البته این اشتباهات رو من هم انجام دادهام.
با سلام ، همراهان عزیز طراح، من قصد دارم اشتباهات رایجی را که طراحان مبتدی یا تازه کارها در این عرصه انجام میدهند رو معرفی کنم. این اشتباهات تا حدی مبتنی بر تجربه شخصی من و همچنین از جمعآوری تجربیات سایر طراحان و برخی از منابع است.
راستش رو بخواین من روی "عادت های یک طراح بزرگ" کار میکردم ، با این حال ، به نظر من اینکه از اشتباهات تجربه کسب کنیم و یاد بگیریم خیلی بهتر است از اینکه فقط عادتهای خودمان را پیشرفت بدیم.
خب بیایم شروع کنیم .
1. اولویت دادن به رابط کاربری (UI) در برابر تجربه کاربری(UX)
این یک اشتباه بزرگ است که تقریباً تمام کسانی که به عنوان شغل طراحی تجربه کاربری را انتخاب میکنند انجام میدهند. راستش ، من هم این اشتباه را انجام دادم.
مشکل اینجاست که هر طراح فقط سعی میکند از لحاظ زیباییشناسی طراحی را انجام دهد. و فقط روی ظاهر کار تمرکز میکند واقعا چرا؟ چون خیلی خوب به نظر میاد. با این حال، "رابط کاربری زیبا و مد روز" تمام مشکلات کاربران را حل نخواهد کرد. آره درسته، این کار واقعا خوب است، اما از طرف دیگر، افراد از این محصول برای یک هدف خاص استفاده میکنند اون هدف ممکن است هر چیزی باشد مثل خرید بلیط یا اینکه با بقیه چت کنند، اما آنها بیشتر از این که به ظاهر توجه کنند میخواهند کارشان را انجام دهند.
دوره رابط کاربری و تجربه کاری راکت
ارائه یک تجربه کاربری غیر قابل مشاهده با ظاهری نه چندان تازه و جذاب ، خیلی بهتر از ساختن یک رابط کاربری مرسوم و مد روز با یک تجربه کاربری بد است . بازسازی رابط کاربری خیلی ساده تر است تا بازسازی کل منطق ، جریان و عملکرد (تجربه کاربری) . مهم نیست که رابط کاربری چقدر زیبا باشد اگر نتوانیم از محصول به راحتی استفاده کنیم هیچ فایدهای ندارد.
وقتی من کار خودم رو به عنوان یک طراح UX شروع کردم ، به هیچ چیزی به جز دقیق و عالی بودن دکمهها ، رنگها ، سایهها و انیمیشنها فکر نمیکردم. من درک نکرده بودم که نکته اصلی در "پشت صحنه" هر محصول است که به معنای تحقیق ، تجزیه و تحلیل و آزمایش است.
پس هیچوقت برای UI بیشتر از UX اولویت ندهید. محصول شما باید تعادل کاملی بین خلاقیت و عملکرد داشته باشد. در حالی که جنبههای زیبایی شناختی برای UX ضروری است ، اما نباید عملکرد وب سایت را نادیده گرفت. کاربران می خواهند خلاقیت داشته باشید ، اما همچنین میخواهند که کارهایشان به راحتی انجام شود.
2. کپی کردن طرح بدون تست
آره این کار خیلی خوب است البته تا وقتی که این کار به درستی انجام شود. منظور از "انجام درست" یعنی اعتبارسنجی طرح از نظر موفقیت یا عدم موفقیت و انجام تست از نظر کاربردپذیری و معماری اطلاعات است.
شما نمیتوانید از قبل پیشبینی کنید که آیا این کار مفید خواهد بود یا نه. شما نمیتوانید تنها به حدس یا حس زیباییشناسی خود تکیه کنید. اعتبارسنجی بخشی اساسی از هر فرآیند طراحی است و مهم نیست که فرآیند شما از چه نوعی باشد.
براساس مشاهدات من ، تعداد زیادی از افراد مبتدی که UX کار میکنند از روی منابع و محصولات دیگر کپی میکنند چون خوب طراحی شدهاند. تا حدی درست است، آنها از این کارها الهام میگیرند، اما چطور میدانند که آن طرح کاملا متناسب با سیستم و سبک آنها است؟ این سوالی است که باید از خودشان بپرسند.
من هم در شروع کارم کپی می کردم.اون طرح ها به طور معمول شکست خوردند و چنین شکست هایی منجر به نتایج منفی شدند. و این نتایج بعضی چیزها را به من آموخت.
من بسیار دیدهام طرحهایی که از روی نمونههای داخل وب سایتهای Dribbble یا Behance کپی شدهاند . اینها وب سایتهایی هستند که شما می توانید مهارتهای UI خود را با بقیه به اشتراک بگذارید و بعضی از اخبار را در آنجا پخش کنید. من صادقانه فکر نمی کنم که آنها "وب سایت نمونه کارهای شخصی" برای همه افراد باشند.
نکته: همیشه راهحلهای خود را بر روی کاربران واقعی تست کنید، یک نمونه اولیه بسازید و نتایج کار خود را محاسبه کنید. محاسبه نتیجه به شما کمک میکند که به سمت درست حرکت کنید.
3. تحقیق نکردن
تحقیق چیست و چرا اینقدر حیاتی است؟
تحقیقات تجربه کاربری برای درک نیازها ، رفتار ، تجربه و انگیزه های کاربر از طریق روش های مختلف کیفی و کمی برای آگاهی از روند حل مشکلات کاربران استفاده می شود. به عبارت دیگر ، تحقیقات تجربه کاربری مجموعه ای از روشهای تحقیق است که برای اضافه کردن بینش و فهم انجام می شود.
لیست طولانیای از روش های انجام شده توسط تحقیقات کاربر وجود دارد ، اما مهمترین آنها نحوه تفکر ، رفتار و انگیزه است. به طور کلی ، تحقیقات تجربه کاربری از طریق تکنیکهای مشاهده، آنالیز کار و دیگر روشهای بازخورد انجام میشود.
صادقانه بگم ، من هم در گذشته از تحقیقات غفلت میکردم و تمایل داشتم فکر کنم که همه شبیه من هستند: تکنولوژی محور و پرشور . این یک برداشت غلط واقعاً بزرگ بود که به ایده ها ، راه حل ها و ترجیحات بد منجر شد.
تحقیقات خون پروژه شما است .شما نمی توانید شیرینی را به افراد مبتلا به دیابت بفروشید. مخاطبان خود را بشناسید ، تجارت خود را بشناسید ، موارد جانبی محصول خود را بدانید. هرچه بیشتر بدانید ، نتیجه دقیق تر خواهد بود.
4. اجازه دادن به گرایشات برای سمت و سو دادن به تفکر
منظورم این است ما در کل اینترنت ، رابط ها و انیمیشن های "مرسوم" زیادی دیدهایم ، اینطور نیست؟ اما آیا طریقه ساخت همه را آنها را هم دیدهاید؟ من فکر میکنم نه. زیبا همیشه به معنای مفید بودن نیست. و کارآمد همیشه به معنای مؤثر بودن نیست.
ترندها به سرعت تغییر میکنند . یک الگو این هفته محبوب بوده است ولی قرار نیست هفته بعد هم محبوب باشد . این واقعا ناامید کننده است که میبینم طراحان تازه کار فقط به ترند ها فکر میکنند و به عملکرد و کاربرد پذیری هیچ اهمیتی نمیدهند.
از طرف دیگر، من موافقم که چیزهای ترند به رشد محصول شما کمک میکنند و توجه بیشتری را به خود جلب میکنند. علاوه بر آن، تغییرات بیش از حد (ترندها ثابت نیستند)واقعا کاربران را گیج کرده و این ناهماهنگی و ناسازگاری منجر به UX بد هم میشود.
5. نداشتن ارتباطات
شما فرد اجتماعی هستید؟ این خیلی خوب است. به عنوان یک طراح، شما مسئول تمام فرآیندها هستید نه تنها طراحی رابط کاربری و تجربه کاربری، بلکه برای همکاری در تیم ، فرآیندها بین دپارتمانهای دیگر و توسعه مشتری هستید.
شما باید هر تصمیمی ک به عنوان طراح گرفتهاید را به طور کامل توضیح دهید . چگونه توسعهدهندگان بدون اینکه با شما حرف بزنند میتوانند طرح شما را درک کنند؟ چرا توسعه دهندگان؟ چون آنها و مدیران هستند در این کار درگیر هستند و آنها هستند که اگر مشکلی پیش آمد راه حلی ارائه میدهند.
چگونه می توانید نیازهای کاربر را بدون سؤال از آنها درک کنید؟ بله ، شما نمی توانید. UX کاربران را به عنوان "مرکز هستی" در نظر میگیرد و جمع آوری نیازها و ترجیحات آنها از طریق مکالمات ، مصاحبهها ، نظرسنجیها و بحثها بسیار حیاتی است. بهتر است فردی سازگار باشید ، بنابراین می توانید تقریباً با هر کاربر همراه باشید.
6. اطمینان بیش از حد به خود
داشتن اعتماد به نفس خوب است ، اما اینکه بیش از حد اعتماد به نفس داشته باشید اصلا خوب نیست. بهتر است که فردی خجالتی باشید تا اینکه بیش از حد اعتماد به نفس داشته باشید. معمولا یک طراح خجالتی هر راه حل جدید ، هر راه حلی ک به نتیجه برسد را تایید میکند. ولی یک طراح خودرای هیچ یک از این موارد را قبول نمیکند.
به عنوان یک طراح، شما باید از آنچه که از طرح انتظار دارید آگاه باشید و این آگاهی باید از طریق تکرار ، آزمون ، اعتبارسنجی و البته تحقیقات تکمیل شود.
7. استفاده بیش از حد از آزمون دسترسپذیری
اول اینکه اصلا آزمون دسترسپذیری چیست؟ به مجموعهای از اقدامات گفته میشود که باعث کشف و شناسایی مشکلات ، معیارهای موفقیت و اولویتها میشود.
اجرا و استفاده از آزمون دسترسپذیری بسیار پیچیده است، با این حال، هنوز هم یک تکنیک بسیار مهم برای شناسایی مشکلات است. در اغلب موارد، طراحان تمایل به حل پیامدها دارند، نه حل دلایل این پیامدها. انجام تست به شما کمک میکند تا مشکلات را پیدا کنید و قبل از شروع کار از آنها پیشگیری کنید.
بله، بعضی اوقات شما ممکن است نسبت به آنچه انجام میدهید اعتماد داشته باشید، چون از اصول اولیه UX پیروی کردهاید . تعاریف انتزاعی هستند و ممکن است از در هر علمی، معانی متفاوتی داشته باشند. برخی از تستها را انجام دهید، مشکلات را پیدا کنید و قبل از اینکه کاربر آن را بفهمد، آنها را حل کنید.
8. تمام UX قابل مشاهده نیست
در نهایت، در آخر این مقاله، این یک اشتباه بزرگ است و من هم وقتی تازه شروع به کار کردم اشتباه را انجام دادهام (البته من هنوز هم فکر میکنم مبتدی هستم).
من میخواستم فکر کنم UX فقط آن چیزی که داخل صفحه نمایش میبینیم است ، حتی اطلاعات کاربر (سن ، سبک زندگی و ترجیحات) را نیز در نظر نمی گیرد. من فکر کردم که UX وقتی شخصی شروع به استفاده از وب سایت یا برنامه می کند شروع میشود و وقتی از سایت یا برنامه خارج میشود ، تمام می شود. من حتی احساسات و انتظارات کاربر را در نظر نگرفتم. این تصورات غلط منجر به منطق بد ، عدم کارایی و ایجاد جریانهای پیچیده شد.
علاوه بر این ، من واقعاً در مورد سناریوهای کاربران فکر نمیکردم چون از صحت طرحهای خودم اطمینان داشتم . و تقریباً نابود شدم.
برای همین در حال حاضر من درباره هر چیزی برنامهریزی و تحقیق میکنم، سعی میکنم هر سناریو ممکن را بررسی کنم، به طور استراتژیک فکر کنم و از اشتباهات آینده "از طراحی بد" جلوگیری کنم.
هر راه حل ممکن را امتحان کنید ، چه برای کارتان خوب باشد و چه بد ، چه برای کاربر خوب باشد و چه بد. شما هرگز متوجه نخواهید شد تا اینکه تحقیق کنید. از فکر کردن فقط دربارهی اجزای داخل صفحه نمایش خودداری کنید ، به بیرون فکر کنید و متوجه ایدهها و فرایندهای بهتر خواهید شد. به احساسات ، ترجیحات ، کسب و کار و خدمات در کل محدوده فکر کنید ، نه فقط از لحاظ ظاهر.
خلاصه
خب ، اینم از این ما انجامش دادیم ، اکنون شما در مورد 8 اشتباه اساسی می دانید که اکثر طراحان مبتدی آن را انجام میدهند.
تحقیق بهترین دوست شماست از آن غافل نشوید ، به راه حلهای خود بیش از حد اعتماد نکنید ، بهتر است فردی خجالتی باشید. ابتدا تجزیه و تحلیل کنید سپس تست کنید و در نهایت شروع به کار کنید با بقیه راحت باشید ، زیاد گپ بزنید (اما زیاد واکنش نشان ندهید) ، سازگار باشید و به طور گسترده فکر کنید.
امیدوارم در اینجا چیز جدیدی یاد گرفته باشید. بهترین راه برای یادگیری هر چیزی این است که دانش و تجربه کسب شده را به اشتراک بگذارید. از جامعه یاد بگیرید و به جامعه بدهید.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید