آموزش میزان ارزش واقعی سرویس‌تان به عنوان یک طراح به مشتری
ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ: 7 دقیقه

آموزش میزان ارزش واقعی سرویس‌تان به عنوان یک طراح به مشتری

معمولا شما در قراردادهای‌تان درست به همان مفادی که وارد شده است نمی‌رسید، در این زمینه مشتری همواره از شما درخواست می کند که در رابطه با با این موضوع منعطف عمل کنید و روی حالتی که او می‌خواهد موافقت نمایید. حال که شما ساعت های زیادی را برای انجام پروژه سپری کرده اید، اگر از آن بیرون بیایید نسبت به حالتی که میزان کمتری از انتظارتان پول دریافت کنید، ضرر می‌کنید. 

خب در چنین شرایطی چه کاری انجام می‌دهید؟ آیا به سادگی چیزی که به شما پیشنهاد می شود را قبول می کنید و تمام؟ یا اینکه به این مشتری مانند مشتری های قبلی نگاه می کنید و به خود این امیدواری را می دهید که در آینده همه چیز درست خواهد شد؟ چرا مشتری ها فکر می کنند که باید تغییرات را در قرار داد با طراحان ایجاد نمایند و از پرداخت کلیه هزینه شانه خالی کنند؟ مهمتر از این، چرا طراحان به آن‌ها چنین اجازه‌ای را می‌دهند؟ و حتی مهمتر از این قضیه،‌به عنوان یک طراح چگونه می توانید چنین نوع از رفتارهای مشتری را تشخیص دهید تا بتوانید در آينده از آن‌ها به طور کامل دوری کنید؟ 

فرهنگ سرویس

یکی از کلیدهای اصلی برای توانایی از فرار و اجتناب از موضوع انعطاف پذیری در رابطه با هزینه، آموزش دادن ارزش واقعی سرویس‌تان به عنوان یک طراح به مشتری است. به عنوان مثال تصور کنید که مشتری‌تان سوار تاکسی شده است و برای مدتی در تاکسی خوابش برده، حال وی به مقصد رسیده اما خواب مانده و تاکسی پنج کیلومتر دیگر به راهش ادامه میدهد، در انتهای مسیر مشتری متوجه واقعه شده و مجبور می شود که به راننده پول بیشتری بدهد تا وی را به مکان اصلی خود ببرد. در چنین حالتی مشتری این موضوع پرداخت پول بیشتر را به خوبی درک می کند. 

طراحی نیز درست مانند سرویس تاکسی‌رانی و… یک سرویس است. من در چنین حالتی شگفت زده می شوم، نه به‌خاطر مشتری‌هایی که نمی خواهند این موضوع را درک کنند، بلکه بخاطر طراحانی که در چنین ارتباطی شکست می خورند.

شما یک کار مبهم و گنگ را ایجاد نکرده اید که مشتری در رابطه با اینکه به شما بابت اینکه پول بدهد یا نه دلهره داشته باشد. شما یک سرویس را فراهم کرده اید که کارایی برند آن‌ها را بهتر می کند، فارغ از اینکه چه نوع طراحی بوده -طراحی وبسایت، کاور، سیستم تشخیص و...- این موضوع در هر حال صادق است. این کارها، کارهای خلاقانه ای است و خلاقیت بدان معنا نیست که شما به عنوان یک مشتری از قواعد اصلی پرداخت پول دوری کنید. تنها راهی که مشتری می تواند این حالت را متوجه شود زمانی است که طراح اولین فردی باشد که این موارد را در مغز وی می پروراند.

نه، همراه با جریان

کنار آمدن با چنین موضوعی چیزی شبیه به بیهوده کاری است، اما اگر طراحان با چنین مشتری‌هایی به صورت مدام کارهای‌شان را تکرار کنند و چنین حالتی را ادامه دهند این موضوع کاملا ناخوشایند خواهد بود. برخی از مردم به سادگی «همراه با جریان» می روند و این موضوع را که مشتری‌های غیرمنطقی داشته باشند را می‌پذیرند، در چنین حالتی شما به عنوان یک طراح نمی توانید هیچ کاری انجام دهید. 

اما چرا این موضوع بدین شکل است؟ چرا از طراح این چشم انتظار وجود دارد که در رابطه با پرداخت هزینه‌ها منعطف باشد؟ برای جواب این سوال من می‌گویم: یک چیزی در این صنعت وجود دارد که اشتباه است و باعث می شود مردم به صورت عادی با این موضوع برخورد کنند. اما این موضوع عادی نیست، در هر صنعت دیگری این موضوع به چشم دزدی دیده می شود و چیزی شبیه به اخاذی خواهد بود. مسئله بسیار ساده است، شما یک سرویس را دریافت می‌کنید و بعد هزینه آن را می‌دهید، تمام!

در صورتی که مشتری با سرویسی که شما برای وی ایجاد کرده‌اید مشکل دارد این موضوع دیگری است. طراحان همیشه علاقه دارند تا جایی که می توانند با مشتری همکاری کنند تا وی را از سرویس راضی کنند. اما اگر مشتری برای مدت طولانی بخواهد طراح را با درخواست های بیهوده‌ای در رابطه با انعطاف داشتن و… همراه کند، این موضوع کاملا اشتباه است و باید هر چه زودتر متوقف شود. 

تنها راهی که طراحان فریلنسر می توانند به خودشان در این صنعت بها بدهند این است که بتواند مجتمعا شروع به آموزش مشتری‌های‌شان برای اینکه متوجه شوند ارزش کاری تان چقدر است، کنند.

وقتی همه چیز به شکست منجر شد، روانشناس شوید

جدای از تمام این موارد، آیا زمانی که بخواهید به صورت مجدد با یک مشتری حرف بزنید، آیا همچنان باید روی حرف‌های خود بایستید؟ جواب این است که «مطمئنا باید چنین کاری را انجام دهید». اما حقیقت ماجرا همیشه به این اندازه ساده نیست. ممکن است این یک مشتری بزرگ باشد که باعث شود برای شما مشکل ایجاد شود – بزرگترین مشتری که تا به حال در این صنعت داشته اید-. به نظرتان در چنین حالتی ارزش‌ش را دارد که بحث کنید و خودتان را در لیست سیاه مشتریان قرار دهید؟ 

به صورت ایده‌آل شما باید بازوهای تان با داشتن یک قرار داد و یک وکیل همیشه آهنین باشد، اما همه  ما می دانیم که همه چیز نمی تواند به صورت ایده آل اتفاق بیافتد. برخی اوقات مشتریان شما را مجبور می سازند که قبل از کار با شما برخی مفاد را در قرار داد تغییر دهید، در چنین شرایطی چاره‌ای وجود ندارد و شما باید کار را انجام دهید. در کنار این موارد هزینه وکیل نیز بسیار زیاد است!

خب شما چه کاری انجام می دهید؟ من تظاهر نمی کنم که جواب این مشکل قدیمی و لجوج را بلدم. تنها چیزی که می گویم این است که سعی کنید در زمینه کاری خود تا جایی که می توانید از افتادن در چنین موقعیت‌هایی پیشگیری کنید، این حالت با قرار گرفتن در یک جایگاه مناسب در صنعت‌تان اتفاق می افتد. 

یک واقعه عجیب و غریب وقتی که مردم متوجه می شوند که طراح می تواند ذهن آن‌ها را بخواند رخ می دهد. آن‌ها سطحی از احترام را که تنها می توانید چنین حالتی را در ارتباط با دوستان، فامیل یا گربه‌شان پیدا کنید، به شما نشان می دهند. این مورد چیزی شگفت انگیز است. البته طراحان این واقعه را با شوق و ذوق دنبال نمی کنند اما توانایی اینکه بتوانید ذهن کاربران‌تان را بخوانید شما را به یک روانشناس تبدیل می کند.

شما چه فکر می‌کنید؟

شما را در رابطه با اینکه طراح باید انعطاف پذیر باشد چه فکر می‌کنید؟ شما چگونه با چنین موقعیت‌هایی در گذشته برخورد می‌کردید؟

شما میتوانید مقالات بیشتر فریلنسری را از اینجا مطالعه کنید

منبع

چه امتیازی برای این مقاله میدهید؟

خیلی بد
بد
متوسط
خوب
عالی
در انتظار ثبت رای

/@arastoo
ارسطو عباسی
کارشناس تولید و بهینه‌سازی محتوا

کپی رایتر، یوایکس رایتر، متخصص سئو محتوا و… عناوینی هستن که می‌تونم حرفه‌ام رو باهاشون خلاصه کنم اما جدای از این موارد، کتاب نوشتم، پادکست ضبط کردم، مارکتینگ محتوا انجام دادم و خلاصه تجربیات تا بخوایید در زمینه کلمات کسب کردم.

دیدگاه و پرسش

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید ورود یا ثبت‌نام

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید

ارسطو عباسی

کارشناس تولید و بهینه‌سازی محتوا

مقالات برگزیده

مقالات برگزیده را از این قسمت میتوانید ببینید

مشاهده همه مقالات