رید هافمن یکی از شناختهشدهترین کارآفرینهای دنیاست که توانست با یک ایده خارقالعاده به یکی از تاثیرگذارترین افراد دنیا تبدیل شود.اگرچه هافمن در ابتدا رویای نویسندگی را در سر میپروراند، اما خیلی زود فهمید که تجارت الکترونیکی و شبکههای اجتماعی آنجایی است که میتواند موفقیت را در آن پیدا کند.
اگرچه تجربههای اولیه هافمن در این حوزه با شکست مواجه شد، اما او همانطور که در مصاحبهای با بلومبرگ گفته است، از این شکستها یاد گرفت که سریع رو به جلو حرکت کند و هرگز سعی نکند کامل باشد. هافمن با همین رویکرد در حال حاضر یکی از ثروتمندترین کارآفرینهای دنیاست.
((دقت کنید هافمن از شکست خود در اولین پروژه ی تجارت الکترونیک دلسرد نشد بلکه با تحقیق و مطالعه و نیز پشتکار خود توانست ایده ی خود را کامل کرده و موفقیت کاری بزرگی را کسب کند)).
نخبه کوچکی که دنبال استقلال میگشت!
هافمن در سال ۱۹۶۷ در کالیفرنیا به دنیا آمد، اما دوران کودکی و نوجوانی اش را در برکلی گذراند و در تمام طول تحصیل تا دوران دبیرستان مثل هر دانشآموز عادی دیگری به مدارس دولتی میرفت، اما در دوران دبیرستان پدر و مادر هافمن که هر دو وکیل دادگستری بودند، به این نتیجه رسیدند که شاید درس خواندن در یک مدرسه کوچک با کلاسهای کمجمعیت و جایی نزدیک به خانه برای هافمن بهتر خواهد بود.
اما او کسی نبود که به این راحتیها استقلالش را از دست بدهد، بنابراین ترجیح داد به مدرسهای در ورمونت برود و کاملا روی پای خودش بایستد. دبیرستانی که درنهایت مورد تایید هافمن و والدینش قرار گرفت، مدرسه پوتنی بود که مسئولانش تاکید زیادی دارند که دانشآموزان باید در طول تحصیل در زمینههای مختلف تجربهآموزی کنند و مهارتهای مختلفی ازجمله کشاورزی، هنر و… را بیاموزند. هافمن دوران دبیرستان را در این مدرسه گذراند و پس از آن به کالیفرنیا برگشت و رهسپار دانشگاه استنفورد شد.
((راحت طلبی و این که تمام امکانات در اختیار انسان باشد باعث میشود تا انسان به فکر ایده و روش های نو و جدید برای کسب درآمد و بار بر کردن فکر و اندیشه ی کار آفرینی نرود این همان چیزی بود که هافمن دست رد به آن زد تا حس کارآفرینی را در خود پرورش دهد)).
از فلسفه تا سیستمهای نمادین
نتیجه برنامه استعدادیابی دانشگاه استنفورد این بود که هافمن جوان در زمینه فلسفه استعداد دارد، اما این پیشبینی هافمن را قانع نکرد. او با توجه به شناختی که از خودش داشت و علایقی که تا آن زمان به آنها پی برده بود، مطمئن نبود که فلسفه بهتنهایی بتواند تمایل او را در رشته و کار برآورده کند. بنابراین با مشورت یکی از راهنمایان دانشگاه تصمیم گرفت وارد رشته سیستمهای نمادین و علوم شناختی شود و درنتیجه لازم بود در زمینه فلسفه، زبانشناسی، روانشناسی، منطق ریاضی و علوم کامپیوتر ماهر شود. هافمن در سال ۱۹۹۰ از دانشگاه فارغالتحصیل شد و توانست بورس تحصیل در دانشگاه آکسفورد را به دست بیاورد و در سال ۱۹۹۳ نیز مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته فلسفه از این دانشگاه گرفت.
آینده در شبکههای مجازی نهفته است
تحصیل در رشته مطالعات نمادین و پس از آن فلسفه باعث شد که هافمن به موضوع تبادل اطلاعات علاقهمند شود و در این دوران بهشدت تحت تاثیر نتایج پژوهشها و مطالعات چهرههای شاخص حوزه رسانه ازجمله مارشال مکلوهان به ویژه جمله مشهور او که «رسانه خودِ پیام است» قرار گرفت و در نتیجه مطالعاتش به این نتیجه رسید که بهزودی تغییرات گستردهای در زمینه رسانه ایجاد میشود که آینده بشریت را بهشدت تحت تاثیر قرار میدهد.
هافمن در دورانی که در آکسفورد درس میخواند، به مطالعه در زمینه نفوذ فلسفه تحلیلی بر کشورهای انگلیسیزبان علاقهمند شد و در این زمینه دست به مطالعه زد و حتی چند وقتی هم بهعنوان مدرس مشغول به کار شد، اما نه روشنفکری اجتماعی و نه تدریس یا نویسندگی هیچکدام نمیتوانست اشتیاق او را در زمینه ی کاری برآورده کند، بنابراین دوباره به کالیفرنیا، یعنی جایی که تحصیلاتش را شروع کرده بود، برگشت و با دوستانی که از دوران تحصیل در دانشگاه استنفورد داشت، وارد کار در زمینه فناوری شد.
اولین تجربه ی کاری در حوزه ی فناوری
سرپرستی تولید در بخش تجربه کاربری شرکت اپل یکی از اولین شغلهایی بود که هافمن به دست آورد و همانجا بود که ایده راهاندازی شبکه اجتماعی eWorld به ذهنش رسید. هر چند این ایده سرانجام موفقیتآمیزی نداشت، ولی دستکم هافمن متوجه شد که این حوزه آینده بسیار درخشانی خواهد داشت. او ازجمله کسانی بود که اعتقاد داشت شبکههای اجتماعی با افزایش سرعت و گسترش اینترنت در دنیا میتوانند روابط انسانی را بهشدت تحتالشعاع قرار دهند. یکی دو سال بعد او شبکه eWorld را به AOL فروخت و در همان سال از شغلی که در اپل داشت، استعفا داد تا ادامه کارش را در فوجیتسو پیگیری کند. هنگامی که هافمن eWorld را در سال ۱۹۹۶ به AOL فروخت، اپل تازه متوجه برتری این شبکه شد.
((توقف در یک کار برابر است با توقف گسترش و پیشرفت کاری و ایده های در ذهن.همواره در کار مخصوصا کارهایی به صورت کارآفرینی در حوزه ی فناوری ، حرکت و ابداع و به ثمر رساندن ایده های نو موجب پیشرفت و رشد کار و شرکت و همچنین کارکنان آن شرکت میشود)).
در جستوجوی موفقیت بزرگ با سرمایه کم
هافمن در این زمان احساس میکرد که طی سه، چهار سال گذشته تنها از این شاخه به شاخه دیگر پریده و با ادامه این روند هرگز نمیتواند به آنچه میخواهد، برسد. او در این دوران سرمایه چندانی نداشت و میدانست که با سرمایه کم احتمال موفقیت شرکتی که برای خودش تاسیس کند، آنقدرها زیاد نخواهد بود. ولی ریسک کرد و سوشال نت دات کام را راه انداخت و در این زمان تنها سه سال از ورود او به عرصه فناوری میگذشت. هدف اولیه هافمن این بود که روی سرویس دوستیابی اینترنتی تمرکز کند، اما بهسرعت متوجه شد که این تکنولوژی ارتباطی میتواند در زمینه ساخت انواع روابط انسانی ازجمله روابط تجاری در فضای کسبوکار مفید باشد.
تجربه موفقیتآمیز پیپال و تمرکز بر معاملات اینترنت
راهاندازی سوشال نت دات کام تقریبا همزمان با پیشنهاد پیتر ثیل (از همکلاسیهای قدیمی هافمن در استنفورد) برای پیوستن او به استارتآپ تازه تاسیس پیپال با هدف تمرکز بر پردازش معاملات اینترنتی بود. هافمن با ورودش به پیپال توانست با آدمهایی همچون ایلان ماسک همکار شود. هافمن با تجربهای که در سوشال نت دات کام به دست آورده بود، به پیپال کمک کرد تا به جای تمرکز بیش از اندازه بر پردازش پرداختهای فرد به فرد، روی پردازش پرداختهای مشتری به فروشنده تمرکز کند.
خداحافظی با سوشال نت و تولد لینکدین
تا سال ۲۰۰۰ میلادی هافمن همچنان درگیر دو پروژه پیپال و سوشال نت دات کام بود، اما به مرور به این نتیجه رسید که پیپال به حضور دائمی و تمام وقت او نیاز دارد و از طرف دیگر سوشال نت جایی نیست که بتواند هدفهای بلند او را تامین کند. بنابراین سوشال نت را رها کرد. همه سرمایهای را که در این زمان به دست آورده بود، وارد پیپال کرد و به سمت ریاست اجرایی شرکت رسید. در ۲۰۰۲ شرکتeBay، پیپال را به مبلغ ۱,۵ میلیارد دلار خرید و سهمی که هافمن از این معامله به دست آورد، به او کمک کرد تا بتواند روی ایده اصلی خودش کار کند و البته سرمایهگذاریهایی نیز در چند شرکت دیگر انجام دهد.
تجربهای که هافمن در پیپال و سوشالنت به دست آورده بود، به او نشان داد که هویت حرفهای افراد در اینترنت از اهمیت بالایی برخوردار است و او در این زمان آماده بود تا لینکدین را بهعنوان تجربهای جدید به جهان معرفی کند. کلید این کار در سال ۲۰۰۲ و در یکی از اتاقهای منزل مسکونی هافمن زده شد و در ماه اول آغاز به کار سایت لینکدین حدود ۴۵۰۰ نفر وارد این شبکه اجتماعی شدند و به مرور آن را به بزرگترین شبکه اجتماعی با محوریت کسبوکار تبدیل کردند.
سرمایهگذاری ۵۰۰ میلیون دلاری روی فیسبوک به توصیه هافمن
هافمن به مرور زمان شم اقتصادی خوبی کسب کرده بود و تسلط زیادی روی فضای استارتآپ ها بدست آورده بود و دقیقا به همین خاطر هم بود که او جزو اولین کسانی بود که به اهمیت فیسبوک و فرندستر ، پی برد و برای سرمایهگذاری سراغشان رفت. ایدهای که زاکربرگ برای فیسبوک داشت، بهشدت هافمن را تحت تاثیر قرار داد و او خیلی زود قبول کرد که روی فیسبوک سرمایهگذاری کند، اما با توجه به اینکه لینکدین تازه شروع به کار کرده بود، حاضر نشد سمت اجرایی در فیسبوک داشته باشد تا بتواند روی استارتآپ خودش تمرکز بیشتری داشته باشد.
او حتی مارک زاکربرگ را به ثیل، دوست، همکار و همکلاسی قدیمیاش هم معرفی کرد و ثیل هم به توصیه هافمن با سرمایهگذاری روی فیسبوک ۵۰۰ میلیون دلار پول به آن تزریق کرد. به گفته هافمن این پرهزینهترین سرمایهگذاری او در طول زندگیاش بوده است.
استارت آپی که به ثمر نشست
لینکدین برای اولین بار در سال ۲۰۱۱ وارد بازار سرمایه شد. در آن زمان ارزش سهام او را در این شرکت ۲,۳۴ میلیارد دلار تخمین زدند. در سال ۲۰۱۴ هر ثانیه دو نفر به شبکه لینکدین میپیوستند و ارزش داراییهای رید هافمن به ۴,۵ میلیارد دلار رسیده بود. او تاکنون در راهاندازی بیش از ۸۰ استارتآپ و شرکت نوآور سرمایهگذاری کرده و در هیئت مدیره موزیلا،FWD.us نیز فعالیت دارد. هافمن در سال ۲۰۱۶ لینکدین را به مبلغ ۲۶,۲ میلیارد دلار به مایکروسافت فروخت تا عنوان بزرگترین خرید در تاریخ این شرکت ثبت شود.
((همان طور که مطالعه فرمودید هافمن با توجه به نیاز جامعه ی هدف دست به سرمایه گذاری و همچنین تمرکز روی استارت آپ خود نمود که ثمره ی آن برطرف کردن نیاز جامعه و ایجاد مخاطب و در نتیجه افزایش اعتبار برای شرکت خود بود که در نهایت توانست به کسب ثروت و موفقیت مالی برسد)).
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید