در چند سال گذشته اصطلاح تجربه کاربری بر سر زبانها آمده و با آمدن این اصطلاح ما شاهد ظهور حرفهای به نام طراحی تجربه کاربری بودیم.
هر چند ماه یک بار، یک نفر تصاویری را توئیت میکند. یکی از آنها تصویر بیسکوییت (با عنوان UI) و دیگری کسی است که در حال خوردن (با عنوان UX) آن بیسکوییت است. چند هفته بعد یک پست در سایت Medium منتشر میشود که این توئیت را رد میکند و میگوید معنای واقعی و درست "UI"، لیوان چایی است که بیسکوییت در آن قوطه ور شده است.
این استعارههایی هستند که معمولاً به کار میرود. زیرا "طراحی UX" به اصطلاحی کلی برای فرآیندی تبدیل شده است که ما هنوز میخواهیم آن را تعریف کنیم.
UX نمیتواند طراحی شود
خب در واقع میتواند، اما تنها در بعضی موارد حاشیهای...
ما میتوانیم طراحان ترنهای هوایی را مثال بزنیم. میتوان گفت که این افراد، تجربه را طراحی میکنند. سوار شدن در یک ترن هوایی، واقعاً یک تجربهی بسیار حساس و پرهیجان است. با تغییرات شدید در جاذبه، تعادل، صدا و فشار هوا شما تجربهای پر از هیجان را احساس خواهید کرد. ترن هوایی تجربهای است که میتوان آن را طراحی کرد، زیرا تغییر تجربه در آن محدود است. اما ما نمیتوانیم مواردی از قبیل طول صف، آب و هوا و سایر موارد دیگر را کنترل کنیم.
ممکن است بگویید که کارگردان فیلمهای سینمایی هم یک طراح UX است. در یک سینما افراد مشغول تماشای فیلم مورد نظر هستند، اگر عاملی خارجی در این تجربه دخالت نداشته باشد، تمام افراد به مدت ۲ ساعت فراز و نشیبهایی عاطفی را تجربه خواهند کرد.
یکی از اولین قیاسهای UX و UI که به یاد دارم، استعارهی دوچرخه بود: UI حکم تمام اجزای دوچرخه را داشت و UX همان احساس حرکت کردن در یک سرازیری بود. اگر من طراحی بودم که وظیفهی برنامه ریزی و طراحی مسیری برای تردد دوچرخه را داشتم، نمیتوانستم راهی را برای آن طراحی کنم؛ چون من نمیتوانم ترافیک، جغرافیا و سایر کسانی که در جاده هستند را کنترل کنم.
من میتوانم یک UI (یک دوچرخه) را طراحی کنم که در موقعیتهای متنوع کار کند، اما UX (عمل دوچرخه سواری) را طراحی نمیکنم زیرا آن عمل به کاربر بستگی دارد.
UX هرگز مفرد نیست
UX یک توهم نیست، بلکه در هر سایت و برنامهای نقش دارد. اشتباه ما در این است که باور داریم یک تجربه کاربری منحصر به فردی وجود دارد که میتواند طراحی شود. ما میتوانیم برای تجربه کاربر طراحیکنیم. ما میتوانیم UIهایی واضح و کاربردی را به همراه محتوایی قدرتمند طراحی کنیم. ما میتوانیم چارچوبی را ایجاد کنیم که در آن تجربیات کاربر ایجاد شود، اما نمیتوانیم خودِ آن تجربه را طراحی کنیم.
ما در مدرسه یاد میگیریم که حواس انسان پنچ گانه است: بینایی، شنوایی، لامسه، چشایی و بویایی.
هرچه پیرتر میشویم، میفهمیم که تعریف حواس کمی بیشتر از اینها میباشد؛ گرسنگی، تعادل و دما میتوانند اجزایی فرعی از حواس باشند. بعضی از روانشناسان معتقدند که بیش از ۲۰ حس وجود دارد.
ممکن است طراحی پرینت شامل چندین حس اصلی باشد: بینایی، لامسه و شاید بویایی. معمولاً یک وب سایت شامل یک یا دو مورد میباشد: بینایی و شنوایی. پس در بهترین شرایط، ما دو پنجم تجربهی یک کاربر را طراحی میکنیم. اگر حواس فرعی را در نظر بگیریم ممکن است تنها ۵ درصد از تجربه یک کاربر را تحت تاثیر قرار دهیم.
من نمیدانم شخص بازدیدکننده از سایت من از کجا آمده است یا به کجا میرود. من هیچگونه کنترلی روی مدت زمان تجربه و میزان دقت کاربران ندارم. UX یک چیز کاملاً شخصی است.
طراحی پاسخگو همیشه روی اندازههای مختلفی از ظاهر تمرکز دارد، اما این طراحی خیلی بیشتر از این حرفهاست: این در مورد سرعت اتصال، وضوح صفحه نمایش، تاثیرات محیطی و تمام عواملی است که خارج از کنترل ما میباشند. اصلی مهم در طراحی پاسخگو، پذیرش این تنوع، نه به عنوان یک محدودیت، بلکه به عنوان یک کیفیت ذاتی است.
هدف از طراحی وب پاسخگو، یک تجربه کاربری پاسخگو است. از آنجایی که تجربه کاربری قابل طراحی شدن نیست، چارچوبی را ایجاد میکنیم تا این تجربه در آن اتفاق بیفتد. ما با طراحی برای تجربه کاربر، به جای طراحی خود تجربه کاربر، در حال ساخت ابزاری هستیم تا کاربر بتواند به وسیلهی آن تجربهی شخصی خود را توسعه دهد. با قرار دادن این وظیفه بر دوش کاربران، آنها را قادر میسازیم تا کاملاً درگیر شوند و رابطه خود را با محصول یا خدمات طبق شرایط خاص خودشان تعریف کنند.
UX در مقابل آرگونومی
تایپوگرافی تا حد زیادی به خوانایی و رسا بودن ربط دارد. به عبارت دیگر نوعی عمل دریافت اطلاعات است. UX در مطالعهی یک کتاب، خیلی فراتر از تایپوگرافی است. این بیشتر در مورد وزن کتاب، لطافت کاغذ و بویی است که کاربر احساس میکند. این تمام جنبههای استفاده از یک کتاب را در بر میگیرد.
ما یک کتاب را در دو بخش منتشر نمیکنیم زیرا برای خوانده شدن خیلی کوچک میشوند. ما یک کتاب را در ۲۰۰ بخش منتشر نمیکنیم چون کلماتی که در هر صفحه قرار میگیرند، بسیار کم خواهند شد. آرگونومی دانش بکارگیری اطلاعات علمی موجود در مورد انسان در طراحی محیط کار است. آرگونومی ظرفیتها و توانمندیهای انسان را بررسی میکند و سپس اطلاعات به دست آمده را در طراحی مشاغل و غیره به کارمیبندد. این چیزی است که همیشه بخشی از طراحی بوده است.
طراحی برای انسانها، به معنای طراحی انسان بودن نیست. UX نتیجهی یک طراحی است؛ نه یک فرآیند.
دوری کردن از چمن
یکی از مشهورترین تصاویر پخش شده از UX، تصویر مسیری است که دارای یک تکه چمن است. در این تصویر، مسیر را "طراحی" نامیدهاند و مسیر گل آلودی که به وسیلهی تردد در چمن ایجاد شده را UX نامیدهاند. مانند استعارهای که در بیسکوییتها استفاده شد، این تصویر افسانهای را نشان میدهد که در آن UI کاربران را محدود میکند، در حالی که UX در مورد آزادی و لذت بردن است.
«طراحی برای انسانها به معنای طراحی کردن عمل انسان بودن نیست.»
چیزی که در اینجا نادیده گرفته شده است این میباشد که با راه رفتن روی چمن، رد پایی از اشخاص به جا خواهد ماند؛ این در حالی است که با راه رفتن روی بتن هیچ ردی به جا نخواهد ماند. گفتهی غلطی که در مورد UX وجود دارد این است که یک تجربهی کاربری قطعی با استفاده از منابعی جمعی در انتخابهای طراحی، سبب پدیدار شدن مسیری درست و مناسب خواهد شد.
ما محتوای یک کاربر را کنترل نمیکنیم و نباید سعی در انجامش داشته باشیم. سایتها و برنامه ها، مثل فیلمها و رویدادها نیستند. یک UX واقعاً موفق، طراحی نشده است. زمانی UX موفق است که به کاربران چارچوبی را ارائه دهد تا بتوانند با شرایط خاص خودشان تعامل برقرار کنند.
یکی از موفق ترین حق امتیازهای فیلم در تمام دوران، مربوط به جنگ ستارگان است؛ نه به خاطر خود فیلم، بلکه به خاطر اسباب بازیهای همراه آن. چیزی که جنگ ستارگان به خوبی ارائه داده است، دنیایی بزرگ است که در آن طرفداران داستانهای خاص خودشان را دنبال میکنند.
من یک طراح UX نیستم، شما هم یک طراح UX نیستید
یک طراحی خوب، در مورد رسیدن به تعامل است. به عنوان یک طراح میتوانید آن را درخواست کنید، اما نمیتوانید آنها را مجبور به این کار کنید. UX یک چیز شخصی است. UX ساختهی ذهن کاربر است و پاسخی است که کاربر در مواجه شدن با محرکها از خود نشان میدهد.
ما کارگردان فیلمها و طراحان ترنهای هوایی نیستیم، ما تسهیل کننده هستیم: ما پاپ کورن را تمیز میکنیم. ما دکمهی "پرتاپ" را فشار میدهیم. ما سبک و استایل را مشخص میکنیم. ممکن است این کارها خیلی چشم نواز نباشند، اما صادقانه هستند. من یک طراح UX نیستم، من یک طراح هستم؛ درست مانند چیزی که شما هستید.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید