سلام دوستان. گاها افرادی که به دنبال فراگیری مهارت های برنامه نویسی و طراحی وب هستند به جایگاهی می رسند که می توانند در این زمینه عملا کار کنند و پروژه هایی را طراحی و پیاده سازی کنند. ولی برخی ایده ها به شکلی هستند که کار انفرادی بر روی آنها بسیار سخت و حتی غیر ممکن است و طراحی و پیاده سازی آن مستلزم تشکیل تیم و کار گروهی میباشد. مسلما تشکیل تیم و راه اندازی استارتاپ ها اصول و قواعدی دارد که دانستن انها برای شروع کار ضروری است. اگر این موضوع را سرچ کنید مقالات زیادی راجع به آن مشاهده می کنید که فقط مسائل را بصورت تئوری و کلی و نامفهموم بیان کرده اند و عملا کمک خاصی در این راستا نکرده اند. لطفا اگر دوستان تجربه یا اطلاعاتی در این زمینه دارند مطرح کنند. چگونه تیم تشکیل دهیم؟ از چه افرادی در تیم استفاده کنیم؟ چگونه افراد را جذب کنیم؟ چکار کنیم که ایده مان به سرقت نرود؟ از لحاظ اختصاص حقوق و دستمزد در ابتدای کار که مسلما هنوز درآمدی وجود ندارد چگونه با افراد تیم برخورد کنیم و آنها را راضی به کار کنیم؟ نفراتی که جهت همکاری در تیم جذب میکنیم را شریک کار کنیم یا به عنوان کارمند به کار بگیریم؟ (عموما اگر ایده ناب و پولساز و آینده داری داشته باشیم تمایلی به شریک کردن افراد نیست) چطور کسب و کارمان را ثبت و قانونی کنیم؟ از کی و چطور کسب و کارمان را در قالب یک شرکت ثبت کنیم؟ برای یک پروژه وب سایت که برای آن یک تیم چند نفره تشکیل شده حدودا چقدر سرمایه اولیه لازمه؟ اصلا سرمایه اولیه برای پروژه های وب سایت لازم و ضروریه؟! خلاصه از کجا و چطور شروع کنیم؟ ...
بسیار بسیار سوال خوبی بود
من راه انداز استارت اپ نیستم ولی با چند استارت اپ همکاری داشتم پس تجربه شخصیمو میگم خدمتتون:
اول اینکه برای جذب و تشکیل تیم بیشترین چیزی که من دیدم بصورت دوستانه بود یعنی چند نفر که از قبل با هم دوست و همکار بودن استارت اپی راه اندازی کردن که خب به نظر منم بهترین حالتش همینه چون انتظاراتی در مقابل دریافت حقوق و مزایا در ابتدا ندارند و از جون و دل مایه میزارند
در نظر داشته باشید که هم تیمی خوب یه نعمته !
خیلی از هم تیمی ها باعث کند شدن روند میشن و با ناامیدی ترمزی برای کار میشن !
دومین چیزی که دیدم استفاده از افرادیه که تا حدودی کاری رو بلدن ولی با پیوستن به جمع استارت اپ میخوان که رشد کنن این افراد هم افراد خوبی برای تشکیل تیم میشن و وفادار
مانند کسی که مثلا بخش کوچکی از وب بلده و شما با وعده اینکه وارد تیم استارت اپی ما بشی این مهارت هارو بصورت عملی یادگیری و پیاده سازی میکنی میتونین جذبشون کنین که خب البته در نظر داشته باشید برای اینکار خود شما یا یکی دو نفر از هم تیمی هاتون باید توانایی لازم برای کمک به افراد آماتور رو داشته باشند
ضمنا من در برخی موارد دیدم که کمک گرفتن از بیرون استارت اپ خیلی میتونه مفید باشه مثلا یه بخشی از پروژه رو بیرون سپاری کنین با پرداخت هزینش این در مواقع خاص (مثلا از عهده تیم بر نمیاد) خیلی کارآمده
در نظر داشته باشید یه تیم استارت اپی یه نفرو میخواد که واقعا پای کار باشه و انرژی و امید داشته باشه که در طول مسیر هم تیمی هاشو شارژ کنه !
هرچقدرم افراد موافق باشن و کار کنن اما رفته رفته امیدشون کم میشه پس این فرد با تزریق امید و روحیه باعث بالاتررفتن روحیه جمعی میشه
همنشینی با دیگر استارت اپ ها خیلی مفید میتونه واقع بشه
حرف دل منو زدی
چند ساله به دلیل نداشتن کمک و تیم ایدههام یکی یکی میسوزن . تو استارتاپ مهمترین مساله تلاش و میل به رشد افراده. شاید درابتدای کار با رفیقت شریک بشی که مثلا فنی با من بازاریابی با تو کاملا هم به همدیگه اعتماد دارین ولی یه سال بعد می بینی خودت تو بخش فنی ۱۰ پله رشد کردی و پروژه را به بهترین نحو اجرا می کنی ولی شریکت که مثلا ۵۰ درصد سهم داره تو بازاریابی ۲ پله رشد کرده و بدتر اینکه نیازی هم به تلاش و یادگیری بیشتر نمی بینه. کمپینهای بازاریابی به سادهترین نحو ممکن اجرا میکنه که احساس میکنی بود و نبودش فرقی نداره
مساله دوم اینه که به ایده و مسیر اعتقاد داشته باشه. چیزی که تیم ما رو از هم پاشوند چون هیچ کدوم نتونستیم هدف دیگران درک کنیم. همه ته دلشون میگفتن باشه یه مدت رو این پروژه کار کنم تجربه بشه برام یه کم پول دستم بیاد برم دنبال ایدهی ناب خودم! نتیجه این شد که حتی سادهترین طرح ها رو هم نتونستیم پیاده کنیم زیرا هیش کی دل به کار نمیداد.
به نظرم بهترین وسیله برا یافتن هم تیمی اینه که خودت تو محیطش قرار بدی و شبکهسازی کنی خیلی فرق داره بین کسی که عشق استارتاپه و اونی که به طمع پول وارد این کار میشه
این که گفتین ایدهی پول ساز تمایلی به شریک کردن افراد نیست حرفهای نیست. اگه منفعت طلبانه برخورد کنی افراد شایسته رو از دست میدی و می بینی ایدهای که داشتی دیگران زودتر اجرا کردن و برنده شدن
نگو من برنامهنویسم طرف گرافیست هست پس ۹۰ درصد من ۱۰ درصد اون . برای موفقیت استارتاپ همهی بخشها ضروری هستن فرقی بین گرافیست با مهارت ۶۰ درصد و برنامهنویس با مهارت ۶۰ درصد وجود نداره (حدودا البته) بهترین برنامه رو هم بنویسی زیبایی نداشته باشه استقبال نمیشه ازش
@master.rafiei
کار وزحمت گرافیست و برنامه نویس یکی نیست مگه اینکه مثلا یک پروژه طراحی بازی یا مورد مشابه باشه که پروژه واقعا گرافیکی باشه و احتیاج به طراح کاراکتر داشته باشه. کل فوتوشاپ یا کرل رو میشه در عرض یک هفته یاد گرفت در حالی که یک زبون برنامه نویسی رو شاید چندین سال طول بکشه تا برنامه نویس مسلط بشه. این ها بکنار زحمت طراحی گرافیکی یک سایتی مثل همین roocket به نسبت کدنویسیش شاید 1 به 100 باشه . یعنی گرافیست کمتر از چند روز میتونه طرح رو بزنه ولی برنامه نویسیش قطعا چندین ماه طول میکشه.
یا مثلا در استارت آپ های هوش مصنوعی ممکنه کار اون کسی که باید محاسبات ریاضی و آماری و الگوریتم رو انجام بده از یک برنامه نویس مثلا ui بیشتر بشه یا برعکس ، که همه این ها بسته به پروژه داره و نمیشه گفت هر کسی برای همکاری میاد سهم مساوی بگیره.
همه این ها رو گفتم که بگم در استارت آپ ها باید به خوبی برنامه ریزی بشه و کار و زمانی که برای اجرای هر مرحله لازم هست به خوبی پیش بینی بشه .
وقتی که timeline مشخص شد سهم کاری و به تبع اون سهم مالی هر شخص شرکت کننده هم مشخص میشه.
در مورد بازاریابی هم که فرمودید ، تجربه خودم ثابت کرده که هیچ وقت با بازاریاب نباید شریک شد چون بازار یاب ها یا همون دلال ها همیشه به فکر منفعت مالی خودشون هستند.
بهترین راه اینه که وقتی که prototype یا نمونه اولیه پروژه حاضر شد در سایت های آگهی معرفی کنید یا حضوری به شرکت های مرتبط برید و کارتون رو معرفی کنید مطمئن باشید اگر پروژه واقعا خوب باشه و تکراری نباشه حامی مالی به راحتی پیدا میشه.
حرفتون قبول دارم. راستش اون طرحهایی که پیش زمینهی ذهنی من بود زحمت برنامه نویس و گرافیست (که کار ui رو هم انجام میداد) مثل هم بود تقریبا. نه اینکه لزوما تو همهی کارها این طوریه ولی قسمت دوم حرفتون که کل فتوشاپ میشه تو یک هفته یاد گرفت همون بلای برنامه نویسهای ایرانیه که محصول خیلی خوب و زشتی تولید میکنن !. کاش حداقل میگفتین گرافیک میشه برون سپاری کرد. البته من به کسی که فتوشاپ نصب کرده نمیگم گرافیست خلاقیت هنری کار هر کسی نیست اخوی. در مورد همین سایت هم مشخصه طراح حرفهای نداشته شاید اصلا لازم نبوده که داشته باشه
حتما خودتون مستحضر هستین که معمولا آسانترین و البته نه بی ارزشترین بخش استارتاپ مسائل فنی هست ( حالا لطفا استثناهای هوش مصنوعی و غیره رو مطرح نکنید) من فقط تو ۲ مورد فعالیت استارتاپی داشتم و بزرگ هم نبودن ولی هزار جور مشکلات منطقی و غیر منطقی پیش اومد که آدمای خودشون لازم داشتن . فردی رو داشتیم که استاد مذاکره بود و هر مشکل لاینحلی رو با بدهکار کردن طرف به نتیجه میرسوند. درسته مهارت فنی من بیشتر از اون بود ولی حداقل بنده بدون کمک اون تو مسائل اجرایی خیلی لنگ میموندم
شاید به نظرم این اختلاف نظر تو اندازهی دید ما باشه من از بازاریاب فرد باهوشی رو میبینم که شرکت از مرگ نجات میده و قراردادهای حیاتی رو جذب میکنه و شما از برنامهنویس یه فرد فوق تخصصی میبینید یا گرافیست کسی که یه هفته هست فتوشاپ نصب کرده
به هر حال مشخصه تجربهی شما بیشتر از بنده هست قطعا نظرات شما سازندهتر خواهد بود
دوستان از همراهی شما در این بحث متشکرم. نکات خیلی خوبی در صحبت هاتون بود که تا حدی به من دید داد. به نظر من وجود اختلاف نظر در برخی مسائل مطرح شده بیانگر اینه که باید با تحقیق و مطالعه دقیق تر و شناخت اصول و قواعد کار وارد این عرصه شد و تصمیم گیری های نسنجیده بر اساس نظر و سلائق شخصی احتمالا مشکلساز خواهد شد. از طرفی آشنایی با مسائل تجربه شده و نتایج کار کمک شایانی خواهد کرد. دوستان اگر از اصول و قواعد کار و مسائل تجربه شده بخصوص در مورد مسائل مالی و قانونی در کارهای تیمی اطاعاتی دارید مطرح کنید. متشکرم
آیا مایل به ارسال نوتیفیکیشن و اخبار از طرف راکت هستید ؟