سلام خدمت دوستان عزیزم.
دوست داشتم با شما عزیزان در خصوص یه مطلبی که به نظرم فوق العاده مهم هستش یکم تبادل نظر کنیم.
من بار ها رو بار ها توی زمینه ها و حوزه های مختلف آدم هایی رو دیدم که اگر ازشون بپرسی میگن ما 3 سال ،5 سال ، 7سال و...
تجربه داریم و این مو ها توی آسیاب سفید نشدن.
که البته دروغ هم نمیگن واقعا همونقدر سابقه فعالیت توی اون حوزه رو دارن.
اما بسیار بسیار دیدم که اون سابقه فعالیت 5 ساله به اندازه 1 سال راندمان نداشته.
به نظر شخص من ، ما با دو تا آیتم سرنوشت ساز سر و کار داریم.
1 - تجربه
2 - پتانسیل
من خیلی خیلی خیلی زیاد دیدم آدم هایی که تجربه طولانی مدت دارن.
ولی اگر از خود من بپرسن ، همکاری با یه آدم با پتانسل رو ترجیح میدم به آدمی که پتانسیل پایین داره و تجربه بالا.
اگر با این حرف من موافق یا مخالف هستین برام بنویسین .
و اما این پتانسیل از کجا داره ایجاد میشه؟
به نظرم از اونجایی که آدمیزاد سعی میکنه تمام مفاهیم جدیدی که یاد میگیره رو به صورت زنجیره ای با بدیهیات قبلی اتصال بده.
و این همون چیزیه ک باعث میشه من فکر کنم دید داشتن از دانش داشتن مهم تره.
برای مثال من خودم خیلی از آموزش هایی که دیدم اصلا به این مساله کوچکترین بهایی نداده بودن.
خیلی از مشکلات من زمانی حل میشه که میفهمم لازم بود قبل از یادگیری کاربرد این مطلب، ماهیتش رو یاد بگیرم.
نمیدونم چرا 90 درصد مواقع احساس میکنم من اگر جای این استاد بودم و میدونستم که مخاطبم داره از صفر شروع میکنه یکم بیشتر راجع به ماهیت ها صحبت میکردم.
خیلی خوشحال میشم اگر شما عزیزان برای من بنویسید که در راستای ارتقا پتانسیل خودتون و ارتقا دید خودتون فارغ از اینکه قراره چه سرفصلی رو یاد بگیرید چه کارهایی انجام میدید ؟
خیلی تیک ها هست که برای یک برنامه نویس خوب شدن باید زده بشه
تمام موارد که دوستمون امیر علی اشاره کرد به علاوه
اما به قول خودت یک سری موارد هست که آموزش داده نمیشن
آره قبول دارم
اما با توجه به سالهایی که سابقه آموزش حضوری دارم میتونم بهت بگم هر چیزی رو نمیشه آموزش داد
بعضی چیز هارو نباید آموزش داد چون ممکنه دچار گمراهی و سوءتفاهم بشه برای تازه وارد
خیلی از مسائل رو یا باید از تجربیات متفاوت قبلی زندگیت به دست بیاری یا باید اینقدر تشنه خلق کردن باشی که بری تو دل داستان و برای پروژه ای که قراره بنویسی خود رو در اون موقعیت شغلی قرار بدی (یا حداقل کامل بفهمیش) تا بتونی کار اونجارو برای کارکناش راحت تر کنی
یک جمله خیلی خوب و کلیدی گفتی :
به نظرم از اونجایی که آدمیزاد سعی میکنه تمام مفاهیم جدیدی که یاد میگیره رو به صورت زنجیره ای با بدیهیات قبلی اتصال بده.
دقیقا اینجاست که تفاوت ها بین برنامه نویس ها پیدا میشه
ایده های جدید خلق میشه
اما از تجربه شخصیم برات بگم:
من از 15 سالگیم فهمیدم برنامه نویسی چیه و گرفتارش شدم
اما شرایط جوری بود تو زندگیم که نمیتونستم خودمو ازش سیراب کنم (باید کار میکردم و پول در میاوردم)
و از 8 سالگی در شغل های متفاوت قرار گرفته بودم
از جارو کردن کف ساندویچی بگیر تا شاگردی توی صحافی و جلد کردن کتاب ها
از نشستن پشت صندلی سرور کافی نت بگیر تا نشستن پشت صندلی مسئول IT اداره
از پادویی در مغازه بگیر تا پادویی توی بازار های بزرگی چون بازار امین مشهد و بازار بزرگ تهران
از کارگری توی کارخانه تولید فرش در بخش ریسندگی بگیر تا باز کردن مغازه های مختلف (عطاری - عطر فروشی - عروسک و کادویی)
2 سال آخرش هم ختم میشه به راه اندازی یک تولیدی و طراحی و فروش ماکت های ساز و ...
همیشه تو عمرم حسرت این رو میخوردم که چرا من نباید 24 ساعت زندگیم رو پشت کامپیوترم باشم
چنتا موقعیت خوب شغلی در محیط های برنامه نویسی رو از دست دادم و حسرت اونها هم بهش اضافه شد (یک شرکت بزرگ تهرانی وقتی از طریق یکی از دوستام متوجه شد، کد زدنم خوبه بهم پیشنهاد یک پروژ خیلی بزرگ رو داد و من نتوستم قبولش کنم چون ترسیدم)
تا اینکه بالاخره دنیا بهم رو کرد و من مجبور نیستم دیگه هیچ کاری جز کد نوشتن رو انجام بدم
امروز که اینجا برات مینویسم یک شرکت فناور در دانشگاه منتظری مشهد دارم
و راستشو بخوای تازه دارم میفهمم مقعیت شغلی امروزم رو مدیون تمام اون سالهای پرش از این شاخه به اون شاخه ام
امروز که کسب و کارها دنبال مجازی کردن فرایندشون هستن
برام مثل روز روشنه که چه کدی میتونه فرایند کاریشون رو آسون کنه و اون آدمها هم بتونن راحت باهاش ارتباط بگیرن
چون خودم سالها بینشون بودم و تو بازار پرسه میزدم
قبل اینکه اون بگه چی میخواد من خودم میدونم دنبال چی داره میگرده
و دیگه از پروژه های بزرگ نمیترسم چون اونقدر اعتماد به نفسم بالا رفته که بگم از پسش برمیام
میدونی آدم ها میتونن علم رو بهم انتقال بدن و آموزشش بدن اما
بقیش کار خودته یا تجربه کسب کن یا تیز باش و تجربه دیگران رو روی هوا قاپ بزن
با سلام چندتا ملزوماتی که موجب افزایش راندمان میشه رو براتون میگم
۱-عش و لذت بردن از کد زدن
۲-وقت گذاشتن
۳-استفاده از منابع گوناگون و متکی نبودن به یک منبع
۴-قراردادن زمان تفریح
۵-بررسی کردن کدهای موردنظر از سایت های مختلف برای مثال از یک قسمت قالب یک سایتی خوشتون اومده کدهای اون بخش رو سعی کنید بزنید و چک کنین ببینین چ تفاوتایی با شما داره
۶-درامد زایی خیلی میتونه کمکتون کنه و انگیزتون رو ببره بالا
موفق باشید
خیلی تیک ها هست که برای یک برنامه نویس خوب شدن باید زده بشه
تمام موارد که دوستمون امیر علی اشاره کرد به علاوه
اما به قول خودت یک سری موارد هست که آموزش داده نمیشن
آره قبول دارم
اما با توجه به سالهایی که سابقه آموزش حضوری دارم میتونم بهت بگم هر چیزی رو نمیشه آموزش داد
بعضی چیز هارو نباید آموزش داد چون ممکنه دچار گمراهی و سوءتفاهم بشه برای تازه وارد
خیلی از مسائل رو یا باید از تجربیات متفاوت قبلی زندگیت به دست بیاری یا باید اینقدر تشنه خلق کردن باشی که بری تو دل داستان و برای پروژه ای که قراره بنویسی خود رو در اون موقعیت شغلی قرار بدی (یا حداقل کامل بفهمیش) تا بتونی کار اونجارو برای کارکناش راحت تر کنی
یک جمله خیلی خوب و کلیدی گفتی :
به نظرم از اونجایی که آدمیزاد سعی میکنه تمام مفاهیم جدیدی که یاد میگیره رو به صورت زنجیره ای با بدیهیات قبلی اتصال بده.
دقیقا اینجاست که تفاوت ها بین برنامه نویس ها پیدا میشه
ایده های جدید خلق میشه
اما از تجربه شخصیم برات بگم:
من از 15 سالگیم فهمیدم برنامه نویسی چیه و گرفتارش شدم
اما شرایط جوری بود تو زندگیم که نمیتونستم خودمو ازش سیراب کنم (باید کار میکردم و پول در میاوردم)
و از 8 سالگی در شغل های متفاوت قرار گرفته بودم
از جارو کردن کف ساندویچی بگیر تا شاگردی توی صحافی و جلد کردن کتاب ها
از نشستن پشت صندلی سرور کافی نت بگیر تا نشستن پشت صندلی مسئول IT اداره
از پادویی در مغازه بگیر تا پادویی توی بازار های بزرگی چون بازار امین مشهد و بازار بزرگ تهران
از کارگری توی کارخانه تولید فرش در بخش ریسندگی بگیر تا باز کردن مغازه های مختلف (عطاری - عطر فروشی - عروسک و کادویی)
2 سال آخرش هم ختم میشه به راه اندازی یک تولیدی و طراحی و فروش ماکت های ساز و ...
همیشه تو عمرم حسرت این رو میخوردم که چرا من نباید 24 ساعت زندگیم رو پشت کامپیوترم باشم
چنتا موقعیت خوب شغلی در محیط های برنامه نویسی رو از دست دادم و حسرت اونها هم بهش اضافه شد (یک شرکت بزرگ تهرانی وقتی از طریق یکی از دوستام متوجه شد، کد زدنم خوبه بهم پیشنهاد یک پروژ خیلی بزرگ رو داد و من نتوستم قبولش کنم چون ترسیدم)
تا اینکه بالاخره دنیا بهم رو کرد و من مجبور نیستم دیگه هیچ کاری جز کد نوشتن رو انجام بدم
امروز که اینجا برات مینویسم یک شرکت فناور در دانشگاه منتظری مشهد دارم
و راستشو بخوای تازه دارم میفهمم مقعیت شغلی امروزم رو مدیون تمام اون سالهای پرش از این شاخه به اون شاخه ام
امروز که کسب و کارها دنبال مجازی کردن فرایندشون هستن
برام مثل روز روشنه که چه کدی میتونه فرایند کاریشون رو آسون کنه و اون آدمها هم بتونن راحت باهاش ارتباط بگیرن
چون خودم سالها بینشون بودم و تو بازار پرسه میزدم
قبل اینکه اون بگه چی میخواد من خودم میدونم دنبال چی داره میگرده
و دیگه از پروژه های بزرگ نمیترسم چون اونقدر اعتماد به نفسم بالا رفته که بگم از پسش برمیام
میدونی آدم ها میتونن علم رو بهم انتقال بدن و آموزشش بدن اما
بقیش کار خودته یا تجربه کسب کن یا تیز باش و تجربه دیگران رو روی هوا قاپ بزن
@mehdi.shahabbasian
درود جناب شاه عباسیان عزیز.
ممنونم که وقت گذاشتید و پاسخ دادید.
خدارو شکر که اواخر قصه به شرایط دلخواهتون نزدیک تر شدید.
همیشه دوست دارم فرصتی داشته باشم تا از شما و دیگر عزیزان یاد بگیرم .
آیا مایل به ارسال نوتیفیکیشن و اخبار از طرف راکت هستید ؟