اگر در تجارتهای آنلاین فعالیت داشته باشید، حتما واژهی طراحی UX را شنیدهاید. یقیناً دیدهاید که مردم سعی دارند این نوع طراحی را بسیار رنگارنگ توصیف کنند، که ممکن است آن را بسیار سرگرم کننده جلوه دهد اما نمیتوانند واقعاً توضیح دهند که طراحی UX چه خدماتی را به کاربران میدهد.
آخرین چیزی که هر طراح میخواهد این است که خدماتشان به خاطر عدم درک مشتری ، کم ارزش خوانده شود. من معتقدم که باید به یاد داشته باشیم هدف مالکان تجارت، فروش محصولات خود است. بنابراین باید به دنبال راهی بگردند تا بفهمند چگونه طراحی UX میتواند برای آنها و مشتریانشان سودآور باشد.
من برای اینکه بتوانم طراحی UX را به طور واضح و مختصر (به شکلی که برای همه قابل فهم باشد) تعریف کنم، این موضوع را به عنوان یک چالش شخصی در نظر گرفتم. به نظر من این مسئله سختتر از آنچه که فکرش را میکردم بود، چون در طراحی تجربه کاربری مردم به جای تمرکز بر روی "کاربر"، روی طراحی متمرکز میشوند. از نظر من، کاربران در هرگونه طراحیای باید اولین اولویت را داشته باشند.
درک و فهم ارزش
تمام روابط، پایه و اساس ارزشهای مختص خودشان را دارند. این مسئله در مورد خدمات و انتظارات متقابل شماست. اگرچه هر رابطهای متفاوت از دیگری است، اما برای سالم ماندن به این ارزشها بستگی دارد. برای مثال:
سگ من خوشبختی، ورزش روزمره، احساس مسئولیت و دلسوزی را برای من به ارمغان میآورد. در عوض ورزش، غذا، سرپناه و از همه مهمتر عشق نصیبش میشود.
مشتریان من پروژههایی با کیفیت بالا را بدون هیچگونه بوروکراسی تحویل میگیرند. معمولاً آنها سفارشها خود را بدون تجدیدنظر و به موقع دریافت میکنند. در عوض روابط کاری بلندمدت و مشتریانی آشنا با روش کار نصیب من میشود. همچنین بعد از تمام اینها، دیگر نیازی به گشتن به دنبال مشتریان جدید نخواهم داشت.
فیسبوک برایم خبرهایی تازه از آشنایان و دوستان میآورد. این یک تجربه عالی است، اگرچه مواردی وجود دارد که میتواند بهتر شود اما جنبههای مثبتش بسیار بالاتر است. من ارزش فیسبوک را با میزان ارزشی که به زندگی روزمره من اضافه میکند ارزیابی میکنم. در عوض من برای فیسبوک محتوا و رابطه را فراهم میکنم. ممکن است این به نظر ناچیز بیاید، اما برای فیسبوک اصلاً چیز کمی نیست.
این چه ربطی به طراحی UX دارد؟
وقتی مردم میپرسند که یک طراح UX دقیقا چه کاری انجام میدهد، به آنها میگویم که طراحان UX به شرکتها کمک میکنند تا ارزش محصولات خود را با انتظارات کاربرانشان هم تراز کنند. مطمئناً آنها نمیخواهند که کاربرانشان انتظارات زیادی داشته باشند و در آخر ناامید شوند. صادقانه بگویم، اگر بیشتر از انتظارات کاربران خود عمل کنید، آنها احساس گیج شدن و سنگینی خواهند کرد. به همین دلیل است که هم تراز کردن ارزشها و انتظارات از اهمیت بالایی برخوردار میباشد. این اولین قدم برای ایجاد روابطی طولانی مدت با مشتریان است.
روابط پایدار با ارزشهایی متعادل رشد میکنند. ممکن است هر یک از مثالهای فوق در مقادیر داده/گرفته شده متفاوت باشد، اما بدون وجود تعادل، یک طرف رنج خواهد برد.
زمان در برابر توجه: تجارب روزمره هزینهای دارند
من نیز مانند شما، در کنفرانسها شرکت میکنم. در واقع کنفرانسهای Malmo جزو کنفرانسهایی است که من دوست دارم سالانه در آن شرکت داشته باشم. اگرچه سال گذشته تصمیم گرفتم که در این کنفرانس شرکت نکنم. دلیل نرفتن من هیچ ارتباطی به سخنرانها، موضوعات و یا پر بودن تقویم کاریام ندارد. به این خاطر است که من به یک حقیقت رسیدهام که نمیتوانم تمام روز را تمرکز داشته باشم؛ شرط میبندم شما هم نمیتوانید.
جیسون فراید میگوید:« اگر سرتان برای قبول کردن چیزی بیش از حد شلوغ است، نگویید که زمانش را ندارید؛ چون اغلب زمانش را دارید. گاهی اوقات وقت گذاشتن برای کسی آنقدر هم سخت نیست. چیزی که من ندارم، دقت و توجه بیشتر است. دقت یک منبع بسیار محدودتر از زمان است.»
در حالی که ممکن است زمان لازم برای شرکت در پروژهها، کنفرانسها و سایر موارد را داشته باشم، موضوع اصلی این است که دقت لازم برای آنها را ندارم. ممکن است پروژههای فعلی و زندگی شخصی من توجه بیش از حد به شرکت در کنفرانسها، آسیب ببینند. حالا من تمایل کمتری به انجام آن دارم. کنفرانس، جلسات و برنامهها نیازمند تلاش هستند. مطمئناً من میتوانم وقت بگذارم و هر روز در ۷ جلسه شرکت داشته باشم، اما توجه من فقط میتواند برای ۳ یا ۴ نفر از آنها سازنده عمل کند.
این چه ارتباطی با طراحی UX دارد؟
شما باید به تجربهای (کنفرانس، برنامه یا غیره) که خلق میکنید نگاهی بیاندازید و قادر باشید دقتی که میطلبد را درک کنید. من میتوانم توجه خودم را برای ۴ ساعت کنفرانس متمرکز کنم، اما حتی نمیتوانم ۱ ساعت در فیسبوک گشت و گذار کنم.
همانطور که تراز کردن ارزشهای شما با انتظارات کاربر مهم است، فهمیدن مقدار توجه آنها نیز به همان اندازه اهمیت دارد. بسیاری از مالکان تجارتها، موفقیت خود را با مقدار زمانی که کاربر در سایت میگذراند اندازه گیری میکنند؛ اما من مطمئن نیستم که آیا این واقعا یک معیار خوب است یا نه. آیا زمان بیشتر بهتر است؟ آیا این واقعاً بدین معناست که آنها از جستجو کردن در سایت شما لذت میبرند؟ یا پیدا کردن چیزی که به دنبالش هستند برای آنها دشوار است؟
یاد بگیرید که UX ارزشمندی ایجاد کنید
طراحی برای تجربه کاربری بسیار باارزشتر از آن چیزی است که فکرش را میکنیم. این چیزی بیشتر از درک کردن این موضوع است که چگونه قرار دادن دکمه میتواند بر روند تصمیم گیری کاربر تاثیر بگذارد. این در مورد فهمیدن این موضوع است که کاربر چه ارزشی را به تجربهای که فراهم آوردهاید نسبت میدهد.
تجربهای که برای کاربر فراهم میکنید باید خواستههای او را هدف قرار دهد. تجربه کاربری نباید کاربر را وادار به انجام کاری کند یا نباید سبب شود که او از چیزی غافل شود. این در مورد یافتن اندازهی درست انتظارات یک کاربر است.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید