در این مقاله، که توسط دکتر تراویس لینکلدن منتشر شده است، دیدگاه ها و تحقیقاتی را میخوانید که باعث میشود مثبت گرایی را از دید تازه ای ببینید.
معمولا وقتی با شکست و مشکلات مواجه میشویم، این نصیحت را به ما میگویند:« مثبت بمان.»
وقتی که مثبت گرایی برایتان فقط در حد یک حرف باشد، پیدا کردن انگیزه برای تمرکز بر مثبت بودن واقعا سخت است. مانع واقعی در مثبت بودن این است که مغز ما به صورت طبیعی ساخته شده است تا بر روی تهدیدات تمرکز کند. این مکانیزم بقا به انسان ها زمانی که شکارچی بودند کمک بسیار زیادی کرد. احتمال کشته شدن توسط یک چیز یا یک نفر آن هم هر روز، جزو تهدیدات محیط اطراف نسل بشر بود اما این تهدیدات برای زمان های قدیم بود.
امروزه این مکانیزم، تا زمانی که مغز یک تهدید واقعی را شناسایی نکرده است، فقط بدبینی و منفی گرایی را افزایش میدهد. "تهدیدات" این احتمال را که کارها درست یا غلط پیش میروند افزایش میدهند. وقتی تهدیدها واقعی و در مسیر کمین کرده باشند، این مکانیزم کاربرد بسیاری دارد.
وقتی شما تهدید را تجسم میکنید و کلی از زمانتان را صرف متقاعد کردن خود میکنید که فلان پروژه قرار است شکست بخورد، این مکانیزم به شما دیدگاه تلخی از واقعیت میدهد که ممکن است زندگی تان را از بین ببرد.
مثبت بودن و سلامتی
بدبین بودن یک مشکل است زیرا برای سلامتیتان ضرر دارد. مطالعات متعددی نشان داده اند که خوش بین بودن سبب سلامت جسم و روان میشود اما بدبینی کاملا مخالف این است.
مارتین سلیگمن در دانشگاه پنسیلوانیا، تحقیقات گسترده ای در این موضوع انجام داده است. او متوجه شد که میزان افسردگی در افرادی که به صورت بدبینانه شکست خود را به گردن ناتوانی و کمبود شخصی میاندازند، بیشتر است. خوش بینی باعث میشود شما شکست را به عنوان تجربه ای برای یادگیری در نظر بگیرید و با استفاده از این تجربه، عملکرد بهتری در آینده داشته باشید.
برای بررسی سلامت جسمانی، سلیگمن با محققانی از دورتموند و دانشگاه میشیگان همکاری کرد. در این بررس که شامل افراد ۲۵ تا ۶۵ ساله و موضوع این تحقیق، چگونگی تاثیر خوش بینی و بدبینی بر سلامت کلی فرد بود. محققان دریافتند که سلامت افراد بدبین، بسیار سریع تر از سن آنها رو به زوال میرود.
تحقیقات سلیگمن بسیار شبیه تحقیقاتی است که کلینیک مایو منتشر کرده است، آنها دریافتند که افراد خوش بین، از بیماری های قلبی عروقی کمتر و عمر طولانی تر برخوردار هستند. اگر چه تاثیر مکانیزم بدبینی هنوز به طور کامل معلوم نشده است، اما محققان دانشگاه ییل و کلرادو دریافتند که بدبینی با واکنش ضعیف دستگاه ایمنی در برابر تومورها و عفونت ها ارتباط دارد. محققان دانشگاه کنتاکی و لوئیرویل تا کنون به این نتیجه رسیده اند که میشود با یک ویروس، سطح ایمنی افراد خوش بین و بدبین را اندازه گیری کرد. آنها پی برده اند که افراد خوش بین پاسخ ایمنی قوی تری نسبت به افراد بدبین از خود بروز میدهند.
مثبت بودن و عملکرد
داشتن نگرش مثبت فقط برای سلامتی شما خوب نیست، مارتین سلیگمن بر روی ارتباط بین مثبت گرایی و عملکرد هم مطالعاتی کرده است. در یکی از مطالعاتش بر روی کارمندان بیمه، او تعداد افرادی که درمحل کار خوش بین و بدبین بودند را ارزیابی کرد که این مطالعه شامل ۲ گونه افراد بود، اولی افرادی بودند که شکست های کاری را به کمبودهای شخصی نسبت میدادند و دومی افرادی بودند که میخواستند با تلاش، شرایط خود را بهتر کنند. افراد خوش بین، ۳۷ درصد بیشتر از افراد بدبینی که میخواستند همان سال اول استخدام استفاء دهند، به سیاست ها پای بند بودند.
سلیگمن بیشتر از هر کس دیگری بر روی مثبت بودن مطالعه کرده است و عقیده دارد که میشود افکار بدبینانه را با تلاش و کمی دانش تغییر داد. اما سلیگمن فقط به این باور ندارد. تحقیقات او نشان میدهد که مردم میتوانند با استفاده از چند روش ساده، تفکر بدبینانه را به تفکری مثبت تبدیل کنند که تغییری در رفتار ایجاد میکند و این تغییر برای مدت طولانی پا بر جا خواهد ماند.
مغز شما فقط به کمی کمک برای شکست صدای منفی درونش احتیاج دارد. این هم از دو روش که به وسیله آن میتوانید مغزتان را طوری تربیت کنید که بر روی مسائل مثبت تمرکز کند.
۱. واقعیت را از تخیل جدا کنید.
قدم اول این است که یاد بگیریم چگونه بر روی مثبت بودن تمرکز کنیم و این کار مستلزم این است که از کوچک شمردن خودمان و زدن حرف های منفی نسبت به خود جلوگیری کنیم. هر چه بیشتر بر روی افکار منفی تمرکز کنید، قدرت بیشتری به آنها میدهید. بیشتر افکار منفی ما فقط در حد افکار هستند نه واقعیت ها.
هنگامی که متوجه میشوید در حال پذیرش مسائل بدبینانه و منفی هستید، صدای درونتان میگوید: وقت این است که توقف کنید و شروع به نوشتن کنید. به معنای واقعی کلمه دست از هر کاری که میکنید بکشید و هر چه به ذهنتان خطور میکند را روی یک برگه بنویسید. هنگامی که در یک لحظه، سرعت افکار منفی خود را کم کنید، در ارزیابی درستی آنها، منطقی تر و روشن تر عمل خواهید کرد.
جمله هایتان را ارزیابی کنید و ببینید آیا درست هستند یا نه. اگر جمله ها دارای کلمه هایی مانند هرگز، همیشه و بدترین و غیره هستند، میتوانید به راحتی متوجه شوید که آنها واقعیت ندارند.
آیا هر روز کلید خود را گم میکنید؟ البته که نه. شاید گاهی اوقات فراموششان کنید اما اکثر مواقع آنها را به یاد دارید. آیا نمیخواهید برای مشکل خود راه حل پیدا کنید؟
ممکن است علت گیر کردن شما در کاری این باشد که هیچوقت تقاضای کمک نکرده اید. یا اگر این مشکلی جدی است، چرا وقت خود را برای شکست دادن آن هدر میدهید؟ اگر جملات شما هنوز هم مانند واقعیتند، برگه را پیش یکی از دوستانتان ببرید تا آنها به شما بگویند واقعیت چیست.
وقتی حس میکنید کاری همیشه یا هرگز اتفاق نمیافتد، این فقط گرایش طبیعی مغزتان نسبت به بزرگی و شدت اتفاقات گذشته است. شناسایی تک تک افکار و جدا کردن آنها با واقعیت، به شما کمک میکند تا از این چرخه منفی گرایی بیرون آمده و به سمت دیدگاه مثبت جدیدی حرکت کنید.
۲. یک چیز مثبت را شناسایی کنید.
حالا که وسیله ای برای شکست افکار منفی منفی خود دارید، زمانش رسیده تا به مغز خود بفهمانید میخواهید روی چه چیزی تمرکز داشته باشید. این مهارت به طور طبیعی بعد از کمی تمرین بدست میآید، اما اول شما باید به مغز سردرگم خود کمک کوچکی کنید و آن کمک، انتخاب آگاهانه یک چیز مثبت برای فکر کردن است. هر تفکر مثبتی به شما و مغرتان کمک میکند تا دوباره بر روی مسائل درست تمرکز کنید.
هنگامی که همه چیز خوب پیش میرود، این کار نسبتا آسان است. اما زمانی که کارها وفق مراد نیستند و ذهنتان پر از افکار منفی است، میتواند برایتان یک چالش محسوب شود. در این لحظات، به امروز خود فکر کنید و یکی از چیزهایی مثبتی را که اتفاق افتاده است شناسایی کنید، مهم نیست که چقدر کوچک باشد. اگر نمیتوانید به امروز فکر کنید از روزها یا هفته های گذشته کمک بگیرید یا اینکه به دنبال اتفاق هیجانی باشید که توجه تان را به خودش جلب کند.
نکته اینجاست که شما باید یک چیز مثبت داشته باشید تا زمانی که افکار منفی به شما هجوم میآورند بتوانید توجه خود را به آن جلب کنید. در قدم اول، شما یاد میگیرید که چگونه با جدا کردن واقعیت از تخیل، قدرت را از افکار منفی پس بگیرید. قدم دوم این است که یک چیز مثبت را جایگزین منفی کنیم. وقتی یک تفکر مثبت را شناسایی کردید، ذهن خود را طوری تربیت کنید که اگر خود را درگیر مسائل منفی دیدید، دوباره روی آن تفکر مثبت تمرکز کند.
اگر این کار برایتان دشوار است، میتوانید روند نوشتن افکار منفی را تکرار کنید تا اعتبار آنها را بی اعتبار کنید و سپس به خودتان اجازه دهید تا آزادانه از افکار مثبت لذت ببرید. متوجه شدم که این دو روش به طور باورنکردنی پایه ای هستند اما قدرت فوق العاده ای دارند؛ چون مغزتان را طوری تربیت میکنند که تمرکز مثبتی داشته باشد. اگر خودتان را مجبور کنید تا از این روش ها استفاده کنید، عادت های قدیمی تان از بین خواهند رفت.
با توجه به تمایل طبیعی مغز به افکار منفی، میتوانیم با مثبت ماندن به خود کمک کنیم. این مراحل را استفاده کنید تا از مزایای فیزیکی، ذهنی و عملکردی آن برخوردار شوید.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید