Hons Hoffman گفته است:« سادهسازی یعنی موارد غیرضروری را حذف کنیم تا ضروریها توانایی صحبت کردن داشته باشند.»
من بیشتر این سالها را از خانه مشغول به کار بودهام. اما در ماه سپتامبر سال 2019 یک شغل جدید را قبول کردم و 6 ماه به صورت حضوری در اداره کار کردم. تجربه بهترین معلم شماست. این 6 ماه بیثمرترین روزهای زندگی من به عنوان یک توسعه دهنده بود چون روزی 3 تا 4 ساعت کار میکردم. بیشتر زمان من صرف عبور از ترافیک، گفتگو با همکاران، ناهار خوردن، حضور در جلسات میشد.
با این حال نمیتوان خیلی کلی نظر داد زیرا توسعه دهندگان زیادی کار کردن در کنار دیگران را ترجیح میدهند. به نظر من نیز این کار باعث افزایش بهرهوری میشود. وقتی کنار دیگران کد نویسی میکنیم، همیشه سعی داریم عملکرد خود را بهبود ببخشیم.
من دفترکار مجزا نداشتم. اتاق من پارتیشنبندی شده بود و همه میتوانستند به آن دسترسی داشته باشند. بیشتر همکارانم کارهای خود را از ساعت 9 شروع میکردند اما من برای آرامش داشتن ساعت 6:30 در شرکت حاضرم میشدم.
عادت روزانه
یک بازه زمانی مشخص را تعیین کنید که در آن تنها موظف به تمرکز کردن روی برنامه نویسی هستید. این بازهی زمانی باید عاری از هرگونه حواسپرتی باشد. کار کردن از خانه چالش برانگیز است اما باید از این قانون پیروی کنید. گوشی خود را کنار بگذارید. در صورت لزوم فرزندان یا حیوانات خانگی را در حین کار کردن از خودتان دور کنید. مطمئناً 4 ساعت کار متمرکز، خیلی موثرتر از 8 ساعت کار بدون تمرکز است.
این بازه زمانی 3 تا 4 ساعته تنها بلیط شما برای رسیدن به موفقیت است. بیل گیتس و وارن بافت مدتها پیش با پدر بیل گیتس شطرنج بازی کردند. پدر بیل گیتس از این دو دوست در مورد تنها کلید رسیدن به موفقیت پرسید. آنها کمی سکوت کردند و یک صدا کلمهی «تمرکز» را به زبان آوردند. آنها تا همین امروز هم معتقدند که تمرکز تنها کلید رسیدن به تمام چیزها در زندگی است.
ما با تمرکز داشتن روی هدف نهایی خود میتوانیم به تمام خواستههایمان دست پیدا کنیم. گاهی اوقات آنقدر تمرکز کردهایم که حتی متوجه رسیدن به هدف نمیشویم. شاید تمرکز کردن یک چیز خیلی ساده یا کلیشهای به نظر برسد اما در عصر تکنولوژی یکی از سختترین کارهاست. عوامل حواسپرتی در اطراف ما به وفور دیده میشود. رسانههای اجتماعی برای سرگرمی ساخته نشدهاند، آنها وقتتان را تلف خواهند کرد.
در این رسانهها اگر سازندگان محتوا بتوانند کاربران را بیشتر مشغول محتوای خود کرده و در پلتفرم نگه دارند، پاداش دریافت میکنند و محتوای آنها بیشتر در معرض دید کاربران قرار میگیرد. از طرف دیگر کاربران ارزشمندترین دارایی خود یعنی زمان را از دست خواهند داد. ما میتوانیم این موضوع را تغییر دهیم. تمرکز همان سلاحی است که به ما کمک میکند تا بتوانیم از خودمان در برابر این حواسپرتیها دفاع کنیم.
یادگیری به موقع
یادگیری در لحظه پرواز به زمانی گفته میشود که از صخره پایین بپرید و روش ساختن بالهای خود را در حین سقوط کردن بیاموزید. من 7 سال پیش در یک شرکت مشغول به کار بودم. شیفت کاری من از 2 تا 4 صبح بود. مجبور بودم ساعتها پشت میز بنشینم و به پنجره خیره شوم. کار خستهکنندهای بود اما دفترکارم منظره فوقالعادهای داشت.
با خودم میگفتم که آیا زندگی من به همین کار ختم خواهد شد؟! آنها به راحتی میتوانستند شخص دیگری را جایگزین من کنند. حتی نمیتوانستم بدون اطلاع رئیسم، یک ماه مسافرت بروم. من یک توسعه دهنده خودآموز هستم. آن موقع در مورد توسعه وب شنیده بودم. حتی یکی از دوستانم برای ثبتنام کردن در دورههای توسعه وب میخواست شرکت خود را ترک کند.
هفتهها در فکر پیوستن به او بودم. اما شرایط من فرق داشت چون نمیتواستم شغل خود را ترک کنم. من قدرت خرید یک کامپیوتر را نداشتم. تنها چیزی که برای معامله داشتم، زمان بود. با برنامهریزی این کار را شروع کردم. یک لپتاپ دست دوم قسطی خریدم. در ساعات استراحت خود از منابع رایگان برای یادگیری توسعه وب استفاده میکردم.
در آن زمان منابع رایگان خیلی محدود بود و حتی نمیدانستم باید از کجا شروع کنم. نکته مثبت در مورد ندانستن مقصد پیشِ رو این است که میتوانید به هر جایی برسید. فقط انتخاب کنید، تصمیم بگیرید و آن انتخاب را بپذیرید. من JavaScript، CSS، HTML و PHP را انتخاب کردم و بیخیال مابقی شدم. سعی کردم فقط روی گزینههای انتخابی خودم تمرکز کنم.
زبانها و ابزارهای برنامه نویسی بیشماری وجود دارد اما یادگیری همه آنها احمقانه است. شما زمان کافی برای یاد گرفتن تمام چیزها را ندارید بنابراین باید از آن به بهترین نحو استفاده کنید. یادگیری تدریجی یکی از بهترین روشها برای ساخت پشته و مجموعه مهارتهای شماست. ما باید مطابق با نیازهای پروژه خود الزامات را بیاموزیم. ابزارهای خود را دائماً تغییر ندهید چون این فقط اتلاف وقت است. بگذارید پروژه برای شما تصمیم بگیرد.
من همیشه رویای تبدیل شدن به یک توسعه دهنده Full-stack را در سر داشتم. خیلی زودتر از حد انتظار به آرزوی خود دست یافتم و پشتهی فعلی من، محصول پروژههایی است که در گذشته انجام دادم.
پروژه خود را بسازید
طوری پروژه بسازید که انگار مشغول ساخت استارتاپ خود هستید. این مسئله علاوه بر بهبود بخشیدن مهارتهای برنامه نویسی، به شما کمک میکند تا سایر مهارتهای لازم برای ساخت یک اپلیکیشن عالی را یاد بگیرید. خودتان را مجبور میکنید که نحوه آناتومی برنامههای نرمافزاری را درک کنید. همه چیز در جهان از سیستمهایی تشکیل شده است. آنها به هم متصل هستند و در کنار هم برای رسیدن به هدفی ارزشمندتر کار میکنند.
با ساختن صفر تا صد یک چیز مجبور میشوید در طراحی UI خلاقیت به خرج دهید. شما وادار به یادگیری معماری نرمافزار و مواردی همچون نحوه ساخت سیستم، کنترل نسخه، امنیت سیستم و غیره خواهید شد. ساختن کوچکترین اپلیکیشنها نیز میتواند دانش فناوری شما را به تدریج گسترش دهد.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید