بسیاری از افراد از من خوششان نمیآید. برای من سالها و سالها زمان برد، اما حال این حقیقت را درک میکنم. تا سال ششم یا هفتم مدرسه، من کاملا ناآگاه بودم. من هر چقدر هم که عجیب یا آزاردهنده بودم، همچنان همیشه خودم بودم، و هیچ وقت فکر نمیکردم که شاید کسی از من خوشش نیاید.
در نقطهای خاص، ذهن شما تغییر میکند و ناگهان تنها چیزی که اهمیت دارد، تقبل است. شما میخواهید که تطابق بیابید. شما نیاز دارید که تطابق بیابید.
من از هفت سالگی پیانو میزدم و در این کار هم بسیار خوب بودم. بعدا، پی بردم که پیانو زدن من آنچنان هم جالب نبود. پس وقتی که نام خود را به عنوان مقام دوم در رقابت پیانو دیدم، به شدت ترسیدم. من نمیخواستم که مردم بدانند، زیرا پخش کردن پیانو توسط من، از نظر خودم جالب نبود.
در طی راهنمایی و دبیرستان، همیشه حواسم به چیزی که میخواستم بگویم بود و قبل از حرف زدن، همه حرفهایم را کنترل میکردم. آیا مردم فکر خواهند کرد که آنچه من میگویم جالب است؟ آیا چیزی که خواهم گفت را قبول خواهند داشت؟
فشار اصلی در نقض کردن افکار اصلی که در ذهن من بودند، قرار داشت. به طرز عجیبی انجام این کار احتمالا باعث شد که همه حتی کمتر از من خوششان بیاید.
هر چه متفاوتتر باشیم، ظرفیت ما بیشتر است
افرادی که به یک زمینه خلاقیت کشیده شدهاند، ویژگیهای شخصیتی مشابهی دارند. این افراد حساس بوده، و به طور مستقیم از احساسات دیگران مطلع هستند. این مسئله یک بینش خاص و کمیاب به شروط انسانی، و یک حساسیت شدید نسبت به آنچه دیگران حس کرده و فکر میکنند، به آنها میدهد. همچنین این مسئله یک حساسیت شدید درباره این که دیگران چه فکری درباره آنها میکنند، میدهد. پس گاقی اوقات این افراد از روی ترس این که شاید افکارشان باعث ناراحتی یا عصبانیت یک شخص دیگر شود، عقب میکشند.
اگر شما به چیزی اعتقاد دارید، باید بدون توجه به این که دیگران چه فکری ممکن است بکنند، آن را بیان کنید. همه ما ظرفیت این را داریم که به ایدههایی خوب، یا برنامههایی عالی برسیم. حتی در سطحی که بتواند دنیا را تغییر دهد.
«نگه داشتن ایدههای خود در درون، ظرفیت شما برای انجام یک کار شگفتانگیز را محدود میکند.»
گروهی از افراد
هر کدام از ما، یک چیز خاص را به دنیا میآوریم. ترکیب ژنتیک خاص ما، پیشزمینه ما، تربیت ما و تجربه ماست که باعث میشود هر کدام، بعد خاصی داشته باشیم. گرد هم آوردن مردم با آن ابعاد خاص، جایی است که قدرت در آن حضور دارد.
پاسخهایی برای سوالهایی مهم در کدام از ما وجود دارند. حقه در خارج کردن آنها است. برای این که آنها را تحریک کنیم تا بیرون بیایند، باید به چالش کشیده شویم. باید بحث و مناظره کنیم. باید یکدیگر را هول دهیم، تا به حداکثر ظرفیت خود برسیم.
«اگر نگران فکر مردم باشیم، اگر به خود اجازه ندهیم که در اینگونه موقعیتها خودمان باشیم، قابلیت خود برای استفاده از حداکثر قدرت خود را محدود کردهایم.»
ما همچنین وقتی که در این موقعیتها خودخواه، مدافع یا ناامن میشویم هم خودمان را محدود میکنیم. ساده نیست، اما یاد بگیرید که روند مناظره را جشن بگیرید. وقتی که چیز شگفتانگیزی از کسی بر میآید، آن را جشن بگیرید. و در سمت دیگر، از به چالش کشیدن با پیشنهاد دادن ایدههای جانبی نترسید. در آن لحظهها، به غرور خود نیاز دارید تا چیزی که باور دارید را اثبات کند. در همین حال، به عدم وجود کامل غرور نیاز دارید تا به ایدههایی رو بیاورید که مطعلق به شما نیستند. درک کنید که مسئله این نیست که ایده مطعلق به چه کسی است، بلکه خود ایده مهم است. ایدهها معمولا توسط یکی از ما فراهم میشوند، اما توسط همه استفاده میشوند.
همیشه مجبور نیستیم که کنار بیاییم
هیچ کدام از ما بی نقص نیستیم. هدف این است که با امید لذت بردن بقیه، خود را تغییر ندهیم. آری، خوب و متفکر باشید، اما این همیشه به این معنی نیست که باید با همه توافق داشته باشید. شما میتوانید مخالف بوده، و همچنان خوب باشید. در حقیقت مخالفت، بحث و مناظره برای رسیدن به حقیقت ضروری هستند. هیچ چیز واقعا جدیدی با رضایت عمومی ساخته نمیشود. مشکل در اینجاست که مخالفت میتواند ناراحت کننده و تهدید کننده باشد. شما باید عمیقا به بقیه اهمیت بدهید، اما در همین حین اصلا نباید به آنچه دیگران درباره شما فکر میکنند اهمیت دهید.
«عشق و احترام، از دوست داشتن و موافقت متفاوت هستند.»
در لحظه ممکن است من با شما موافق نبوده، و حتی از شما خوشم نیاید. اما به طور کلی میتوانم شما را دوست داشته، و به شما احترام بگذارم.
قوانین اشتغال
اگر ما قرار است با هم کار کنیم، یکدیگر را به چالش بکشیم و با یکدیگر مناظره کنیم، پس به چند ضرورت نیاز داریم. من شرکتمان را به عنوان مثال قرار خواهم داد. ما یک استودیو خاص هستیم، که چیزهای زیادی میسازیم. سیستمهای هویت، وبسایتها، بازاریابی و محتویات اجتماعی مواردی هستند که ما میسازیم، اما کاری که هر روزه انجام میدهیم، کمی بزرگتر و سادهتر است: ما در خدمت انجام کار بهتر هستیم.
ما یکدیگر را به چالش میکشیم تا به سوالات پاسخ دهیم، مشکلات را حل کنیم و برای فرصتهایی برنامهریزی کرده، و آنها را بسازیم تا مشتریانمان، برند آنها و خودمان را بهتر کنیم. ممکن است که همه ما متفاوت باشیم، اما این صفت که میخواهیم هر زمان عملیات جدیدی داریم، آن را بهتر انجام دهیم، در همه ما وجود دارد. به طور خلاصه، شما برای این که با یکدیگر به موثرترین روش کار کنید، به سه چیز نیاز دارید:
- یک تمایل شدید برای بهتر کردن همه چیز.
- یک زاویه دید خاص نسبت به دنیا.
- یک ایده قابل اجرا که بتوانید به وضوح توضیح داده، و از آن دفاع کنید.
در ابتدا، شما یا این تمایل شدید را دارید، یا ندارید. من به اندازه کافی با افراد مختلف کار کردهام که بتوانم تفاوت موجود را ببینم. افرادی که این تمایل را دارند، هر پروژه را به عنوان فرصتی برای انجام یک کار عالی میبینند. در طی هر پروژه، این پروژه ملکه ذهن آنها شده است و آنها تا زمانی که آن را بهتر کنند، دست از فکر کردن بر نمیدارند. آنها سوار بر روی یک ترن هوایی درونی از ترس و هیجان هستند.
«هنر هیچگاه به پایان نمیرسد، بلکه فقط رها میشود.»
اگر شما این نقل قول از لئوناردو داوینیچی را درک میکنید، پس شما این تمایل را دارید.
هر کس یک زاویه دید خاص دارد. شما فقط باید به اندازه کافی شجاع باشید که بتوانید آن را به روشی صادقانه و واقعی به اشتراک بگذارید.
سومین مورد، مهمترین مورد در بحث و مناظره است. شما باید به ایدهها و افکار معتبری که به آنها باور دارید، مجهز باشید. یک ایده، نظری نسبت به ایدههای دیگر نیست. درباره ایدههایی که بر پایه مشکلات ایدههای دیگران ساخته شدهاند، بحث نکنید. درباره پیشنهاد دادن ایدههای جانبی بحث کنید. ایدههایی داشته باشید که ایدههای دیگر را به چالش میکشند. اگر بر فرض من فکر میکنم که چیزی باید آبی باشد، فقط به من نگویید که بهتر است آبی نباشد. به من بگویید که چه رنگی باید داشته باشد، و چرا. مخالفت با یک ایده کافی نیست، شما باید ایده خود را داشته باشید.
ایجاد یک تفاوت
بزرگترین فاکتور محدود کننده در انجام کاری که واقعا تفاوتی ایجاد میکند، اهمیت بیش از حد به چیزی است که دیگران درباره شما فکر میکنند. اجازه ندهید که ترس از ناامید کردن یک نفر دیگر، یا عصبانی کردن دیگران و آسیب زدن به احساسات دیگران در راه شما قرار بگیرند. همه ما میخواهیم دوست داشته شده باشیم. در همین حال، اگر میخواهیم ظرفیت خود را به حداکثر برسانیم، باید قبول کنیم که گاهی اوقات ممکن است دوست داشته نشویم.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید