یکی از بزرگترین چالشها برای هر فرد دارای شغل آزاد یا مرکز طراحی کوچک، یافتن یک سطح باثبات از کار است. ما اغلب به آن حلقه قدیمی جشن یا قطحی میرسیم که به نظر میرسد در هر صورت به نگران بودن ما ختم میشود.
به همین صورت، یک جذبه قطعی در یافتن مشتریانی که یک جریان ثابت از پروژهها را برای ما فراهم میکنند وجود دارد. این که بدانیم از نظرهای بار کاری و درآمد انتظار چه چیزی را داشته باشیم، به نوعی برای بسیاری از طراحان وب یک گنج است. و وقتی که شما کمی آن را مزه میکنید، شاید وسوسه شوید که به اعماق آن بروید.
فرض کنید که مجبور نیستید بگردید و برای مشتریان جدید التماس کنید. خوب به نظر میرسد، نه؟
اما همچنین باید به یاد داشت که این نوع رویکرد میتواند به رشد کمتری ختم شود. ثبات، شاید برای روح خوب باشد، اما آیا میتواند برای حساب بانکی شما هم همینطور باشد؟
تصرف فرصتهای صحیح
اگر ما به اندازه کافی خوششانس باشیم، در طی گذر زمان چند فرصت جالب جلوی ما ظاهر خواهند شد. هر از گاهی این فرصت میتواند با ارائه دادن یک بار کاری و حقوق ثابت، زندگی ما را تغییر دهد.
گرچه، تصمیم گرفتن برای این که آن را بپذیریم یا نه، میتواند یک تصمیم سخت باشد. آیا یک فرصت این چنینی میتواند برنامه شما را تا جایی که نتوانید مشتریهای جدیدی را بپذیرید پر کند؟ این فرصت خوب است یا بد؟
اینها نگرانیهای مشروع هستند. بالاخره به نظر میرسد که این نوع آرایش، ضد ماهیت شغل آزاد است. اغلب به ما گفته میشود که در حد ممکن به دنبال مشتریهای جدید باشیم، تا بتوانیم حرفه خود را به سطح بالاتری ببریم.
مشکل در اینجاست که ما همچنین فقط انسان هستیم. و اگر ما به تنهایی و یا با یک تیم کوچک کار میکنیم، محدودیتی در مقدار کاری که ما میتوانیم انجام دهیم وجود دارد. گاهی اوقات، ما میتوانیم با توجه به نیاز باز نگه داشتن همه چیز برای پروژه بعدی، خود را قانع کنیم که به دنبال ثبات نباشیم.
بله، احتمال دارد که ما حتی یک چیز خوب را برای هر چیزی که ممکن است وجود داشته باشد فدا کنیم، و گاهی اوقات این چیز شاید هیچ وقت پیش نیاید. از این رو، ارزش دارد که یک پروژه طولانی مدت را به عنوان یک ویژگی در نظر داشته باشیم، نه یک عیب. البته تا زمانی که پروژه مورد نظر با برخی شاخصهای خاص تطابق داشته باشد.
وقتی که باثبات بودن، عقلانی به نظر میرسد
وقتی که در حال تصمیم گرفتن برای رزرو یک طراح غریبه با ثبات هستید، چندین فاکتور را باید در نظر داشته باشید. اول از همه، این که چگونه این شخص میتواند جهت کسب و کار شما را تحت تاثیر قرار دهد.
برخی طراحان از روند کار کردن با تعداد زیادی مشتری، تمام کردن پروژهها و ادامه دادن لذت میبرند. از این رو، کار کردن با تعدادی افراد مشابه در یک دوره زمانی طولانی میتواند کمی خفه کننده به نظر برسد. اگر کسب و کار خود را عشایریتر میبینید، پس اشکالی ندارد که در مسیر خود بمانید.
برای دیگران، تغییر مدام (جدا از نوسان احتمالی در درآمد) میتواند تبدیل به یک بار شود. در مثال خود من، نزدیک شدن به میانسالی به همراه یک خانواده، باعث شد پی ببرم که خیلی به پریدن از مشتری به مشتری علاقهای ندارم. پس به محض این که به برخی فرصتها برای ساخت یک کار باثبات رسیدم، به سراغ آن رفتم.
پس از این که با جهت خود حس راحتی یافتید، مسئله یافتن پروژههایی میشود که نیازهای شما را برطرف میکنند. اگر تصمیم گرفتید که برای ثبات هدفگیری کنید، به دنبال افراد غریبهای باشید که:
- با نوع کاری که شما از آن لذت میبرید تطابق دارند.
- پرداخت و بار کاری ثابتی را ارائه میدهند.
- روندهای خوبی برای انجام دادن کارها دارند.
- به شما اجازه میدهند تا در آرامش کار کنید.
البته، هر فرصتی قرار نیست با این قالب تطابق داشته باشد. اما ایده این است که خود را با چیزی همتراز کنید که بتوانید در مدت طولانی آن را انجام داده، و از آن لذت ببرید.
رشد، همچنان ممکن است
یک تصور غلط وجود دارد که وقتی به درآمد میرسیم، کار کردن با تعداد ثابتی از مشتریها میتواند یک فاکتور محدود کننده باشد. با این که گیر انداختن خود در یک گوشه ممکن است، اما همچنین این ظرفیت هم وجود دارد که شما به رشد کردن ادامه دهید.
برای مثال، هیچ قانونی وجود ندارد که بگوید شما باید فقط بر روی پروژههای طولانی مدت تمرکز کنید. در عوض، شما میتوانید از آن مشتریها برای برای ساخت یک پایه درآمد محکم استفاده کنید که کم و بیش تضمین شده است. این کار شما را قادر میسازد تا تعداد محدودی از پروژهها را تعقیب کنید که دارای سایز و محدودهای برای افزایش درآمد شما هستند.
پس به جای این که به سراغ هر پروژه جدیدی بروید، شما باید توانایی انتخاب پروژههایی را داشته باشید که برای شما از همه بهتر هستند. نادیده گرفتن مشتریهای کم هزینه، سلامتی روانی شما را تحت نظارت قرار میدهد.
به زبانی دیگر: اگر نیازی نیست که برای هر دلار درآمد خود بجنگید، میتوانید تمرکز خود را بر روی چیزهایی تمرین دهید که به طور قابل توجهی کسب و کار شما را بهبود خواهند بخشید. همینطور که شما از یک جا به جای دیگر میروید، شما به سادگی در تلاشید تا دوباره و دوباره به هدفی مشابه دست یابید.
بهترین از هر دو دنیا
وقتی که به امضا کردن قراردادها با مشتریهای طولانی و باثبات میرسیدم، من به شخصه یک معتقد هستم. در واقع، این چیزی است که مرا قادر ساخته است تا برای بیش از ۲۰ سال در کسب و کار بمانم. دانستن این که حتی در زمانهای کندتر، حداقل کمی پول به دست من خواهد رسید که بتوانم قبوض خود را پرداخت کنم.
به همراه این پول، نعمت گشتن به دنبال نه هر فرصتی، بلکه فرصت صحیح هم میرسد.
پس اگر از حلقه بدجنس این که به طور مداوم مجبور باشید مشتریهای جدید را بپذیرید، خسته شدهاید، به رویکرد دیگری فکر کنید. این رویکرد جدید شاید شما را به جایی که میخواهید ببرد.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید