۱۰ سال پیش در چنین روزی من اولین شغل خود را در صنعت نرمافزار شروع کردم. من طی حرفهام در زمینههایی مثل توسعه دهنده نرمافزار، مهندس عملکرد، مدیر ارشد فناوری، توسعه دهنده جاوا اسکریپت، پیمانکار، کارآفرین و مدیر؛ فعالیت داشتهام.
من برای شرکتهایی در ۴ قاره مختلف کار کردم. در ساخت محصولاتی دخیل بودم که صدها میلیون نفر از آنها استفاده کردهاند. تقریباً میتوانید بگویید که من در تمام کارها دستی داشتهام. اما میتوانم این را به شما بگویم که در این سالها حرفهی من اصلا خستهکننده نبود.
من باید این موضوعات را به یاد داشته باشم، مخصوصا زمانی که همهی ما به خاطر یک بیماری همه گیر جهانی در خانه حبس شدهایم. من نشستم و بهترین نکات را دوباره مرور کردم.
اولین کار من همکاری با Mozilla بوده و من همیشه از این بابت سپاسگزار خواهم بود. آنها به من شیوههای مختلفی را در زمینه توسعه نرم افزار یاد دادند. علاقه من نسبت به پروژههای متن باز نیز از همان جا سرچشمه میگیرد. به همین خاطر است که من همیشه دوست دارم از افراد پیرامون خود موضوعاتی را یاد بگیرم.
این کار به من کمک کرد تا همکاریهای بعدی بسیار شگفتانگیز باشد. من ۳ ماه به عنوان مدیر ارشد فناوری مشغول به کار بودم اما سپس با عصبانیت استعفا دادم چون پول، همهی آن چیزی نبود که من به دنبالش بودم. من و همکارم ۹ ماه در هتلهای مختلف و AirBnBهای آسیا زندگی کردیم.
وقتی این مسائل را به یاد میآورم، آرزو میکنم که ای کاش برخی چیزها را قبل از شروع به کار کردن میدانستم؛ یا اینکه آرزو میکنم ای کاش زودتر آنها را یاد میگرفتم. من لیستی از ۱۰ مورد برتر را برای شما آماده کردم پس بیایید با دقت نگاهی به آنها بیاندازیم:
۱. مهارتهای نرم جزو سختترین مهارتها هستند
همهی مردم مهارتهای نرم را جزو مواردی مینامند که به کدنویسی ربط ندارد. در اینجا یک نکته بسیار گیجکننده وجود دارد: یاد دادن یک مهارت (مثل کدنویسی) به یک شخص، بسیار آسانتر از تغییر دادن رفتار و نحوه برقراری ارتباط او است.
با این وجود ارتباطات یک "مهارت نرم" تلقی میشود. بنابراین بیشتر اوقات وقتی شرکتها به دنبال توسعه دهنده میگردند، تمایز در این مهارتهای نرم است.
تا جایی که میتوانید، مهارتهای نرمافزاری کسب کنید. این کار برای شما نسبت به اضافه کردن یک زبان برنامهنویسی یا فریمورک سود بیشتری خواهد داشت.
۲. گوگل دوست شماست
من از فرهنگی میآیم که در آن حفظ کردن، بیشتر از خلاقیت و حل مسئله ارزش دارد. از نظر من این به هیچ عنوان درست نیست.
من هنوز هم در گوگل نحوهی مرتبسازی حبابی را جستجو میکنم. در طی این ۱۰ سال من بیش از ۵ بار هم از آن استفاده نکردهام؛ زمانهایی هم که از آن استفاده کردم مواقعی بوده که مجبور بودم نوعی مصاحبه را پشت سر بگذارم.
به خاطر سپردن همه چیز، هزینهای ندارد. اما به شرطی که بدانید جوابها را باید از کجا بگیرید.
معمولاً امروز این موضوع به معنای جستجو کردن در گوگل است. بسیاری از مردم در گوگل جستجو میکنند و از اینکه این موضوع را به دیگران بگویند، خجالت میکشند. باید بدانید که این یک نقطه ضعف به حساب نمیآید. حافظهی من مثل گذشته نیست. من کارهایی را که دهها بار انجام دادهام را نیز در گوگل جستجو میکنم و هیچ احساس شرمندگی از این بابت نمیکنم.
۳. درخواست کمک کنید
از کمک خواستن نترسید. من انسان لجبازی هستم و کمک خواستن در فرهنگ من یک چیز عادی نیست. دوباره میگویم که من اینگونه تربیت را قبول ندارم. تقاضای کمک کردن کاری نیست که فقط باید در صورت نیاز شدید آن را انجام دهید. تا میتوانید کمک بگیرید. این کار به شما زمان بیشتری را میدهد تا کارهایی را انجام دهید که بیشتر به آن علاقه دارید. دلیل اصلی فعالیت در یک تیم این است که به یکدیگر کمک کنید. به همین خاطر از همان روز اول تقاضای کمک کنید.
۴. به یادگیری ادامه دهید
قلمرو توسعهدهندگان یا "مهندسان نرمافزار" همچنان در حال پیشرفت است. بنابراین اگر میخواهید با آن همگام بمانید، باید همراه آن پیشرفت کنید. مطمئناً خبرهای عجیبی را شنیدهاید که در آن اشخاصی هنوز در سال ۲۰۲۰ به دنبال توسعهدهندگان COBOL هستند. به نظر شما چه تعداد از توسعهدهندگان هنوز بعد از ۶۰ سال مشغول کار با COBOL هستند؟
پس به طور دائمی باید چیزهای جدید را یاد بگیرید. مسائلی که میخواهید یاد بگیرید نباید حتماً مربوط به کارهای شما باشد. در اینجا هدف ما توسعهی فرایندی برای یادگیری است، زیرا مکانیزم یادگیری ما (نظام آموزشی) به طور کلی مشکل دارد.
منظورم این است که بیشتر چیزهایی که در مدرسه یاد میگیرید توسط یک نظریهپرداز معمولی تعیین شده و قرار است که مهارتهای عملی شما را شکل دهد. این موضوع در دنیای برنامهنویسی کارایی خوبی ندارد، چون متخصصان فداکار در آن بسیار اندک هستند.
اینکه بفهمید چه روشی میتواند به یادگیری شما کمک کند، به معنای واقعی سبب میشود تا هر چیزی را به راحتی یاد بگیرید. آن کار جدید را میخواهید؟ پس بیشتر یاد بگیرید، مهارتهای لازم را کسب کنید و آن شغل رویایی را بدست آورید. اگر نمیدانید که حتی چگونه باید به اهداف خود نزدیک شوید، کل پروسه یادگیری مهارتهای جدید به یک امر غیرممکن تبدیل خواهد شد. در چنین شرایطی بیشتر افراد قبل از شروع به کار کردن عقب میکشند.
روش یادگیری من چیست؟ خب من یک فرد با تجربهتر از خود را پیدا میکنم، به او گوش میدهم و سپس از او سوال میپرسم. آنها حتماً نباید متخصص باشند، تنها باید در این زمینه از من بهتر باشند. سرانجام این سوالات به گفتگو تبدیل میشود و این همان موقعی است که من به دنبال افراد دیگری میگردم تا به بحثهای ما کمک کنند.
۵. بیشتر "نه" بگویید
این همان چیزی است که من بیشتر درگیر آن هستم. اینکه نمیتوانم به دیگران جواب منفی دهم، به این خاطر است که در اعماق وجودم تنها یک فرد خوب هستم. یا اینکه میخواهم مردم مرا دوست داشته باشند. همچنین دوست دارم به مردم کمک کنم. یا شاید فقط قدرت نه گفتن را ندارم.
نه نگفتن باعث شده که من در این مسیر دوستهای بسیاری را پیدا کنم، اما بدین معنا هم میباشد که همان تعداد مشتری را نیز ناامید کردهام. این بدان خاطر است که انجام دادن تمام کارهایی که قبول کرده بودم، از نظر جسمی غیرممکن بود. شاید من در این مسیر انتخابهای نادرستی داشتهام و به چیزهای بی ربطی دست پیدا کرده باشم. من در سال آخر دانشگاه وارد یک شغل بیربط شدم، اما قطعاً میتوانستم به جای آن کار در تابستان درس بخوانم و زودتر فارغ التحصیل شوم.
میتوانستم به نوشتن کتابی برای یک پروژه نه بگویم، زیرا آن پروژه درست قبل از انتشار کتاب من شکست خورد. همچنین میتوانستم به ۹ ماه زندگی کردن با دوست خود در هتلها نه بگویم و خاطرات بسیار خوبی را از دست بدهم. اما این شما هستید که زندگی میکنید و یاد میگیرید.
۶. یک برند یا مهارت T بسازید
اگر با مفهوم مهارت T شکل یا افراد T شکل آشنایی ندارید، نگران نباشید چون اکثر مردم هم مثل شما هستند. این یک استعاره برای توصیف مهارتهای متقاضیان است. اگر مهارتهای خود را روی یک نمودار نشان دهید، متوجه میشوید که میزان مهارت شما در هر بخش متفاوت است. اگر آن سطوح را به یکدیگر وصل کنید، باید یک T را تشکیل دهند.
به عنوان مثال شما از همه چیز مقداری اطلاعات دارید، سپس ۲ تا ۳ مهارت اصلی دارید که خودتان را در آنها متخصص میدانید. در این مورد بحثهایی وجود دارد زیرا "متخصص" اصطلاحی نسبی است.
در واقع این نسبت در مورد سایر مهارتهای شماست. مثلا وقتی به عنوان توسعه دهنده جاوا اسکریپت مشغول به کار بودم، به خاطر دانشی که در زمینه بهینهسازی عملکرد و کار با Angular داشتم، مدام پیشنهادات کاری میگرفتم. میتوانستم پروژههای مربوط به جاوا اسکریپت را تا حد قابل قبولی انجام دهم اما هنگام استفاده از Angular و بهینهسازی عملکرد، چیزهای بیشتری برای ارائه دادن داشتم.
حالا شاید تعجب کنید که چرا من توسعه دهنده Angular نشدم؟ این بدان خاطر بود که من مهارتهای بیشتری در جاوا اسکریپت داشتم. اما تنها قادر بودم از ۱ ابزار به خوبی استفاده کنم. بنابراین تصمیم عاقلانه، فعالیت در جاوا اسکریپت بود. من به خاطر همان مهارت T شکل، شانس استخدام بیشتری داشتم.
اگرچه این در دنیای Developer Advocates به معنای ساخت یک برند تجاری است. با همان روشی که مهارت T میسازید، میتوانید یک برند شخصی را نیز خلق کنید. در خصوص Angular و بهینهسازی عملکرد مطلب بنویسید، حال این همان "برند شخصی" شما خواهد بود. مشخصاً من برند شخصی ندارم و فکر میکنم که بهتر است بیشتر بر روی آن کار کنم.
۷. مردم نمیتوانند ذهن را بخوانند
مردم نمیتوانند ذهن شما را بخوانند. اگر شما خواستهها و نیازهای خود را به آنها نگویید، نباید انتظار داشته باشید تا خواستهها و نیازهای شما را برآورده کنند. همانطور که قبلاً گفتم، آنها نمیتوانند ذهن شما را بخوانند.
فکر میکنید لیاقت آن ترفیع را دارید؟ به رئیس خود این موضوع را بگویید. میخواهید ظرف مدت ۶ ماه ترفیع بگیرید؟ به رئیس خود بگویید. اگر او فرد خوبی باشد، مطمئناً راه رسیدن به این خواسته را نشان خواهد داد.
مردم از اینکه شما را به خواستههایتان برسانند خوشحال میشوند، اما به این شرط که خواستههای خود را با آنها در میان بگذارید. اکثر مدیران نمیدانند که چه کار میکنند، بنابراین وقتی بدانند که باید چه کار کنند، مطمئناً احساس خوشحالی خواهند کرد.
۷. با میل خود رها کنید
این یکی از مواردی است که من آن را اواخر کار خود یاد گرفتم. به نظر وقتی با چیزی موافق نیستید، همیشه میتوانید آن را ترک کنید. در واقع رفتن خیلی بهتر از دعوا کردن و کینه به دل گرفتن است. بنابراین خیلی بهتر میشود اگر تنها آن را رها کنید.
رئیس جدید خود را دوست ندارید؟ میتوانید استعفا دهید. افراد زیادی این کار را انجام میدهند و مطمئناً شخص دیگری جای آنها را پر خواهد کرد.
از سیاستهای شرکت خود در زمینه حریم خصوصی ناراضی هستید؟ آنجا را ترک کنید. در صنعتی که تقاضای آن بیشتر از تعداد افراد موجود است، همیشه میتوانید مکان بهتری را برای کار کردن پیدا کنید.
من نمیگویم که شما باید بدون برنامه شغل خود را ترک کنید. این رها کردن نیست، این خشم است. شما نباید احساسی عمل کنید، بلکه باید این کار را با اصول و منطق پیش ببرید. در اولین قدم میتوانید شغلهای احتمالی بعدی را مشخص کنید.
۹. ارزش خودتان را بدانید
شما باید این موضوع را بدانید که مهارتهایتان چقدر ارزش دارند. مطمئناً شما حقوق میگیرید. اما اگر حقوق شما بیش از ۶ ماه ثابت بماند، این یعنی کارفرما ارزش واقعی شما را درک نکرده است. این شما هستید که باید ارزش واقعی خود را به دیگران نشان دهید.
میتوانید به این موضوع پی ببرید که هر ساعت از وقت شما برای کارفرما چقدر ارزش دارد. سپس خواستههای خود را بیان کنید و امیدوار باشید که رئیستان بتواند در این زمینه کاری انجام دهد. یا میتوانید به دنبال محل دیگری برای کار کردن باشید. شاید برای کارفرمای بعدی ارزش بیشتری داشته باشید.
مصاحبه شدن به شما کمک میکند تا با بازار کار در ارتباط باشید. مثل هر کار دیگری که انجام میدهید، مصاحبه هم یک نوع مهارت است. بهتر است تا این مهارت خاص را تقویت کنید زیرا مسلط بودن در حین مصاحبه یک فاکتور مهم در استخدام است.
اگر مهارتهای جدید خود و ارتباط آنها با بازار را آزمایش نکنید، تعیین ارزش واقعی شما دشوار خواهد شد.
۱۰. همه چیز در مورد پول نیست
میدانم که تا اینجا به شما گفتهام که چگونه حقوق بیشتری دریافت کنید. اما این مهارتها قابلیت تبدیل شدن به انتخاب را هم دارند. هر چه بتوانید کارهای بیشتری را انجام دهید، گزینههای بیشتری هم برای انتخاب کردن در اختیار خواهید داشت. بیشتر حقوق گرفتن دیگر به خاطر این گزینهها یک فاکتور نخواهد بود.
میدانم این حرف شاید تناقض به نظر برسد اما از یک حد مشخص به بعد، پول دیگر نقش چندانی در خوشبختی نخواهد داشت.
شما برای کارها، تعادل بین کار و زندگی، رئیس دلسوز و یا همکاران خوب خود بیشتر از آن ۱۰ درصد حقوق اضافی ارزش قائل خواهید شد. من دائماً در گذشته بین شغلهای پردرآمد جا به جا میشدم و سعی داشتم تا خودم را خوشحال نگه دارم. اما بلاخره توانستم تعادل را پیدا کرده و به آرامش برسم. مطمئناً میتوانم هر سال ۱۰ درصد بیشتر حقوق بگیرم، اما آیا آن کار مرا از کار کردن در خانه هم خوشحالتر خواهد کرد؟
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید