بیش از دو سال است که در صنعت نرم افزار مشغول به کار هستم. به تازگی از تیم خود جدا شدم و به بخش کاملاً متفاوتی پیوستم. به همین خاطر میبایست دوباره مفاهیم را یاد گرفته و خودم را با تیم جدید وفق بدهم.
من در این مسیر فهمیدم که بخش فنی، چالش برانگیزترین قسمت برای من نیست. شما میتوانید در مقالات، وبلاگها و دورههای آموزشی به دنبال مطالب مورد نظر خود بگردید. به نظرم غنیمت شمردن فرصتها، داشتن اعتماد به نفس، ایجاد انگیزه، صحبت کردن و سخنرانی در جمع جزو بخشهای چالش برانگیز به حساب میآید.
تیم جدیدم پر از افراد باتجربه بود، به همین دلیل احساس فشار میکردم. حضور داشتن در آن تیم باعث شد تا با چالشهای غیرفنی مختلفی مواجه شوم، برخی از این چالشها و راهکار غلبه بر آنها را در این مقاله فراهم آوردهام. این راهکارها برای من خیلی کاربرد داشتند و امیدوارم برای شما نیز مفید واقع شوند.
1. از دست دادن تمرکز در جلسات
وقتی به تازگی شروع به کار کردهاید، احتمالاً با خیلی از اصطلاحات فنی آشنایی ندارید. اگر نتوانید موضوع بحث را متوجه شوید، تمرکز خود را به آسانی از دست خواهید داد. همیشه اصطلاحات جدید را یادداشت کرده و بعداً در موردش یاد بگیرید. من نیز با این مشکل مواجه بودم و نمیتوانستم تمرکز خود را در جلسات حفظ کنم. برای غلبه بر این مشکل، تمام بحثهای انجام شده در جلسات مختلف را به طور جداگانه یادداشت میکردم. با این روش هرگز تمرکز خود را از دست نمیدادم چون کاری برای انجام دادن داشتم. بعد از هر جلسه، 5 دقیقه وقت میگذاشتم و مباحث جدید را برای یادگیری مشخص میکردم.
2. عدم توانایی صحبت کردن در جلسات
هر چه بیشتر در جلسات سکوت کنید، مسیر پیشرفت خود را بیشتر به تعویق خواهید انداخت. ما نباید همیشه شنونده باشیم چون با این کار نمیتوانیم خودمان را به چالش بکشیم. بعضی از اوقات در جلسات میخواستم سوالات خاصی را مطرح کنم اما با خودم میگفتم که آیا ارزش پرسیدن را دارد؟! حس میکردم اگر این سوالات را بپرسم، احمق به نظر میرسم.
وقتی در تیم اول خود بودم، یک ماه در گفتگوهای فنی صحبت نمیکردم. روی یک کاغذ نوشتم که حداقل باید هفتهای یک سوال در جلسات بپرسم. این سوال میتواند هر چیزی باشد. با این روش اعتماد به نفس شما بالاتر خواهد رفت. بنابراین وقتی یک سوال ذهن شما را درگیر میکند، بدون تردید آن را مطرح کنید. امروز در جلسات کاری به طور فعال شرکت دارم و در صورت لزوم صحبت میکنم.
3. رشد خلاقانه
هرگز خودتان را دست کم نگیرید. هرگز فکر نکنید که نمیتوانید در رسیدن به ایدههای جدید کمک کنید. تازهکار بودن بدین معنا نیست که نمیتوانید بهینهسازیهای فوقالعادهای را پیشنهاد دهید. شاید بتوانید یک دیدگاه جدید یا پیشنهادات خوبی را برای بهبود برخی ویژگیها ارائه دهید. خلاقانه فکر کنید. در مورد چیزهای مختلف سوال پرسیده و آنها را آنالیز کنید. من برای غلبه بر این مشکل از یادداشت کردن کمک گرفتم. پیشنهادات خود را بنویسید. حتماً نباید در مورد این پیشنهادات با گروه صحبت کنید. هر از چند گاهی فهرست خود را مرور کنید. وقتی چیزهای بیشتری را یاد گرفتید، میتوانید از آن موارد استفاده کرده و آنها را با تیم خود در میان بگذارید.
4. ایجاد انگیزه
حفظ انگیزه برای من یک چالش محسوب میشود. گاهی اوقات با بالاترین پتانسیل خود کار میکنم. برای بهبود بخشیدن تواناییهایم تحقیق کرده و مفاهیم جدیدی را برای یادگیری پیدا میکنم. گاهی اوقات نیز تنها آنچه را که از من انتظار میرود انجام میدهم. بعضی روزها با تنبلی از زیر بار مسئولیتها شانه خالی میکنم و کارهایم را انجام نمیدهم. بعد از مدتی سعی میکنم به خودم انگیزه بدهم تا دوباره به مسیر درست برگردم. احساس تنبلی کردن ایرادی ندارد چون هیچکس نمیتواند هر روز با بهترین توان خود کار کند. اما هرگز اجازه ندهید این احساس دائمی شود، زیرا روی اهداف ما تاثیر مخربی خواهد داشت.
اهداف خود را به خاطر بسپارید. سعی کنید بهترین باشید و چیزهای جدید را یاد بگیرید. فرصتهای خود را غنیمت شمرده و از آنها استفاده کنید. هر وقت که به انگیزه نیاز داشتم، این جملات را در ذهن خود مرور میکردم. تغییر دادن چیزهای موجود در پیرامون شما نیز یکی دیگر از راههای غلبه بر این مشکل است. گاهی اوقات برای انگیزه دادن به خودم تصویر دسکتاپ، تم گوگل و کمی از فضای کاریام را تغییر میدهم. با این کار حس میکنم که یک روز جدید را آغاز کردهام و موظف به انجام مسئولیتهای گوناگونی هستم.
5. نوشتن و مستندسازی
ما در زندگی حرفهای خود با اطلاعات زیادی سر و کله خواهیم زد. گاهی اوقات کار کردن با تمام این اطلاعات میتواند گیجکننده باشد. مستندسازی همان چیزی بود که به من در این راه کمک کرد. مطالب را تا حد امکان یادداشت کنید. سازماندهی کردن افکارتان به شما کمک بزرگی خواهد کرد. شاید مستندسازی یک فرآیند اضافی به نظر برسد اما در درک کردن مسائل مفید خواهد بود. وقتی با موارد پایهای آشنایی پیدا کردید، میتوانید فقط موارد ضروری را مستندسازی کنید.
6. دست کم گرفتن
هیچوقت خودتان را دست کم نگیرید. شاید افراد باتجربهتر از شما در دنیا وجود داشته باشد اما همچنان میتوانید به عنوان یک مهندس نرم افزار رشد کنید. یکی از جملاتی که در پیمودن مسیر شغلی به من کمک کرد، این است:
« آنقدر وانمود کن تا آن را به واقعیت تبدیل کنی»
آنقدر ادای افراد با اعتماد به نفس را در بیاورید تا واقعاً یک روز به چنین شخصی تبدیل شوید. من واقعاً به این گفته باور دارم. گاهی اوقات به جلسات میرفتم و خودم را انسان با اعتماد به نفسی جلوه میدادم. همیشه قبل از صحبت کردن احساس استرس داشتم اما هرگز اجازه نمیدادم دیگران به این حس من پی ببرند.
با اعتماد به نفس جلوه دادن خودتان خیلی اهمیت دارد. این کار باعث میشود تا دیگران بیشتر روی شما حساب باز کنند. این مسئله علاقهی شما را به آن موضوع نشان میدهد و همکارانتان نیز شما را برای انجام آن کار راهنمایی خواهند کرد. این مسئله اعتماد به نفس شما را به مرور زمان بالا خواهد برد.
7. پیدا کردن یک مربی خوب
یک مربی میتواند به شما در درک مفاهیم فنی، نحوه عملکرد تیم و پیشرفت کردن کمک زیادی کند. داشتن مربیان خوبی که به حرفه شما علاقه دارند، یک مزیت بزرگ محسوب میشود. آنها میتوانند بازخوردهای سازندهای را به شما ارائه دهند و باعث پیشرفتتان در زمینههای مختلف شوند.
من خیلی خوش شانس بودم چون در ابتدای کارم یک مربی خیلی خوب داشتم. او به من کمک کرد تا بتوانم در حرفهی خود رشد کنم. همچنین بازخوردهای مختلفی را در مورد مهارتهای فنی و مستندسازی به من ارائه میداد.
نتیجهگیری
وقتی کار خود را به عنوان یک مهندس نرم افزار شروع میکنید، مواردی همچون اعتماد به نفس، ارتباطات، ایجاد انگیزه و خلاق بودن میتواند چالش برانگیز باشد. ما همیشه باید از اهداف خود آگاه بوده و برای رسیدن به آنها تلاش کنیم. شاید مهمترین توصیهی من به شما این باشد که هرگز نباید عجله کنید. وقت بگذارید و چیزهای مختلف را یاد بگیرید. امیدوارم این نکات به شما در تبدیل شدن به یک مهندس نرم افزار بهتر کمک کند. به مسیرتان ادامه دهید چون همیشه راههایی برای رشد کردن پیدا خواهید کرد.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید