قدرتِ هیچ کاری نکردن
ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ: 8 دقیقه

قدرتِ هیچ کاری نکردن

وقتی تمساح جوان به سمت تمساح پیر رفت، او در لبه ی رودخانه شناور بود. سپس به تمساح پیر گفت :« من از بسیاری شنیده ام که شما شکارچی درنده‌ای در این رودخانه هستید، لطفا روش های خود را به من بیاموزید.»

تمساح پیر که از یک چرت بعد از ظهری بیدار شده بود با آن چشم های درشت به تمساح جوان‌تر نگاه کرد و بدون گفتن حتی کلمه ای دوباره به خواب رفت. تمساح جوان‌تر که فکر می‌کرد به او بی احترامی شده برای شکار گربه ماهی به پایین رودخانه شنا کرد و با خودش می‌گفت :« به او نشان می‌دهم.»

چند ساعت بعد تمساح جوان‌تر برگشت در حالیکه تمساح پیر هنوز خوابیده بود، او از شکار موفقیت آمیز خود مدام صحبت می‌کرد. « امروز دوتا گربه ماهی چاق گرفتم. تو چی گرفتی؟ هیچی؟ شاید انقدر هم که می‌گویند درنده نیستی».

تمساح پیر دوباره به تمساح جوان خیره شد و بدون گفتن چیزی به شناور ماندن روی آب ادامه داد. تمساح جوان که از نگرفتن جواب عصبانی شده بود برای دومین شکار به بالای رودخانه شنا کرد. بعد از گذشت چند ساعت او توانست یک پرنده شکار کند. پرنده را در دهان خود گرفت تا پیش تمساح پیر بیاید تا شکارچی واقعی را به او نشان دهد.

همینکه تمساح جوان از پیچ رودخانه رد شد، دوباره تمساح پیر را دید که دقیقا در همان جای قبلی شناور و بی حرکت مانده است اما چیزی تغییر کرده بود؛ یک بوفالو وحشی فقط چند سانت از تمساح پیر فاصله داشت و مشغول آب خوردن بود. در یک حرکت رعدآسا تمساح پیر به بیرون از آب می‌خزد و بوفالو را گرفته و به درون رودخانه می‌کشد.

تمساح جوان که حیرت زده شده بود در حالیکه پرنده در دهانش بود به سمت تمساح پیر شنا کرد و او را دید که از ناهار چاق و چله خود لذت می‌برد. تمساح جوان پرسید :« لطفا بهم بگو... چطور؟..... چطور این کارو انجام دادی؟» تمساح پیر بلاخره با دهانی پر جواب داد :« هیچکاری نکردم.»

انجام دادن در برابر لاف زدن

وقتی من در حال ساخت " JotForm " بودم، تقریبا شبیه به تمساح جوان رفتار می‌کردم. فکر می‌کردم همیشه باید کاری کرد تا نتیجه ای به دست آورد. اگر آن زمان کسی به من می‌گفت که با انجام ندادن کاری نیز می‌توان نتیجه های بزرگی بدست آورد، او را نادیده می‌گرفتم و به ۱۶ ساعت کار کردن ادامه می‌دادم. من فکر می‌کردم که برای موفق بودن باید مدام در حال ساخت و ساز، کار کردن، رشد و توسعه دادن باشم. همه ما با مشغول بودن مشکل داریم اما مشغول بودن و موفق بودن یکی نیستند. فکر می‌کنم اگر ما اولویت خود را " هیچ کار نکردن" قرار دهیم نتایج بهتری نسبت به قبل بدست خواهیم آورد. برای من که کارساز بود، امیدوارم به شما نیز کمک کند.

 اما گفتنِ کم کار کردن یا اصلا هیچ کاری نکردن راحت تر از عمل کردن به آن است آن هم در جامعه ای که از شلوغی رنج می‌برد. پس بیایید نگاهی دقیق تر به این وسواس ما به شلوغی بیاندازیم.

شلوغی شدیدا واگیردار است

بشریت از آغاز زمان تا به حال درگیر شلوغی است. ادیسه داستان "  Lotus-eaters" را تعریف می‌کند؛ داستان مردمانی عجیب که تمام طول روز را گل نیلوفر می‌خوردند و کاری نمی‌کردند. چیزی که عجیب تر بود این بود که این مردم از زندگی ای که داشتند بسیار شاد بودند. هومر نوشت که بعد از اینکه چند خدمه از خدمتکاران ادیسه از میوه های این مردم خوردند دقیقا شبیه به آنها شاد و کمی بی حال شدند. ادیسه از این می‌ترسید که اگر تمام خدمه از آن میوه ها بخورند انگیزه شان برای برگشت به خانه را از دست می‌دهند، سپس دستور داد کشتی را برای برگشت به خانه به آب بیاندازند و تمام افراد مبتلا شده را به صندلی های کشتی ببندند.

چند بار همچین گفت و گوهایی داشته اید یا همچین چیزهایی را شنیده اید؟؟

- این چند وقته کجا بودی؟ 

- آه پسر، سرم خیلی شلوغه

- این که خیلی خوبه، به کارت ادامه بده.

ما بزرگ شدیم تا به صورت غیرعمد ارزش یک فرد را طبق تعداد ساعاتی که کار می‌کند، اندازه گیری کنیم.

 در کتاب " 4-Hours Work Week " از تیم فریس گفته شده است که اگر می خواهید ارتقا پیدا کنید باید ساعات کاری خود را افزایش دهید، بیشتر تلاش کنید. اما دیر یا زود همه ی ما این سوال را از خودمان می پرسیم که، مأموریت من چیست؟ اینکه که مشغول ترین فرد روی زمین باشم یا تأثیرگذارترین فرد؟

و آنچه که جالب است این موضوع است که وقتی به بزرگ ترین و باهوش ترین افراد نگاه می‌کنیم، یک خصوصیت مشترک بین همه ی آنها وجود دارد؛ همه ی آنها وقت گذاشتند تا هیچ کاری نکنند.

قدرت انجام دادن هیچ کاری

زمان گذاشتن و هیچ کاری نکردن در زندگیتان می‌تواند یک چالش باشد به خصوص در طول هفته که در آن ما دائما با جلسات، اعلان ها، قرار ملاقات ها و لیستی از وظایف روبرو می‌شویم. بنیانگذاران شروع به اجرای طرح "Think Weeks" در برنامه های سالانه خود کرده اند. این طرح شامل خواندن، تفکر و زندگی کردن در خارج از دنیایی است که توسط شغل ها اداره می‌شود. بنیانگذاران جوان و مشهوری مثل استیو جابز و مارک زاکربرگ و غیره از این طرح استقبال کردند اما این بیل گیتس بود که طرح "Think Week" را مشهور کرد.

او درحالیکه سال هاست مایکروسافت را اداره می‌کند سالی دو بار این طرح را اجرا می‌کند. این طرح مسافرت رفتن نیست فقط یک دوره زمانی است که به انجام ندادن کاری اختصاص داده شده است. او آنقدر نسبت به این طرح مصمم است که حتی در این دوره خانواده، دوستان و کارمندانش را نیز از خود دور می‌کند. امروز، او بسیاری از موفقیت های مایکروسافت را مدیون ایده هایی است که در زمان انجام ندادن کاری بدست آورده بود.

پیاده سازی زمانی برای انجام ندادن هیچ کاری

شما حتما نباید خانواده و دوستانتان را از خود دور کنید تا این طرح را انجام دهید. به عنوان مثال خود من، هر سال حداقل یک هفته کامل از شرکت فاصله می‌گیرم و پیش والدینم می‌روم تا در برداشت زیتون به آنها کمک کنم. می‌دانم زیتون چیدن مرا به بالاترین سطح نمی‌رساند اما این روش من برای ارزیابی پیشرفتم است. و به طریقی، بعضی از بهترین ایده های من در همین زمان به من الهام می‌شوند.

برای کسانی که نمی‌توانند یک هفته از کار خود دست بکشند من روش " دوریِ دیجیتالی"را پیشنهاد می‌کنم. چه پنجشنبه و چه جمعه، خودتان را مجبور کنید تا از وسایل دیجیتال دور شوید. گوشی و لپتاپ را خاموش و در جایی مخفی کنید و سعی کنید بنشینید و تلویزیون تماشا کنید.

با دوری از کارهای سخت روزمره و انجام ندادن کار خاصی، به مغزتان فضایی برای فکر کردن بدهید. با این کار مغزتان می تواند از ایده های جدید به جای ایده و روش های قدیمی استفاده کند. شما ممکن است همان نتایجی را از موفقیت بدست آورید که تمساح پیر در اول مقاله بدست آورد. ممکن است به خودمان بگوییم که برای رسیدن به نتایج بیشتر باید سخت تر تلاش کرد اما بعضی وقت ها فقط باید چشم هایتان را ببندید و شناور شوید و صبر کنید تا آن بوفالو خودش را نشان دهد. 

منبع

چه امتیازی برای این مقاله میدهید؟

خیلی بد
بد
متوسط
خوب
عالی
در انتظار ثبت رای

/@Pemi.razmi
علیرضا داداشی
دانشجوی مهندسی پزشکی

دیدگاه و پرسش

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید ورود یا ثبت‌نام

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید