10 تا از چیزهایی که فریلنسرها دوست ندارند از مشتریان بشنوند
ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ: 13 دقیقه

10 تا از چیزهایی که فریلنسرها دوست ندارند از مشتریان بشنوند

همه‌ی انسان‌ها مطلق به زمین نیستند. این دقیقا تفکری است که وقتی یک مشتری به من جوابی متحیر کننده می‌دهد و من نمی‌دانم حتی چگونه باید به آن واکنش نشان دهم. آن‌ها حتما از اعماق جهنم آمده‌اند تا من را مجازات کنند. اگر خودتان را یک فریلنسر باتجربه می‌دانید، باید ببینیم آیا جزو فریلنسرهایی هستید که از این ۱۰ جواب متنفرند یا نه. اگر هنوز در زمینه فریلنسری یک تازه وارد هستید، این موضوع را به عنوان یک مکاشفه و فرصتی برای درک روش‌های برخورد با چنین مشتریانی در نظر بگیرید. من نمی‌گویم که تمام مشتریان اینگونه هستند اما اگر به عنوان یک مشتری، حداقل از یکی از این جواب‌ها استفاده کرده‌اید، بدانید که ما اینجاییم تا در خدمت شما باشیم.

۱. بعداً پولتان را پرداخت می‌کنم

اگر شما این جواب را دو بار از یک مشتری نشنیده باشید یعنی یک فریلنسر تمام عیار نیستید و در بعضی مواقع اینکه این جمله را دو بار بشنوید یعنی واقعا خوش شانس هستید زیرا بعضی وقت‌ها کار به جواب دوم نکشیده و مشتری از شما سو استفاده می‌کند. اگر قرارداد هم داشته باشید، با این اوضاع کلاهتان پس معرکه است. تنها کاری که در این موقعیت می‌توانید انجام دهید این است که به صورت مکرر به مشتریان خود زمان پرداخت را یادآوری کنید. با این حال، یادآوری‌ها کارآیی آنچنانی ندارند و اکثر بی فایده هستند مگر اینکه طوری وانمود کنید که اگر مشتری حقوقتان را پرداخت نکند، زمین و زمان را به آتش می‌کشید. 

خب به همین دلیل بود که پرداخت نصف نصف به وجود آمد. یعنی به جای اینکه هزینه کامل را آخر کار درخواست کنید، می‌توانید پیش پرداختی (نصف هزینه پروژه) را در همان اول کار از مشتری خود بخواهید. به این ترتیب می‌توانید از آسیب دیدن و کلاه برداری جلوگیری کنید. بعضی اوقات شما حتی می‌توانید خوش شانس باشید، درست مثل یکی از مواردی که برای من اتفاق افتاد؛ مشتری بعد از پرداخت کامل هزینه‌های کار ناگهان غیبش زد. من هنوز هم می‌بینم که این اتفاق برای فریلنسر‌های کارآزموده نیز رخ می‌دهد و آن‌ها در وبلاگ ها از این موضوع شکایت دارند. این وقعا متعجب کننده است که چگونه چنین اتفاقاتی برای چنین فریلنسرهای باتجربه‌ای پیش می‌آید.

شاید از فهمیدن این موضوع تعجب کنید که اکثر مشتریانی که چنین ویژگی دارند از شرکت‌های معتبر می‌آیند، شرکت‌هایی که شما هرگز تصورش را هم نمی‌کنید که به شما خیانت کنند. بنابراین در فریلنسیگ یک قانون طلائی وجود دارد که می‌گوید: هرگز به کسی که قبلا بابت خدماتتان به شما پول نداده است، اعتماد نکنید.

۲. وقتی پول دستم افتاد حقوقت را می‌دهم

این پاسخ را اکثراً افرادی می‌دهند که در آسمان‌ها به سر می‌برند و آنقدر رویا پردازند که فکر می‌کنند می‌توانند بهترین استارتاپ کهکشان راه شیری را راه اندازی کنند. آن‌ها فکر می‌کنند استارتاپ‌شان در آخر به قیمت میلیونی به فیسبوک یا دیگر شرکت‌های مطرح و بزرگ فروخته خواهد شد. آن‌ها دیدگاه خود را با شما به اشتراک می‌گذارند و به شما قول پرداخت پول می‌دهند اما آن‌ها زمانی حاضرند به شما پول بدهند که درآمدی از استارتاپ بدست آورده باشند.

 هرگز چنین معاملاتی را قبول نکنید زیرا هیچ تفاوتی با کلاهبرداری ندارد. من در دنیای اینترنت و دنیای واقعی دیده‌ام که فریلنسرها چنین معاملاتی را قبول می‌کنند اما تاکنون هیچ داستان موفقیت آمیزی از چنین فریلنسرها نشنیده‌ام. حتی به آن‌ها این فرصت را هم ندهید که به شما بگویند با دیگران فرق دارند و ایده‌های راه اندازی استارتاپ آن‌ها موثرتر است. تمرکز شما باید بر این باشد که محصولات خود را بی نقص و عالی تحویل مشتری داده و از این راه نان شب خود را بدست آورید.

۳. شما از کارمندان من هم گران‌تر هستید

بارها می‌خواستم در جواب چنین چیزی فریاد بزنم که "از همان کارمندت بخواه تا کار را انجام دهد" اما برای حفظ و آبروی شهرت خود ساکت ماندم. در عوض من مجبور بودم تا عاقلانه رفتار کنم و به مشتری بفهمانم که چرا حقوق یک فریلنسر سطح بالا از حقوق یک کارمند معمولی بیشتر است. یقینا تا الان متوجه شده‌اید که فریلنسرها برای محصول یا خدمات کار می‌کنند. آن‌ها مزایای یک کارمند را ندارند یا نمی‌توانند مثل یک کارمند مرخصی بگیرند. آن‌ها حتی از بیمه هم برخوردار نیستند. آن‌ها فقط با دنیایی از مهلت‌های زمانی، انتظارات و سختی‌ها روبرو هستند. در عوض آن‌ها به شما یک کار با کیفیت تحویل می‌دهند. آن‌ها حرفه‌ای کار می‌کنند پس دیگر نیازی نیست که هر نیم ساعت به آن‌ها سر بزنید تا ببینید آیا کارشان را درست انجام می‌دهند یا نه زیرا آن‌ها همیشه سعی می‌کنند تا با کیفیت‌ترین محصول خود را به مشتری تحویل دهند.

همیشه بهتر است برای تعیین سطح خدمات مورد نظر خود، نگاهی به قیمت‌های موجود در بازار بیاندازید. هنگامی که با قیمت‌ها مشکلی ندارید، به سراغ احتیاجات خود بروید. اگر نیازهای شما کاملا برآورده شده است یعنی مشکلی برای ادامه کار و پیشرفت به سمت جلو نخواهید داشت. از پرداخت کردن خودداری نکنید چون همانطور که الان در پایین توضیح خواهم داد. شما بابت آنچه که دریافت می‌کنید، هزینه‌ای را نیز باید پرداخت کنید.

۴. اما قیمت در جاهای دیگر کمتر است

این یکی دیگر از دلایلی است که فریلنسرها و مشتریان باید همان اول پروژه به جای آخر پروژه روی قیمت‌ها توافق کنند. به فریلنسرها سایت‌های شغلی یا سایت‌های مسابقات طراحی را نشان ندهید تا به آن‌ها تلقین کنید که باید دستمزد کمتری بگیرند. بعضی از مشتریان ممکن است از درِ تخفیف گرفتن وارد شوند. راه حل مقابل با چنین استراتژی‌هایی این است: یک فرد مصمم باشید، به مهارت‌ها و قیمت‌هایی که تعیین می‌کنید اعتماد داشته باشید و از گرفتن حق و حقوق خود نترسید.

یک نصیحت برای مشتریان: اگر یک فریلنسر ارزان قیمت می‌خواهید، باید با اخلاق ارزان آن‌ها هم کنار بیایید. روش‌های دیگری نیز وجود دارد که فریلنسرها به وسیله آن می‌توانند آنچه را که حقشان است بدست آورند. از اینکه ببینید طرح‌های شما(خطاب به مشتریان) اول در جای دیگری نمایش داده شده است متعجب نشوید، همان جایی که هزینه‌ای که شما به فریلنسرنداده‌اید را با کمال میل به او پرداخت می‌کنند. بخشی از پرداخت هزینه به فریلنسرها، اطمینان از این موضوع است که نتایج و محصولتان را منحصر به فرد نگه می‌دارند. این نوعی تهدید نیست... این بیشتر شبیه به یک بیمه برای اطمینان از اینکه همه درست رفتار می‌کنند و باعث می‌شود دیگران احساس بی ارزشی نکنند.

۵. بسیار شناخته خواهید شد

"در عوض شما برای شرکت ما بطور رایگان کار خواهید کرد."

این دیگر چه نوع معامله‌ای است؟ آیا این را به کارمندان خودتان هم می‌گویید؟ خیر. آن‌ها برایتان کار می‌کنند تا از شما پول بگیرند. همین موضوع برای فریلنسرها هم صادق است و از این واقعیت نیز غافل نشویم که فریلنسرها نسبت به کارمندان، بیشتر به نت‌ورکینگ اهمیت می دهند. شناخته شدن چیزی را برای فریلنسرها تضمین نمی‌کند اما پول چرا. در هر صورت، مشتریان آینده شما توجه چندانی به شناخته بودن کارهایتان نمی‌کنند، آن‌ها بیشتر به نمونه کارهایی که انجام داده‌اید اهمیت می‌دهند. شناخته شدن بی فایده نیست، اما کمتر مفید است. مگر اینکه قصد داشته باشید تا برای یک سازمان خیریه کار کنید. در معرض دید قرار گرفتن به جای پول گرفتن ارزشش را ندارد.

۶. ما فاکتور شما را دریافت نکردیم

"حتما Gmail مشکل پیدا کرده است چون ما فاکتورهایتان را دریافت نکردیم، عیبی ندارد پولتان را همراه حقوق ماه بعدتان پرداخت می‌کنیم"

این نوع پاسخ معمولا دارای ۲ عنصر است: دلایل تاخیر و تاخیر با دلایل. در اصل، شما این وسط ضرر کرده‌اید و بحث و گفتگو فایده‌ای نخواهد داشت. زیرا حتی اگر شما اروری از عدم ارسال فاکتور دریافت نکرده باشید، آن‌ها بی مسئولیتی خود را به گردن سرویس email می‌اندازند.

 پس بهترین قدمی که می‌توانید بردارید چیست؟ فاکتور را دوباره ارسال کنید اما این بار مطمئن شوید که واقعا به دستشان رسیده است. مطمئن شوید که برای بار دوم email را مقصر نگیرند و پولتان را سر وقت پرداخت می‌کنند زیرا همچین مشتریانی علاقه زیادی به استفاده دوباره از همان بهانه دارند. گاهی نیز واقعا خطاهایی در سیستم اتفاق می‌افتد اما اگر همچین چیزی به مرور رخ داد و شما را به شک انداخت، هیچ پیشنهاد کاری دیگری را از آن‌ها قبول نکنید.

۷. فکر می‌کنم که قرمز باید آبی‌تر باشد

این دقیقا مانند این جواب است "من می‌خواهم گرد باشد اما باید کمی مربعی شکل هم شود." اگر کارما واقعا وجود داشته باشد پس یعنی در گذشته کارهای بد زیادی انجام داده‌اید وگرنه نباید به پست همچین مشتریانی بخورید. شوخی می‌کنم...

 این نوع مشتری همه جا هست. بدترین ترس یک طراح این است که با مشتری‌ای روبرو شود که نداند دقیقا چه می‌خواهد. یا اینکه در روند طراحی یا در میانه کار، مشتری مسیر خود را عوض می‌کند. در اینجا، شما کسی هستید که باید مشکل او را برطرف کنید. بهترین روش این است که از او سوال بپرسید یا از برخی از نمونه‌های بصری برای محدود کردن تصمیمات کمک بگیرید. اگر زمان اجازه بدهد، خوب است که بعد از دو یا سه روز جواب مشتری را بدهید چون این بازه زمانی به هر دو شما کمک می کند تا درباره‌ی مسیر پروژه فکر کنید.

۸. فکر می‌کنم باید زرق و برق‌دار‌تر باشد

"نمی‌توانی منظورم را بفهمی؟ می‌خواهم این وب سایت پاپ، جذاب و بروز به نظر برسد"

وقتی با این جمله مواجه شدید، سعی نکنید آن را درک کنید چون احتمالا توانایی درک چنین جملاتی سخت است. از او بخواهید تا مستقیماً توضیح دهد که منظورش چیست. از او بخواهید نمونه‌هایی از تصاویر را در وب به شما نشان دهد که تعریف وی از پاپ، جذاب و بروز است. اگر او سعی کند تا طرح را با احساساتش توضیح دهد، شما به مشکل خواهید خورد. در بهترین حالت او روی نمونه‌ای که مطابق احساسات اوست متمرکز می‌شود و در بدترین حالت می‌توانید به او بگویید که شما بر اساس احساسات فردی طراحی نمی‌کنید.

۹. بیا از اول شروع کنیم

بدون پرداخت هزینه اضافی؟ نه اصلا نمی‌شود. این اتفاق زمانی می‌افتد که شما قیمتی واضح را برای تجدید نظر مشتری مشخص نکرده‌اید، اما اگر انتخاب کرده‌اید، مشتری ممکن است شما را با این سوال دور بزند "این چیزی نیست که من می‌خواستم. چرا باید برای طراحی جدید پول بدهم؟" 

من می‌دانم که قصد و نیت مشتری چیست چون قبلا در چنین موقعیتی بوده‌ام. شما باید روی پرداخت هزینه برای طراحی جدید پافشاری کنید چون "از اول شروع کردن" یعنی "یک طراحی کاملا جدید کردن". اجازه ندهید حرف‌های مشتری گولتان بزند. اینکه تقاضای پرداخت مجدد داشته باشید کاملا منطقی و اخلاقی است چون شما هم مانند تمام کارمندان، بر اساس ساعات کاری پول می‌گیرید نه بر اساس محصول نهایی. و باور کنید وقتی هنوز ۱ ماه از طراحی جدید نگذشته، مشتری عاشق طراحی قبلی خواهد شد و چون دیگر به طراحی جدید احتیاجی ندارد تصمیم می‌گیرید پولی هم بابتش پرداخت نکند.

۱۰. هر کاری دوست دارید انجام دهید!

به طور معمول این جواب با یک جمله دیگر نیز می‌آید، "من بهت ایمان دارم". اما شما نباید هرگز به این حرف اعتماد کنید چون این جواب به این معنی است که "من نمی‌دانم واقعا چه می‌خواهم پس تو را موظف می‌دانم که آن را متوجه شوی."

من این موقعیت را به خوبی می‌دانم چون هم از دید فریلنسر و هم از دید مشتری این موضوع را مشاهده کرده‌ام. هر دوی این‌ها در آخر به یک نتیجه ختم می‌شود، نتیجه‌ای که در آن مشتری می‌گوید:« این طرحی نیست که من می‌خواستم. بگذار این و آن را به طرح اضافه کنیم. این و آن را از طرح حذف کنیم. اوه اصلا درست به نظر نمی‌آید بیا از اول شروع کنیم.»

مشخص کردن نیاز مشتری از همان ابتدا اهمیت دارد. اگر او فقط قصد دارد تا میزان خلاقیت شما را بسنجد، خلاقیت خود را به او نشان دهید. از او دعوت کنید تا در مورد ایده‌های اصلی و زمینه‌هایی که می‌توانید در آن بیشترین خلاقیت را به خرج دهید صحبت کنید تا درآخر هر دو به چیزی که می‌خواهید برسید. 

بازتاب

در کل با تمام جواب‌های بالا، شغل فریلنسری هنوز هم پر از مسائل شاد و سرگرم کننده است. از این گذشته، یک فریلنسر مجبور نیست با سیاست‌های اداری سر و کار داشته باشد یا درگیر بد خلقی‌های مدیر شود. من به عنوان یک فریلنسر حتی می‌توانم یک مشتری را با داشتن دلایل درست اخراج کنم. پس دفعه‌ی دیگری که با چنین مشتریانی برخورد کردید، عاقلانه با موقعیت رفتار کنید.

منبع

چه امتیازی برای این مقاله میدهید؟

خیلی بد
بد
متوسط
خوب
عالی
در انتظار ثبت رای

/@Pemi.razmi
علیرضا داداشی
دانشجوی مهندسی پزشکی

دیدگاه و پرسش

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید ورود یا ثبت‌نام

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید

علیرضا داداشی

دانشجوی مهندسی پزشکی