اغلب گفته میشود که صبر یک نوع فضیلت است. در محل کار، منتظر ماندن برای فرصتهایی که احساس میکنید حرفه شما را تقویت میکنند میتواند عذاب آور باشد. من چند سال پیش قبل از شروع اولین استارتاپ خود در شرکتهای آمریکایی کمی وقت گذراندم و یکی از مهمترین درسهایی که آموختم این است که اگر یک گوشه بنشینید و منتظر بمانید تا به شما فرصتی برای نشان دادن تواناییهایتان پیشنهاد شود، قرار است برای مدت طولانی منتظر بمانید چون موفقترین کارکنان هرگز منتظر نمیمانند تا فرصتها به سمتشان بیایند بلکه تلاش میکنند تا خودشان فرصتی را ایجاد کنند.
به جای اینکه منتظر رئیس خود بمانید تا چالش جدیدی را وارد میدان کند، با برداشتن این چند قدم میتوانید به دیگران ثابت کنید که شما یک رهبر زاده شده اید و آمادگی طی کردن نردبان پیشرفت را دارید.
بدست آوردن فرصت:
۱. تخصص پیدا کنید.
هر زمینه و کاری استانداردهای خاص خودش را دارد. شما تا زمانی که سبک مطبوعات را به درستی درک نکردهاید نمیتوانید به یک روزنامه نگار تبدیل شوید. تا زمانی که اطلاعات کاملی از جاوااسکریپت ندارید نباید به سراغ مهندسی نرم افزار بروید. زمانی که از اصول اولیه با خبر شدید، به سراغ توانایی و استعدادهای کمتر شناخته شده خودتان بروید تا با شناخت و استفاده از آنها، بتوانید تاثیر مثبتی در جهت رشد کار خود داشته باشید.
بگویید که به تازگی از یک کالج برنامه های تجاری بیرون آمده اید. احتمالا روش های فروش، بازاریابی، حسابداری و غیره را یاد گرفته اید. بابت این آموخته ها به خودتان پاداش بدهید اما بدانید که این مهارت ها نسبتاً متداول هستند. چرا در مدل سازی مالی پیشرفته، مجوز صدور گواهی را نمیگیریم؟ اگر علاقه ای به بازاریابی کسب کرده اید، چرا دوره های HubSpot را در زمینه محتوا، SEO و یا بازاریابی ورودی نمیگذرانید؟ به زودی در زمینه ای که در آن مشغول به کار هستید به عنوان متخصص شناخته خواهید شد. حرفه ی سخنرانی من اینگونه شروع شد.
۲. مبارزه را بپذیرید.
مبارزه در محل کار ممکن است به نظر راه خوبی برای دوست پیدا کردن نباشد، اما حتما لازم نیست که این درگیری ها مخرب باشند. مت لوی، بنیانگذار Credera در یک سری از پست های وبلاگ به یاد میآورد که چگونه با Rob Borrego، یعنی مدیر عامل شرکت درگیر شده بود. با بحث محترمانه و با اعتماد به نفس در مورد اختلافات، لوب و بورگو اکنون دوستان نزدیک همدیگر هستند. قدرت مشارکت آنها به واسطه آن درگیری قویتر و مستحکم تر شده است.
با همکاران خود درگیری غیر ضروری ایجاد نکنید، اما از مبارزه کردن فرار نکنید. آنها را به چشم فرصتی ببینید که به وسیله آن میتوانید کسی که در هفته ۴۰ ساعت با آن وقت میگذارید را بهتر بشناسید. این احتمال وجود دارد که شخص مقابل نیز به همین روش پاسخ دهد. مطمئن باشید که احساسات یا نگرش دوستانه، مفید و توام با همکاری، همیشه بیشتر از آنچه که اغلب فکر میکنید جوابگو خواهد بود.
۳. تقاضای کمک کنید.
در ابتدا، ممکن است درخواست کمک کردن خلاف ایجاد فرصت های شخصی به نظر برسد. اما اثر بِن فرانکلین را در نظر بگیرید: با درخواست یک لطف کوچک از شخصی، آنها را به خودتان علاقمند میکنید. دلیلش این است که وقتی به کسی کمک میکنید، مغز شما با فرض بر اینکه باید آن شخص را دوست داشته باشید، اقداماتتان را منطقی جلوه میدهد.
ریشه و سرمنشا فرصت ها، روابط شخصی است. اثر بن فرانکلین برای ایجاد اعتماد یک شبه کافی نیست، اما میتواند مثل بذر باشد. برای جوانه زدنش، آن را به همان روشی که روابط دوستانه خود را بهبود میبخشید پروش دهید. تقریبا حدود ۷۰ تا ۸۵ درصد از مشاغل ساختاری Network دارند. من در این سال ها به بیش از دهها دوست کمک کرده ام تا کار پیدا کنند و اکثر افرادی را که من در پست های مختلف استخدام کردم توسط یک دوست یا آشنا ارجاع داده شده بودند.
۴. روش های درست تولید را به اشتراک بگذارید.
در هر شرکت، انتظاری که مدیریت از چگونگی کارهای انجام شده دارد با زمانی که کارها واقعا به سرانجام میرسند، کاملا متفاوت است. مدیران غالباً دلایل خوبی برای پیشبرد برخی فرایند یا محصولات خاص دارند، گاهی اوقات هم آنها صرفا به فکر روش کارآمدتری نیستند. حداقل در فرهنگ های یک شرکت سالم، رهبران، کارمندان را به خاطر اکتشافاتی که کرده اند مجازات نمیکنند بلکه به آنها پاداش میدهند.
اگرچه مدتی طول کشید تا شرکت محصولات مصرفی M3 به این ایده پی ببرد، در واقع "Post-it Notes" جایگزینی بود که یکی از کارگران به جای تخته اعلانات از آن استفاده کرد. وقتی کارگر سرودهای کلیسا را از کتاب ترانه های کلیسای خود گم میکرد، برای خود تخته نمیخرید. او یک نوار چسب قابل استفاده مجدد به پشت سرودهای برگه های سرود خود اضافه میکرد و اینگونه بود که Post-it Notes به یکی از با ارزش ترین خط تولیدهای شرکت M3 تبدیل شد.
۵. یک مربی باشید.
همانطور که مشاوره دادن میتواند برای فرد مقابل مفید واقع شود، به همان اندازه نیز میتواند به عنوان یک تقویت کننده حرفه ای برای مربی باشد. مربیگری میتواند مهارت های رهبری و ارتباطی را توسعه دهد: مشخص کردن نقاط قوت و ضعف، بازگو کردن امور به صورت دیپلماتیک و ارائه مشاوره حمایتی، عاملی مهم و کلیدی در مربیگری و نقش های مدیریتی است.
اما مربیگری خیلی بیشتر از شکل دادن به مهارت های رهبری و جلب توجه دیگران است. زمانی که فرد درست پرورش داده شد، حدس بزنید اگر به یک سرمایه گذار، مشاور و یا مدیرعامل احتیاج داشتند به سراغ چه کسی میروند؟ حدس بزنید وقتی کارمندان یک پروژه یا فرصتی جدید را در ذهن دارند به چه کسانی متوصل خواهند شد؟ اینکه چگونگی این مسئله را پیش بینی کنید سخت است.
فرصت ها با دنبال کردن کتابچه راهنما به سمتتان نمیآیند و زیبایی آنها در همین است. اگر فرصتها مستلزم تلاش مفید و کار سخت نباشند، به راحتی توسط افرادی که لیاقتش را ندارند بدست آورده میشوند. آیا واقعا این همان محیطی است که همه ی ما دوست داریم در آن کار کنیم؟
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید