مسئله بسیار مهم این است که شما در این حالت به مسافرت یا گردشی بلند مدت احتیاج ندارید، در واقع اصلا لازم نیست. برای خارج کردن استرس ها و باز بخشیدن انرژی به خود تنها تغییرات کوچک کافی است. بسته به اینکه چگونه با اجتماعات مردمی تعامل دارید، حتی احتیاجی به خارج شدن از ماشین هم نخواهید داشت. صرفا دیدن چند جای متفاوت و متغیر مهم است.
شخصا در مورد خودم به این نتیجه رسیده ام که به تنهایی کار کردن می تواند احساسات جدا شدنی را ایجاد کند. ولی مشکل اینجاست که من حتی اگر خودم را مجبور به درون گرایی کنم و خودم را مجبور به تنها ماندن بکنم، در نهایت زمانی که به فروشگاه یا مکان های عمومی مراجعه می کنم مجبور خواهم شد که با مردم اطراف در تعامل باشم. حتی زمانی که به قسمت پرداخت مراجعه می کنم، یک حس مهمانی به من دست می دهد که همه تا زمان رسیدن به صندوق پرداخت اصلی با هم صحبت می کنند و در مشاجره هستند.
در نهایت دوباره اشاره دارم به اینکه نکته مهم این است که شما بیرون بروید، اصلا مهم نیست که کجا، صرفا بیرون بروید! جایی که خبری از کار کردن و استفاده از خلاقیت بسیار زیادی نباشد.
تعادل روح خلاق را زنده میکند
با وجود آنکه متوجه شدم به هیچ گونه ای نمی شود به خود این اطمینان خاطر را داد که در یک زمینه همه چیزها را می دانم، اما تعادل چیز بسیار خوبی است. اگر شما دائما در حال کار هستید و یا دائما به صورت فیزیکی در یک اداره مستقر هستید بدانید که شما در حالت رعایت بالانس قرار ندارید. خلاقیت در نهایت دارای جریان طبیعی از ایده ها است. پس زمانی که ذهن شما زیر استرس قرار گرفته است و ایزوله شده است، خلاق بودن براستی سخت و مشکل است. حتی ایجاب کردن خودتان به اینکه باید خلاق باشید باز هم به درستی خروجی نخواهد داشت.
تغییر در چشم انداز زندگی و حتی محیط فیزیکی می تواند، زمینه را برای ایجاد بالانس در جریان خلاقیت ذهنی تان ایجاد کند. شاید تا به حال داستان افرادی ترانه نویس، شاعر، نویسنده، عکاس و … را شنیده باشید که از یک محیط تاثیر گرفته اند و براساس آن یک نوشته زیبایی را نوشته و یا اینکه یک عکس زیبا گرفته اند. طراحان وب نیز دقیقا به همین صورت می توانند از چیزهایی مانند محیط تاثیر بگیرند.
روزی که به پارک رفتم واقعا برای من تفاوت بزرگی بود. واقعیت را بگویم اصلا نمی توانم برای یک بار دیگر رفتن به آنجا منتظر بمانم. پس ماموریت شما این است که همین الان بیرون بروید و یک جای مناسب برای خودتان پیدا کنید، فرقی ندارد پارک باشد، کافه و یا هر چیز دیگر. مهم این است که آنجا خلاقیت شما را زنده کند.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید