مبانی تفکر طراحی
ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ: 8 دقیقه

مبانی تفکر طراحی

دنیای تجارت و تکنولوژی امروز بسیار پیچیده شده است. تعامل کردن با آن به سادگی می‌تواند افرادی که قصد کمک و همکاری را دارند منحرف سازد. مردم کمکی را می‌خواهند که برای آن‌ها مفهومی ایجاد کند. مخصوصا افرادی که نیاز دارند تعاملات با تکنولوژی و سیستم‌های پیچیده برای‌شان ساده، قابل درک و لذت‌بخش باشد. 

این موضوع سیستم‌های تجارتی و تکنولوژی را ملزم می‌کند که منعطف، قابل انطباق، رویکردی و واکنشگرا نسبت به نیاز افرادی باشند که از آن استفاده می‌کنند. موفقیت براساس این موضوعات است. این بدان معناست که آن‌ها باید به دنیای بیرون نگاه کنند، نه دنیای داخل، همچنین باید نسبت به سرویس‌هایی که ارائه می‌دهند زوق و شوق بالایی داشته باشند.

در این جا «تفکر طراحی» وارد میدان می‌شود: فکر کردن به محصولات و سرویس‌ها از دیدگاه مشتری.

مبانی تفکر طراحی

چرا «تفکر طراحی»؟

برای اینکه بهتر دلیل اینکه تفکر طراحی می‌تواند برای چنین شرایطی مناسب باشد نیاز است که ما بین «طراحی» و «فرهنگ طراحی-محور» تمایز قائل شویم. 

معمولا چیزی که با گفتن طراحی به ذهن ما می‌رسد، زیبایی و هنر طراحی است. اما وقتی این موضوع به دنیای تکنولوژی می‌رسد در اینجا به پایان نمی‌رسد،‌ به این دلیل که طراحی هدف والاتری را در نظر می‌گیرد. مردم تنها این دو مورد را نمی‌خواهند و به آن نیازی ندارند «در وهله اول!».

از طرفی دیگر فرهنگ طراحی-محور طراحی را به عنوان یک نقش مشاهده می‌کند، در این طراحی قواعدی برای اینکه تمام مردم بتوانند از آن کمک بگیرند مهیا می‌شود. این موارد را جمعا تفکر طراحی می‌نامند.

مبانی تفکر طراحی

برای اینکه با مفهوم تفکر طراحی بیشتر آشنا شویم بیایید موارد زیر را در نظر بگیریم:

  • تجارت، خلاقیت، شرکت‌ها و سیستم‌های مختلف تنها برای رفع کردن نیازهای منحصر به فرد مشتریان وجود دارند. 
  • احتیاجات انسانی همان چیزهایی هستند که مردم -مشتری یا جامعه‌ای بزرگ- واقعا می‌خواهند.
  • نیازهای مشتری به سیستم‌ها دست پیدا می‌کنند و شرکت‌ها و کار‌آفرینان باید از این پتانسیل برای تحویل خدمات استفاده کنند. 
  • سیستم‌ها و شرکت‌های موفق می‌دانند که درک کردن نیازهای مشتری الزامی است و باید آن را در مرکزیت فعالیت‌های خودشان قرار دهند.

تفکر طراحی یک ذهنیت است

قبل از اینکه در تعریف تفکر طراحی غرق شویم، ۱۰ نکته وجود دارد که باید آن‌ها را درک کنیم:

  1. تفکر طراحی یک ذهنیت است. هدف شما در این فضای فکری توسعه و رشد ذهنیت مبتنی بر تفکر طراحی است.
  2. تفکر طراحی مبتنی بر رویکرد راه‌حل‌یابی برای رفع کردن مشکلات است. 
  3. تفکر طراحی یک ذهنیت حل مشکلات خلاقانه انسان محور است که روی پیدا کردن راه‌حل‌هایی برای نیازهای انسانی تمرکز دارد. مرکزیت انسان یکی از تعریف‌های کلیدی است. ذهنیت تفکر طراحی تمام مشکلات اعم از تجارتی، اجتماعی، جهانی، قانونی و... را به عنوان نیازهای انسانی می‌بیند. 
  4. در دنیای تفکر طراحی تمام مشکلات با در نظر گرفتن نیازهای افراد حل می‌شود.
  5. طراحی یک راه‌حل برای نیازهای الزامی انسان‌ها نیازمند درک مقیاس و محدوده مشکل است. 
  6. وقتی که یک مشکل به خوبی بررسی نشده باشد ما دانش محدودی نسبت به مقیاس و محدوده آن خواهیم داشت. در نتیجه ما در پایان با راه‌حلی ناقص مواجه هستیم که تنها قسمتی از مشکلات را رفع می‌کند.
  7. تفکر طراحی یک راه‌حل برای رفع کردن مشکلات به کمک انسان‌ها است. به این منظور که برای رفع مشکلات شما باید همکاری بین افراد مختلف در بخش‌های مختلف از یک سیستم را داشته باشید. هر کدام از این مشارکت‌ها ایده‌های مختلفی را در خود دارند. تفکر طراحی به صورت تنهایی معمولا نتیجه‌ای جز شکست نخواهد داشت.
  8. تفکر طراحی ما را ملزم می‌کند که روند همیشگی مشکلات را بپرسیم و در جستجوی رویکردهای تازه‌ای برای حل مشکلات باشیم. این موضوع بخشی از اینکه استراتژی‌های مختلفی قبل از اینکه مشکلات را تعیین و بازتعیین کنیم می‌شود. راه‌حل‌های مختلف جایگزین قبل از در نظر گرفتن راه‌حل‌ها در نظر گرفته می‌شود.
  9. نمونه‌سازی و انجام تست‌ها روی کاربران واقعی.
  10. تفکر طراحی اتاقی را برای شکست مهیا می‌کنند. معمولا به ندرت پیش می‌آید که در اولین بار به موفقیت رسید. شرکت‌های بزرگی نیز مانند اپل از این شکست‌ها درس می‌گیرند و آن را بهای نوآوری می‌دانند.

از خودتان بپرسید

در اینجا می‌توانید سوالاتی را مشاهده کنید که باید در سیر تفکر طراحی به آن‌ها فکر کنید:

  • احتیاجات انسانی چیستند و آن‌ها چگونه باعث پیش رفتن کارهای ما می‌شوند؟
  • آیا تجارت و شرکت شما چیزی که افراد می‌خواهند را تامین می‌کند؟
  • چه کسی از مشکلاتی که شما حل می‌کنید، نفع می‌برد؟
  • چه الگویی رویکرد شما برای حل مشکلات در سیستم تفکر طراحی را بیان می‌کند و چگونه راه‌های جدید برای درک و حل مشکلات را تشخیص می‌دهید؟
  • از چه تکنیک انسان محوری برای حل کردن نیازهای منحصر به فرد انسانی استفاده می‌کنید؟

۵ مرحله تفکر طراحی

زمانی که یک تجارت پایه‌گذاری می‌شود، تفکر طراحی آن تبدیل به یک سازمان مبتنی بر طراحی می‌شود که از یکسری اصول جمعی پیروی می‌کند. 

براساس موسسه آموزشی طراحی Hasso-Plattner در استنفورد، ۵ مرحله از تفکر طراحی وجود دارد که در دیاگرام زیر نمایش داده شده است. بسیار مهم است که بدانید این روند، یک روند خطی نیست، بلکه تغییراتی در مراحل آن وجود دارد.

مبانی تفکر طراحی

بیایید به صورتی واضح‌تر به این ۵ مرحله مختلف نگاه کنیم:

۱- همدردی 

براساس ویکی‌پدیا Tom و David Kelley هر دو معتقدند که تفکر طراحی از قسمت همدردی شروع می‌شود. طراحان باید ابتدای کار نیازهای مشتریان و کاربران را درک کنند. شما باید به چیزهایی فکر کنید که باعث می‌شود تا زندگی آن‌ها آسان‌تر و لذت‌بخش‌تر شود. همچنین تکنولوژی باید برای آن‌ها مفید باشد.

این مرحله روی تجربیات کاربران تمرکز دارد، بخصوص احساسات‌شان. همدردی باعث می‌شود که طراح تفکر طراحی بتواند جهان‌بینی افراد را برای درک نیازهای آنان درک کند. 

۲- تعیین کردن

در این مرحله اطلاعاتی که شما در قسمت همدردی جمع آوری کرده‌اید را کنار همدیگر قرار می‌دهیم. مشاهدات و ترکیبات مختلف را بررسی کنید تا بتوانید مشکل اصلی را تعیین نمایید. برای پی بردن به مشکلات می‌توانید با زبان احساسی با مشتریان حرف بزنید.

۳- تصور کردن

تصور کردن، نسلی از ایده‌ها است که برای درک کردن موارد زیر کاربرد دارد:

  • کاربران‌تان و نیازهای‌شان در مرحله همدردی.
  • بررسی و ترکیب مشاهداتی که روی مشکلات انسان محور در مرحله تعیین کردن داشتید.

در روند این مراحل شما به خارج جعبه فکر می‌کنید. هیچ ایده‌ای ظالمانه نیست، در حقیقت راه‌حل‌ها بعضی اوقات ممکن است از ناخوشایند‌ترین ایده‌ها وارد شوند. بسیار مهم است که با تکنیک تصور کردن به ایده‌های ممکن نگاه کنید.

۴- نمونه‌سازی

بهترین ایده‌ها از طریق تصور کردن و خیال کردن بیرون می‌آید. در این مرحله طراحان نسخه‌ای کوچک از محصول یا ویژگی از آن را ایجاد می‌کنند.

«هسته اصلی پیاده‌سازی پروسه نمونه‌سازی است: تبدیل کردن ایده‌ها به محصولات واقعی و سرویس‌هایی که بعدا آزمایش و تصفیه می‌شوند. یک نمونه‌سازی کمک می‌کند که فییدبک‌هایی دریافت شده و ایده‌ها بهبود یابند.» -ویکی‌پدیا

نمونه‌سازی مرحله آخر نیست. آن‌ها برخی اوقات بی نظم هستند و تکمیل نشده‌اند. آن‌ها مرحله‌ای برای کشف بیشتر ایده‌ها هستند.

۵. تست

به صورت کوتاه، نمونه‌سازی‌ها را در اختیار کاربران قرار بده و از آن‌ها فییدبک‌هایی دریافت کن. چه چیزی کار می‌کند؟ چه چیزی کار نمی‌کند؟ پاسخ تعاملی آن‌ها در قبال نمونه‌سازی چیست؟ آن‌ها چه چیزی را حس می‌کنند؟ چگونه واکنش نشان می‌دهند؟ به چیزهایی که آن‌ها فکر می‌کنند گوش دهید. به چیزهایی که آن‌ها برای بهتر شدن می‌گویند گوش دهید. از نتایج به دست آمده برای بهتر کردن مشکلات و حل نمودن آن‌ها در یک جریان استفاده کنید. مشکلات را حل کرده و باری دیگر آن ها را تست کنید.

در پایان

تفکر طراحی یک پروسه ترتیبی و خطی نیست. هر مرحله می‌تواند همزمان، جفت شده یا در پس مرحله‌ی دیگری باشد. 

تفکر طراحی همیشه روی راه‌حل‌های واضح و مرسوم تمرکز ندارد. ممکن است آن‌ها در بازه زمانی کوتاه کاربردی باشند، اما در یک باز زمانی طولانی ممکن است دیوانه کننده و بسیار پیچیده به نظر بیایند. 

در تفکر طراحی چگونه کاربران واقعا فکر، احساس و رفتار می‌کنند کلید اصلی برای پیدا کردن راه‌حل کاربر محور است.

منبع

چه امتیازی برای این مقاله میدهید؟

خیلی بد
بد
متوسط
خوب
عالی
در انتظار ثبت رای

/@arastoo
ارسطو عباسی
کارشناس تولید و بهینه‌سازی محتوا

کارشناس ارشد تولید و بهینه‌سازی محتوا و تکنیکال رایتینگ - https://arastoo.net

دیدگاه و پرسش

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید ورود یا ثبت‌نام

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید