اخیرا مقالهای درباره این که نوشتن، و نه کدنویسی چگونه مهارت خاصی در طراحی است را خواندم. این مقاله باعث شد که درباره نقشی که نوشتن در زندگی توسعه دهندگان بازی میکند فکر کنم. در دنیای امروزی که بر پایه دادهها میچرخد، مقدار زیادی از آنها برا هضم کردن وجود دارد. ما به طور مداوم تحت حمله ویدیوها، تصاویر، تبلیغات و مقالهها قرار میگیریم. هر نوع از این چندرسانهایها نوع خاصی از جذابیت را دارند، و به نظر میرسد که همیشه رقابت سنگینی میان آنها وجود دارد.
با تکثیر کانالهای چندرسانهای مختلف در چند دهه اخیر، کمتر بر روی محتویات نوشته شده، و بیشتر بر روی محتویات بصری، به خصوص ویدیوها و تصاویر تاکید میشود. با توجه به تحقیقی که در سال 1997 انجام شد، مردم میتوانند تصاویر را 60 هزار برابر سریعتر از متن پردازش کنند.
گرچه، دانستن نحوه نوشتن یک مهارت مهم است. کلمات میتوانند یکی از خالصترین راهها برای بیان کردن افکار یک شخص باشند. کلمات میتوانند به عنوان نامهها، مقالات یا پیامهای متنی نمایش داده شوند. یک نویسنده افکار خود را در قالب جوهر بر روی کاغذ یا پیکسلهای دیجیتال بر روی یک صفحه منتشر کرده، و به اشتراک میگذارد.
من پی بردم که نوشتن میتواند یکی از موارد اصلی در موفقیت باشد؛ چه در زمینه رشد شخصی، توسعه حرفهای یا رفاه اجتماعی. مهارتهای زیادی که من از نوشتن چندین مقاله در سالهای اخیر توسعه دادهام، تبدیل به نقش تمام زمان من به عنوان یک مهندس نرمافزار شدهاند.
به عنوان یک توسعه دهنده، اینها مواردی هستند که در اثر یادگیری نحوه نوشتن به آنها بر خوردهام.
1. نوشتن شما را تبدیل به یک ارتباط برقرار کننده بهتر میکند
واضحترین منفعتی که در نوشتن دیدهام، این است که من را تبدیل به یک برقرار کننده ارتباط بهتر کرده است. ما به عنوان انسان، در درجه اول به کلمات برای انتقال افکار و احساسات خود به بقیه تکیه میکنیم. با نوشتن بیشتر، من راحتتر میتوانم افکار خود را بیان کنم؛ بدون این که نگران باشم که آیا از کلمات صحیح استفاده میکنم، خیلی زیاد یا خیلی کم مینویسم یا این که مبهم صحبت میکنم.
من در کار خود میتوانم بدون نیاز به مراجعه به لغتنامه برای بررسی املای صحیح یا این که خودم را باهوشتر جلوه دهم، ایمیلها را پیشنویس کرده، یا پیامهای آنی ارسال کنم. وقتی که افکار بتوانند آزادانه از ذهن شما به دستتان جریان داشته باشند، کلمات به مانند مایع حرکت میکنند.
نوشتن هم درست به مانند هر مهارت دیگری، نیازمند سالها تمرین در خانه است. بهترین بخش نوشتن این است که پیشرفت در آن قابل تشخیص است. شما میتوانید به مرور زمان به کارهای پیشین خود نگاه کنید و پیشرفت خود را ببینید.
2. نوشتن برای مخاطبان، به شما در نوشتن اسناد بهتر کمک میکند
بخشی از شاخصهای یک توسعه دهنده خوب بودن، این است که بدانید چگونه با دیگر سهامداران درباره الزامات و مشخصات فنی ارتباط برقرار کنید. شناختن مخاطبان خود، یکی از مهمترین بخشهای نوشتن است. همین مسئله در هنگام برقراری ارتباط با سهامداران و نوشتن هر نوعی از اسناد هم صدق میکند.
وقتی که با اعضای گروه فنی کمتری کار میکنید، باید اصطلاحات و مفهومات فنی را به روشی توضیح دهید که با عقل جور در بیاید و برای هر کسی که با او همکاری میکنید، منطقی باشد. برای مثال من وقتی که با صاحبان محصول و طراحان صحبت میکنم، معمولا سعی میکنم که یک بررسی اجمالی سطح بالا از هر چیزی که با آن کار میکنم را فراهم کنم. برای طراحان، سعی میکنم بگویم که یک ویژگی از نظر رابط کاربری و تجربه کاربری چگونه باید پیادهسازی شود. برای صاحبان محصول، سعی میکنم کار خود را از نظر کسب و کار نمایش دهم.
به علاوه، همچنین توسعه دهندگان باید درباره کار خود با توسعه دهندگان دیگر ارتباط برقرار کنند. چه مسئله نامگذاری متغیرها و توابع، و چه نوشتن کامنتهای خطی یا سندنگاری نحوه کار سیستم باشد، توسعه دهندگان باید بتوانند اسناد خوبی بنویسند، تا کدشان قابل درک و قابل نگهداری باشد. من هر زمان که سندی را مینویسم، سعی میکنم که در حد ممکن کامل باشد. هر توسعه دهندهای که بخواهد بر روی کد من کار کند، خواهد توانست که ساختار سطح بالای آن را درک کند و بدون نیاز به مهندسی معکوس آن، سریعا در آن شرکت کند.
3. نوشتن به شما کمک میکند تا از خصوصیات برنامهنویسی قدردانی کنید
در سال 2011، یکی از کاربران وبسایت Reddit.com پستی درباره تفاوتها و شباهتهای میان نوشتن و برنامهنویسی منتشر کرد. برخی میگویند که برنامهنویسی مشابه نوشتن است و مهارتی است که از نظر مفهومی سخت نیست؛ بلکه چیزی است که به مرور زمان تصحیح میشود. برخی دیگر هم میگویند که نوشتن کاملا جدا از برنامهنویسی است؛ به گونهای که نوشتن یک کوشش خلاقانه است، درحالیکه برنامهنویسی بیشتر با علم درگیر است و به درک بهتری از مفاهیم اساسی دارد.
موافقت نهایی با عدم موافقتهای جزئی در تفاوتهای ظریف میان این دو، این است که هر دوی نوشتن و برنامهنویسی نیازمند دانش پایه در زمینه اصول (سینتکس، ساختار و معنا) هستند. گرچه، چیزی که یک تازهکار را از یک کهنهکار در هر زمینه جدا میکند، قابلیت خلاق بودن و سر و کله زدن با پیچیدگیهای سیستم یا موضوع مورد نظر است.
نوشتن به توسعه دهندگان یاد میدهد که متفاوت فکر کنند. برای توسعه دهندگان، کدنویسی میتواند نوعی احساس محدودیت داشته باشد؛ زیرا تعداد محدودی از کلمات کلیدی، توابع و کتابخانهها وجود دارد که بتوانید استفاده کنید. گرچه، زبانهای نوشته شده، آزادی کاملی در بیان فراهم میکنند، به گونهای که زبانهای برنامهنویسی فراهم نمیکنند.
نوشتن برای این این است که خوانده شود. کد نوشته میشود تا این که خوانده شده، و تغییر داده شود.
در دنیای نوشتن، به نظر میرسد که در گذر زمان یک دوگانگی سختگیرانه به وجود آمده است تا نگرانیهای نویسنده را از خواننده جدا کند. نوشتن به گونهای انگار بر روی سنگ انجام شده است، اما کد یک تلاش پیشرونده است که به دنبال پیشرفت در طی زمان است.
نوشتن خلاقانه و نوشتن کد به روشهای مختلفی شباهتهای زیادی دارند؛ اما دانستن تفاوتهای آنها باعث میشود که حتی بیشتر به آنها علاقه داشته باشم.
4. نوشتن به شما شانس این را میدهد تا چیزی که یاد گرفتهاید را اعمال کنید
در زمانهایی که من مینویسم، همیشه این حس به من دست میدهد که انگار در حال صحبت با خودم هستم. در هنگام تمام کردن یک کتاب یا کشف یک چیز قابل توجه، سعی میکنم با نوشتن یک مقاله درباره آنچه که یاد گرفتهام، بگذارم که افکارم پخته شوند. به شخصه پی بردهام که بهترین راه برای انداختن دانش خود در یک زمینه خاص، این است که درباره آن موضوع بنویسم.
نویسندگان بر روی freeCodeCamp یا بسیاری وبسایتهای دیگر که آموزشهای توسعه پایه فراهم میکنند، درباره تنوع بالایی از موضوعات و مفاهیم مینویسند. بخشی از دلیل این که چرا این همه افراد داوطلب میشوند تا وقت خود را بر روی نوشتن مقاله صرف کنند، فقط این نیست که بتوانند تجربه خود را به اشتراک بگذارند؛ بلکه بتوانند دانش خود درباره موضوع مورد نظر را تقویت کنند.
وقتی که من درباره موضوعاتی که یاد میگیرم مینویسم، معمولا تحقیق بیشتری به عمل میآورم که در نهایت با اطلاعاتی مواجه میشوم که در صورت عدم نوشتن این مقاله، به آنها بر نمیخوردم. وقتی که مینویسم، بیشتر تمایل دارم که چیزی که یاد گرفتهام را برای مدت طولانی به یاد داشته باشم. به علاوه، همچنین گاهی اوقات به زوایای دید مختلف بر میخورم که چشماندازه اولیه من را به چالش میکشند. روند کلی نوشتن، یک مکالمه زنده و ادامهدار است که من را قادر میسازد تا اطلاعاتی که به آنها بر خوردهام را پردازش کنم و خودم آنها را قضاوت کنم.
نوشتن، یک روش عالی برای هضم و پردازش اطلاعاتی است که دریافت میکنیم. گرچه، دانش و خرد نه از کمیت اطلاعاتی که دریافت میکنیم، بلکه از قابلیت ما در پردازش اطلاعات و گرفتن نتایج با معنی تشکیل میشوند.
5. نوشتن در قالب یک پاکسازی کننده
آخرین دلیلی که نوشتن را مهم میبینم، ممکن است به مانند چهار مورد اول به نقش یک توسعه دهنده مرتبط نباشد؛ اما فکر فکر میکنم که به اندازه آنها مهم است. یک بخش بزرگ از علتی که شروع به نوشتن کردم، این است که یک راه خوب برای رها کردن احساسات خود است. من دوست ندارم که احساسات و افکار خود را درون خودم نگه دارم، پس نوشتن را شکلی از پاکسازی کننده میبینم.
وقتی که جوانتر بودم، یک دفترچه خاطرات داشتم. حال درباره موضوعات متنوعی مینویسم و آنها را منتشر میکنم تا مردم بتوانند بخوانند. وقتی که درباره احساسات خود مینویسم، مثل این است که دارم با یک دوست که در زمینه گوش کردن خوب است، صحبت میکنم. نوشتن راهی است برای پاکسازی احساسات منفی و این که بدون ترس از قضاوت شدن، با یک صفحه خالی صحبت کنید.
نوشتن منافع زیادی دارد، و گرچه شاید راه مورد علاقه شما برای نمایش افکارتان نباشد، یک مهارت مورد نیاز و پر کاربرد، حتی در این دنیای ناهنجار و پر آشوب است. حتی اگر در دنیای نوشتن یک تازه کار هستید، پیشنهاد میکنم که تنها بشینید و اجازه دهید که افکارتان جریان پیدا کنند. نتیجهای که به آن بر میخورید، شگفتانگیز است.
از شما بابت وقتی که بر روی این مقاله گذاشتیم متشکرم. امیدوارم که کمکی برای شما باشد تا بتوانید بهتر بنویسید.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید