این ایده همیشه بوده که من به یه دانشگاه رفتنی نیاز دارم یا نه! خب فارغ از اینکه خیلیها توی ایران مخصوصا به این خاطر میرن سراغ دانشگاه که والدینشون بهشون افتخار بکنند و بعضی وقتا از زیر کار در برند و… اما این بحث رو به صورت کلیتر و جهانیتری در نظر میگیرم. بحث من از دانشگاه، یه استانداره، منظورم از دانشگاه سراسری و آزاد و هاروارد نیست! یه تعریف کلی ازش رو در نظر میگیریم که شما میرید اونجا، یه سری درس هستش، یه سری استاد دارید که میرید سر کلاساشون، درس رو میخونید یه امتحانی میدید و همین! No More :))
در نظر گرفتن یک مثال
حالا با این دید سوالی که پیش میاد اینه که واقعا نیاز دارم که به دانشگاه برم یا نه، خودم میتونم خیلی چیزهای بیشتر و بهتری از دانشگاه رو توی خلوت خودم یاد بگیرم. حالا که اینترنت هم هست این موضوع خیلی منطقیتره!
اولین فاکتوری که باید در نظر بگیریم اینه که رشته شما و یا اساسا اون فیلدی که میخواید توش کار بکنید شرایط خودآموزی رو داره یا نه؟ مثلا شما نمیتونید به یه دکتر مغز و اعصاب خودآموخته تبدیل بشید. مگه اینکه نابغهای باشید که یه قانون جدید رو بنیادگذاری میکنه و … . مثلا اگه آلبرت آینشتاین باشید حتی اگه درس هم نخونده باشید ولی قانون نسبیت رو کشف کرده باشید، کیه که بگه نمیتونید توی دانشگاه درس بدید؟ ولی خب ما شرایط رو اینطوری در نظر میگیریم که شما میخواید یه جراح مغز و اعصاب بشید. برای اینکار اولا که شما ابزار لازم برای خودآموزی رو ممکنه در اختیار نداشته باشید. یه آزمایشگاه و دم و دستکی میخواد دیگه، از طرفی هم شما اگه بخواید علمتون رو در این زمینه ثابت کنید، راهحلهای بسیار محدودی دارید. به همین خاطر هیچوقت یه بیمارستان نمیاد با شما قرارداد ببنده چون مدرکی ندارید و تجربه عملی هم یه خورده سخته! در نتیجه تنها راهکاری که دارید در شرایط معمول اینه که سراغ دانشگاه برید.
اما برنامهنویسی رو در نظر بگیرید. برنامهنویسی به یه کامپیوتر نیاز داره ولاغیر! شما توی دنیای مهندسی و برنامهنویسی کمتر براساس مدرکتون قضاوت میشید، مهمترین چیزی که از شما انتظار دارن توانایی در ایجاد و ساختنه. به همین خاطر برنامهنویسی جزو رشتههایی هستش که به خوبی با شرایط خودآموزی سازگاری داره و میتونه باهاش کنار بیاد.
فاکتور دومی که نیازه تا راجع بهش صحبت کنیم، نوع شخصیتی شماست. ببینید خیلی ساده بهتون بگم، خودآموزی معمولا محیطی خشک و متمایل به تنهایی داره، البته قرار نیست که حتما اینطوری باشه ولی دیفالت تقریبا اینطوریه ولی از طرفی دانشگاه محیطی پر از آدمهای همسن و تقریبا هم شکل شما توشه، به همین خاطر فارغ از محیط آموزشی شما یه سری بازی و شوخی و سرگرمی دارید که انجام بدید! پس شخصیتتون اگه با اینکه ساعتها توی یه اتاق بشینید و روی یه چیزی به صورت جدی کار بکنید سازگاری داره، خودآموزی میتونه انتخاب مناسبی برای شما باشه. معمولا افرادی که با شرایط خودآموزی پیش میرند، خیلی جدیتر قضایا رو دنبال میکنند.
نیاز به مشاور فاکتور سومیه که میخوام راجع بهش صحبت کنم. شما توی دانشگاه علاوه بر اینکه دوست های مختلفی دارید، مربی و مدرس زیادی هم دارید که هر کدوم اینها میتونند به شما در انتخاب مسیر و راهنمایی کمک بکنند. اما در شرایط خودآموز تنها خودتون هستید که به خودتون منابع معرفی میکنه. البته از حق نگذریم، هیچکس به اندازه اینترنت نمیتونه به آدمها کمک بکنه! پس چندان نیازی به کسی نداریم تا حدی. اما اساتید میتونن افراد بسیار خوبی برای انگیزه دادن به شما هم باشند، توی دنیای خودآموزی شما کسی رو ندارید که بهتون انگیزه بده، حداقل شما توی دانشگاه از یه چیزی به اسم نمره و اینجور چیزها میترسید اما توی دنیای خودآموزی وقتی صبح بیدار میشید تنها کسی که از رختخواب باید بیدارتون بکنه و صبحونه به حلقتون بریزه خودتونید ولاغیر :))
سازگاری با آزادی فردی فاکتور چهارم! دانشگاه آزادی زمانی شما رو تحت شعاع قرار میده. شما باید از ۸ صبح مثلا تا ۲ بعد از ظهر رو به دانشگاه تخصیص بدید. خب این موضوع ممکنه برای شما خوشایند نباشه. برای مثال من کسی هستم که بیشتر دوست دارم فرایند یادگیریم از ساعت ۰۰ بامداد تا ۶ صبح باشه و بعدش کلا بخوابم. برای من دانشگاه محیط مناسبی نخواهد بود چون آزادی عملیم رو میگیره، از طرفی خودآموزی به شما آزادی کامل رو میده. هر موقع دوست داشته باشید یاد میگیرید، تمرین میکنید و… .
نکته ۱: یه حرفی هست که بیشتر وقتا میزنم: افرادی که از دانشگاه فارغ التحصیل میشند به کارمندان افرادی تبدیل میشند که یه زمانی به صورت خودآموز یه کاری رو یاد گرفتند و الان صاحب یه شرکتند. (البته این قضیه همیشه درست نیست ولی خب معمولا دانشگاه شما رو محدود و متکی پرورش میده، این در حالیه که اگه توی دنیای خودآموزی موفق بشید خیلی با اعتماد به نفس و مستقل بار میآید.)
نکته ۲: یه اشکالی که من معمولا از دانشگاهها(مخصوصا در کشورهای توسعه نیافته) میگیرم اینه که دانشگاهها برای بعضی از رشتههای پویا و در حال تغییر واقعا مکان مناسبی نیستند. بعضی از رشتهها مدام در حال تغییرند و این در حالیه که سرفصلهای آموزشی هر چند سال یک بار تغییر میکنند.
در پایان
بررسی این موضوع که کدام مورد برای ما میتواند مناسبتر باشد به پارامترهای بسیار زیادی مربوط است. از لحاظ آکادمیک افراد بسیار زیادی هستند که قصد دارند به صورت مرحله به مرحله پیش رفته و بیشتر روی دانش تئوری خود در ارتباط با برنامه نویسی تمرکز داشته باشند. برای این دسته از افراد مطمئنا دانشگاه انتخاب مناسبی است.
اما برای افراد دیگری که قصد دارند مستقیما وارد بازار کار شده و بصورت عملی بیشتر کار کنند خودآموز پیش رفتن یکی از مسائل مهمیست که میتواند آیندهتان را تغییر دهد چرا که در حال حاضر مشکلی برای پیدا کردن منابع نخواهید داشت و در مرحله بعدی شما آزادانه میتوانید محتوایی که قصد یادگیریشان دارید را انتخاب کنید.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید