اگر به تازگی وارد صنعت توسعهی وب شده باشید، انجام دادن اکثر کارها به تنهایی، میتواند بسیار وسوسه کننده باشد. فهم این منطق کار دشواری نیست: هرچه بیشتر کارها را به تنهایی انجام دهید، میتوانید سود بیشتری را بدست آورید. از نظر شما این گفته درست است؟
در این رویکرد، مسئلهای وجود دارد که اکثر تازه واردان صنعت با راه اندازی کسب و کار خود (به جای عضویت در یک سازمان) از آن غافل میشوند: اگر بیشتر کارها را خودتان انجام دهید، ممکن است تمام وقت خود را مشغول کار کردن باشید. این به معنای سپری کردن شبهایی طولانی، گالنها نوشیدنی و خوردن تعداد بیشماری غذای آماده باشد. شما کارهای خود را با چشمی قرمز، پوستی آسیب دیده و شکمی ورم کرده به پایان میرسانید. مطمئناً هنگام راه اندازی تجارت خود، انتظار همچین چیزهایی را نداشتید.
احتمالاً با این وضعیت پول خیلی زیادی هم نصیبتان نخواهد شد؛ زیرا اگر بیش از حد غرق در کدنویسی یا حل مشکلات مشتریان فعلی خود شوید، نمیتوانید انرژی لازم را برای برآورده کردن نیازهای مشتریان جدید فراهم نمایید. قبل از اینکه متوجه آن شوید، بسیاری از فرصتهای خود را از دست خواهید داد.
خوشبختانه شما میتوانید از چنین اتفاقی جلوگیری کنید. اگر بتوانید مزایای تشکیل گروه، محول کردن و به اشتراک گذاری ثروت را مشاهده کنید، همین حالا هم شانس موفقیت خود را بهتر کردهاید. اگر از این مسائل بگذریم، یک چیزی وجود دارد که سد راه شما قرار میگیرد. شما باید برای همکاری، افراد مناسبی را پیدا کنید.
تشکیل یک گروه: شما به افرادی با استعداد نیاز دارید
یک پروژه ی توسعهی وب خوب، تقریباً همیشه نقشهای زیر را شامل میشود:
- فرد فروشنده: به جذب مشتریان جدید برای تجارت کمک میکند
- معمار پروژه: مفهوم کلی پروژه را توسعه میدهد
- مدیر پروژه: پروژه را مدیریت میکند و همه چیز را هم جهت نگه میدارد
- طراح سایت: ظاهر و عملکرد سایت را طراحی میکند
- توسعه دهنده back-end: چارچوبی را ایجاد میکند که رابط سایت در آن قرار خواهد گرفت
- توسعه دهندهfront-end : مولفههای رابط را ایجاد و پیاده سازی میکند
- آزمایش کننده سایت: به طور ایده آل تمام تلاشش را میکند تا سایت نقصی نداشته باشد
«چون شما در حال ساخت یک گروه هستید، بدین معنا نیست که دیگران نمیتوانند چند کار را همزمان انجام دهند»
علاوه بر نقشهای اصلی ذکر شده در بالا، بعضی اوقات به متخصصان هم نیاز خواهید داشت:
- متخصص UI: برای ایجاد رابطهای جالبتر با توسعه دهندگان front end کار میکند.
- متخصص UX: برای اطمینان از تجربه خوب کاربر، فاکتورهای انسانی یک سایت را به طور گسترده بررسی میکند.
- متخصص SEO: استراتژی سئو را تعیین و پیاده سازی میکند.
- نویسنده محتوا: محتوای متنی با کیفیت بالا را ارائه میدهد.
- طراح گرافیک: گرافیکهای سفارشی ایجاد میکند.
بگذارید واضح بگویم که چون شما در حال ساخت یک گروه هستید، بدین معنا نیست که هیچکس نمیتواند چند کار را همزمان انجام دهند. بنابراین گروهی که تشکیل میدهید، لزوماً نباید خیلی بزرگ باشد. در واقع داشتن یک گروه خیلی بزرگ، میتواند معایبی نیز داشته باشد.
به طور کلی هرچه یک پروژه بزرگتر و مهمتر باشد، گروه شما نیز باید تخصصیتر باشد. پروژههای کوچکتر و کم اهمیتتر، این امکان را برای افراد فراهم میکنند تا بتوانند نقشهای مختلفی را در روند توسعه ایفا کنند.
چه کسی چه کاری را انجام میدهد؟
در اینجا اولین گام منطقی، تعیین نقش خود در گروه است. در این مرحله چون شما مالک این تجارت هستید، ممکن است وسوسه شوید. به طور خودکار فرض کنید باید معمار و مدیر پروژه باشید، زیرا نام این نقشها دلالت بر رهبری دارد.
«هرگز به نفس خود اجازه ندهید تا سد راه تصمیمات خوب تجاری قرار بگیرد»
اما بایستید و برای لحظهای فکر کنید. آیا این همان بخشی است که در آن مهارت دارید؟ اگر خودتان را بیشتر به عنوان یک کدنویس یا تصویرگر میدانید، ممکن است عاقلانه باشد که وظایف مدیریتی را به شخصی که تجربه و توانایی بیشتری در آن نقشها داشته محول کنید و مسئولیت حوزه تخصصی خود را به عهده بگیرید. هرگز به نفس خود اجازه ندهید تا در مسیر تصمیمات خوب تجاری قرار بگیرد.
حالا به بخش سرگرم کننده رسیدهایم، این بخش در عین حال دشوارترین قسمت نیز میباشد. زمان آن فرا رسیده تا همکاران خود را انتخاب کنید. اولین چیزی که باید در این باره بدانید این است که معمولاً بهتر است یک گروه اصلی و ثابت را انتخاب کنید که اعضای آن در هر پروژه نقشی یکسان را ایفا میکنند. سپس در صورت لزوم میتوانید برای تامین نیازهای خاص یک پروژه، فریلنسرهایی را به صورت موقت استخدام کنید.
پیدا کردن اعضای گروه خوب
اشتباهی که بسیاری از افراد هنگام استخدام مرتکب آن میشوند، تعریف مهارتهایی میباشد که بسیار پیچیده و محدودکننده هستند. گاهی اوقات مدیران استخدام کننده، حتی نقشها را به خوبی درک نمیکنند. به عنوان مثال در اینجا الزامات ذکر شده در تبلیغی برای نقش توسعه دهنده front-end آورده شده است:
- حداقل ۳ سال سابقه کار در توسعه PHP
- حداقل ۳ سال سابقه کار در SQL یا MySQL
- مهارت در وردپرس، تمهای سفارشی، ابزارها، HTML، JS یا JQuery
- توانایی درک پایهای از Unix CLI
- تجربه کار با GIT
- تجربه کار با QA
- دانشی قوی در مدیریت Unix
- دانشی خوب در طراحی UI
- تجربه کار با روش Agile Scrum (ضروری)
- مهارت مستندات قوی
- تجربه بازاریابی در ایمیل، سئو و رسانههای اجتماعی
اگر نمیتوانید مشکلات مربوط به موارد فوق را مشاهده کنید، یعنی خودتان نیز درگیر همچین مشکلی هستید. تنها تعداد بسیار کمی از این مهارتهای ذکر شده در لیست الزامات، مرتبط با نقش توسعه دهنده front-end میباشد. بیشتر مهارتهای لازم در مورد مهارتهای back-end، اداری و بازاریابی است. ذکر کردن سایر مهارتها برای جذب توسعه دهنده front-end اصلاً منطقی نیست. شما با ساخت چنین لیست محدودکنندهای، ممکن است متقاضیان بااستعداد را از دست بدهید.
نکتهی دیگری که باید بدانید این است که درخواست برای آشنایی با روش Agile، یک خواسته ی کاملاً مضحک است. توسعهی Agile در توسعهی نرم افزار کاربرد دارد؛ همچنین این روش در پروژههایی موثر است که بزرگ هستند و به ماهها سرمایه گذاری بالا احتیاج دارند. پروژههای وب کاملاً متفاوت هستند و استفاده از این روش در اکثر محیطهای توسعهی وب، تنها هدر دادن پول است چون شما مجبور هستید کدنویسهایی را استخدام کنید که نیازی به آنها ندارید.
یک روش بسیار بهتر برای جذب توسعه دهنده front-end این است که در تبلیغ های خود این موارد را به سادگی مشخص کنید:
- توانایی نوشتن کد جاوااسکریپت سفارشی
- توانایی فکر کردن
در طی مصاحبهای که با متقاضیان دارید، به عامل سومی که گفته شد دقت کنید. این توانایی برای موفقیت پروژههای شما، از هر میزان توانایی در کدنویسی مهمتر است. شما باید فرض کنید که کسی که میتواند جاوااسکریپ سفارشی و باکیفیت بنویسد، این توانایی را دارد تا برای حل مشکلات به دنبال مبهمسازی بگردد. مبهمسازی را به عنوان یک مهارت لازم در لیست خود ذکر نکنید، زیرا شانس جذب یک برنامه نویس جاوااسکریپت حرفهای را از دست خواهید داد. استخدام چنین برنامه نوسانی برای تجارت شما بسیار حیاتی است.
گروه و شغل خود را با سرعتی پایدار رشد دهید
بیشتر ادارات توسعه دهندهی کوچک، باید قادر باشند تمام نقشهای اصلی مورد نیاز را فقط با ۳ یا ۴ کارمند پر کنند و در صورت نیاز به سراغ فریلنسرها بروند. با رشد کسب و کارتان، باید در مورد محدود کردن کارهایی که یک فرد باید آنها را پوشش دهد فکر کنید. علاوه بر آن شما باید به بزرگتر کردن گروه خود نیز فکر کنید.
سعی کنید از ایجاد یک سلسله مراتب یا فرهنگی غلط در شرکت خودداری کنید. این همان چیزی است که منجر به پسرفت و عدم رسیدن به موفقیت در مشاغل خلاق می شود. با یک ساختار سلسله مراتبی، بین کارمندان خود رقابت ایجاد میکنید و به مرور زمان در بین آنها تفرقه به وجود میآید.
آنچه که شما واقعا میخواهید این است که همهی افراد در سازمان دارای برابری باشند، هیچ تفاوت عمدهای در پرداخت حقوق بین افراد با نقشهای مختلف وجود نداشته باشد و همه احساس کنند که سهمی ارزشمند در موفقیت گروه دارند. با پیروی از این روشها میتوانید از داشتن گروهی تاثیرگذار برخوردار شوید؛ گروهی که تجارت شما را توسعه میبخشد و سریعتر نمونه کارهایتان را گسترش میدهد.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید