۵ اصل ساده UX برای طراحی محصول
ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ: 9 دقیقه

۵ اصل ساده UX برای طراحی محصول

فرض کنید یک غریبه ازتون سوال بکنه اگه تو یک دقیقه همه چی رو از دست بدید چیکار میکنی ؟ چی جوابشو میدن . به عنوان یک طراح UX ، برای رسیدن به پاسخ چنین سوالاتی باید خیلی تلاش و فکر کنید تا به یک جواب درست برسین . در این جا چیزی که من میگم باید انجام بدید اینکه : شما باید خودتونو تو مغز کاربر جا بدین و از ذهن اون به طراحی هاتون نگاه کنید ( در واقع شما باید خودتونو جایی همه کاربراتون بزارید ) و مشکلاتتونو از دید اونا بببنید . 

این یک فراینده بی پایانه UX که شما قبل ، بعد و در حین ساخت طرحتون باید انجام بدید . در واقع این همیشه به عنوان یک چالش شناخته میشه که شما باید خودتونو جایی کاربر بزارین و همیشه تاثیرات چنین کاری رو هم به خوبی میبینید مطمئن باشین . 

برای کمک به درستی طراحی محصولاتتون من یک لیست از 5 اصل UX به عنوان راهنمایی فرایند طراحی آماده کردم که میتونید ازشون استفاده کنید تا همیشه محصولات اصولی داشته باشین . درک این که چگونه و چرا تصمیمات در مورد UX چنین راه طولانی رو طی میکنن و چرا باید برای تیم توضیح کامل داده بشه . یا حتی بعد از انتخاب تعداد زیادی تصمیم باز مجبور میشیم یک راه دیگه که از راه های اولی جداست رو انتخاب کنیم همه و همه اینها برای اینکه به یه تجربه کاربری برسیم 

1. قابلیت هضم (Digestibility) 

یک طراحی خوب به هضم آسان توسط کاربر کمک زیادی میکنه - مغز نباید انرژی خودشو صرف نگاه کردن به یک تن (ton) از داده بکنه که در هم قاطی ان . برای اینکه شانس موفقیت خودتونو افزایش بدید، بدونه اینکه مردم بگن چرا باید به این طرح نگاه کنم ، اه لعنتی چقدر قروقاطیه ، من گیج شدم به راحتی فقط از طرح های استفاده کنید که توسط کاربرها قابل هضم باشه . 

این یک چیز کاملا روشنه ، که مطالب باید به راحتی قابل خوندن باشن . گاهی اوقات مردم نیاز دارن برای تصمیم گیری هاشون بهشون کمک کنید . برای مثال هیچ وقت نباید یک منو با 12 آتیم داشته باشین چون این یه چیز ترسناکی میشه براشون . با سازماندهی کردن (رنگ ، فونت ، حتی آیکون ) میتونید کاری کنید تا انتخاب های که شما دوست دارید رو کاربرهاتون انجام بدن و خیلی سریع تر به هدفتون برسید . یک مثال خوب دیگه برای اینکه متوجه بشین یک طرح خوب باعث هضم بهتر توسط کاربر میشه اینکه ، در نظر داشته باشین که یک فرد در یک زمان میتونه فقط یک چیز رو پردازش کنه . حالا شما در یک زمان 10 تا چیز بهش بدین اون وقت چی میشه ؟ این یک تصور اشتباهه که برای ساخت یک برند جدید برای کاربر باید از تعداد زیادی از دستورالعمل ها استفاده کنیم . در صورتی که خیلی از اونها باید از چهارچوب محصول حذف بشن . هیچکس دوست نداره گیج و متعجب بشه . 

تصور کنید تمام تصمیماتتون در داخل یک قیف قرار داره شما باید کاری کنید که تنها یک محصول عالی از انتهایی قیفتون خارج بشه . مغز انسان دارای محدودیت های برای شناخت منابع جدید در طول یک روزه پس هواستون باشه که طراحاتون باید قابل هضم باشن .

2. وضوح (Clarity)

یک طرح خوب مثل یک آدم درستکاره ، گذشته از درک واژه ها برای سرپا نگه داشتن ارزش خودتون ، شما نیاز دارید تا کاربرها ارزش واقعی شما رو درک کنن . اگه شما برای ارائه محصولتون خجالت بکشین یا کار نامشخصی براش انجام بدید این اصلا به نفعه طرافدارتون نیست . 

برای مثال قیمت گذاری زمینه ایه که شما همیشه باید توش به وضوح کار کنید . هیچ کاربری دوست نداره روی چیزی برای خرید کلیک کنه که ندونه اون چیه . در حالی که یک دید رایگان کلی دادن از اون محصول یا چیز دیگه میتونه باعث ایجاد حس اعتماد در کاربراتون بشه . برای همینه که میگم به وضوح کاراتونو انجام بدید تا کاربرها بتونن بفهمن شما چیکار میکنین . 

شاید بنظرتون این یک گفته حوب باشه اما داشتن یک طرح خوب به یک قانون طلایی نیاز داره . اونم اینکه خودتونو جایی دیگران بذارید توضیحاتی که شما معمولا از دیگران برای خرید یک محصول میخواینو باید برای دیگران توضیح بدین . همه چیز رو باید بطور کامل با جزئیات براشون روشن کنید . 

3. اعتماد (Trust)

 قبل از اینکه از دیگران بخواین کاری براتون انجام بدن ، خودتونو جای اونا بزارید تا وقتی به کسی اعتماد کنید آیا کاری براش انجام میدید . به این توجه کنید هر تلاشی که شما انجام بدید برای اینکه اونها درک کنن چرا این کارها لازمه قبلش باید اعتمادشونو جلب کنید . خب برای جلب اعتماد باید توضیحات روشن و صادقانه بصورت مرحله به مرحله بهشون ارائه بدید که باعث راحت تر کردن فرایند جلب اعتماد میشه . 

در نظر بگیرید یک صنعت 100 ساله از نقطه ساده ای شروع کرده و هرج و مرج های زیادی رو پشت سر گذاشته تا به موفقیت های زیادی برسه و اعتماد سازی کنه . شما هیچ وقت احساس راحتی نمیکنین از اینکه اطلاعاتی رو با یک غریبه به اشتراک بزارین . برای همین هم اول باید به هم اعتماد کنید . تا کارها بدونه مشکل انجام بشه . 

با از بین بردن شک کاربراتون اونو به یک اهروم تجربه کاربری نامرئی تبدیل کنید . اعتماد میتونه کار شما برای تصمیم گیری رو راحت و راحت تر کنه و استفاده از محصولات رو آسون و لذت بخش تر .

4. انس (Familiarity)

طراحی برای هر ابزار یک کار خوب اما مشکله ! اما میدونید چی فوق العادست ! فوق العاده اینکه شما چیزی طراحی کنید که برای استفاده به راحتی تبدیل بشه بدون هیچ مشکلی . با اومدن فریم ورک های جدید و پلاگین های پر زرق و برق این کار تبدیل هر روز برای شما راحت تر از روز گذشته شده . دستورالعمل های پلت فرم ها به یک دلیل وجود دارن . اونم بخاطر اینکه دیدن هر محصول در پلت فرم های مختلف یکسان باشه . برای همین باید مراقب دستور العمل های متفاوت سیستم عامل ها باشین . با استفاده از الگوهای آشنا ، آیکون ها و سبک های نمایشی میتونیم کاری کنین تا کاربر با هر ابزار و دستگاهی که داره از محصولتون استفاده میکنه به راحتی باهاش انس بگیره و لذت ببره . تست کردن در ابزار های مختلف یک راه حله که میتونه استفاده بشه تا کاربر با هر ابزاری که از محصولتون استفاده میکنه احساس یکسانی داشته باشه . اگه اینطور نباشه و در هر ابزار یک نمایش از محصولتون داشته باشه مطمئنا این براش خوش آیند نیست و زود پس میزنه . 

5. لذت (Delight)

قبلا گفته میشد که این یک ایده اما الان دیگه این یه ایده نیست واستفاده از اون باعث پیروزی در جنگ میشه (موفقیت در جذب کاربر ) . از قضا هر چی بیشتر از این فاکتور استفاده بشه ، تیم دردسر کمتری برای جذب کاربر میکشه . با استفاده از سادگی بیشتر در طرح ها شما میتونید مشکلات پیچیده رو به راحتی حل کنید . همینطور کاربر هم از انتخاب این استراتژی شما خوشحال تر میشه . 

لذت بردن از یک محصول باعث میشه تا زمان زیادی اون محصول در ذهن موندگار بشه - همینطور اگه کاربر اون محصول رو به عنوان یک ابزار مفید برای خودش ببینه ، دیگه به راحتی از اون یا محصولات دیگه اتون استفاده میکنه چون یک لذت خاصی بهش میده . این همون کاریه که آپل در حال انجامشه (اضافه کردن فاکتور لذت به محصولاتش) 

حرف آخر 

ساختن محصولات متفکرانه با نیت واضح تر بودن ، لذت بخش تر بودن نشان دهنده اینکه شما دوست دارید برای محصولاتون یک تجربه کاربری بهتری بسازین و این مهمه ، چرا که مشخص شده 68% کاربرها بدونه در نظر گرفتن یک تجربه کاربری خوب براشون به راحتی از دست میرن (که ما میدونیم این آمار درست نیست) . قضاوت این موضوع با شماست .

خب این قطعا درسته که شما تا زمانی که با خودتون رو راست نباشین نمی تونین یک تجربه کاربری عالی بسازین . پس همیشه خودتونو جای کاربر قرار بدین که چه انتظاری از محصول داره بعد همون کارها رو انجام بدید البته همیشه بودن جایی دیگران کار درست و ساده ای و معمولا کار خسته کننده ایه . 

ممنونم تا اینجایی این مقاله با ما بودید این مقاله از سایت sitepoint بود و ما کار ترجمه اشو انجام دادیم امیدوارم مورد استفاداتون قرار گرفته باشه .

چه امتیازی برای این مقاله میدهید؟

خیلی بد
بد
متوسط
خوب
عالی
5 از 1 رای

/@hesammousavi
حسام موسوی
طراح و برنامه نویس

بیشتر از ۱۵ سال هست که در حال برنامه‌نویسی و انجام پروژه های مختلف هستم و ۱۰ سالی هست که آموزش برنامه‌نویسی به علاقمندان حوزه برنامه نویسی میدیم در همه این مدت الان عاشق کدزنی و چالش‌های پروژه‌های مختلفم. به تدریس علاقه خاصی دارم و دوست دارم دانشی که در این راه بدست آوردم را در اختیار دیگران هم قرار بدم. 

دیدگاه و پرسش

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید ورود یا ثبت‌نام

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید