من سوءتفاهمهای افراد باهوش با ریکت را خیلی بیشتر از کتابخانههای دیگر جاوااسکریپت دیدم. ریکت؛ پر از ایدههایی است که در زمان معرفی آن بسیار افراطی بودند و این مورد یک فضای جنجالی ایجاد کرد که هنوز کاملا حل نشده.
بعد از یک سال استفاده از ریکت و دیدن افرادی که از ریکت استفاده میکنند میتوانم بگویم که بهترین بخشهای ریکت، آنهایی نیستند که معروفش کردند.
آنها یک DOM مجازی، سیستم مدیریت ایونت سفارشی، رندر سمت سرور یا JSX نیستن، بلکه آنها چند تا چیز قدیمی و خسته کننده و قدرتمند هستند.
استفاده از کد دیگر افراد، مثل موجسواری است. شما کنترل میکنید و تسلیم آب میشوید. شما باید به موجی که شما را با خودش میبرد اعتماد کنید، اما وقتی توجه نکنید، کوچکترین کمبود توجهی شما را به زیر آب میبرد.
وقتی ما چیزی را میبینیم که هم از نظر فنی و هم از نظر فلسفی جدید باشد، ما تمایل داریم که روی بخش فنی تمرکز کنیم چون اول نیاز است که جادو را بیابیم. ما به اندازه کافی از این جعبههای مشکی توی مشاغل خودمان داریم! ما میخوایم که بفهمیم! نه اینکه یک تصویر کامل از چیزی که مطالعه میکنیم داشته باشیم، اما حداقل تا حدی که بتوانیم یک نظر عجیب و غریب در موردش بدهیم که تا حدودی درست باشد.
جملهی "چه چیز جدیدی" یک سوال جالب و گسترده و البته ابدی است، اما اگر یک مورد به صورت انحصاری دنبال شود، نتیجه آن تنها در یک رژه بی پایان از چیزهای بی اهمیت و مده. در عوض من میخواهم این سوال رو بپرسم که " چه چیزی بهترین است؟ " سوالی که بیشتر به عمق توجه میکند تا گستردگی.
Robert Pirsig
وقتی که ریکت پا به جهان گشود، DOM مجازی چیزی بود که همه در موردش صحبت میکردند. چیزی که راهی برای رسیدن به موفقیت بود، و مانند هر بخش خوب از مهندسی، با در نظر گرفتن مبادلات تجاری ساخته شده بود.
این مفهموم، مفهومی بسیار ساده بود که در عین حال چیزی شده بود که مردم ریکت را با آن معرفی میکردند و کتابخانهها و فریمورکهای دیگر را با استفاده از آن از ریکت جدا میکردند." ریکت یک لایه نمایش است که از DOM مجازی برای عملکرد بهتر استفاده میکند" ، یک شعار دیگر که باید شنیده باشید این است که؛ "ریکت میتواند به عنوان V در مدل MVC عمل کند". در آن زمان، پایین آمدن نقش ریکت در معماری برنامه عمدی بود؛ زیرا ریکت پیش از این ایدههای "به ظاهر بد" زیادی داشت تا افراد بیگانه را با اضافه کردن یه سری از آنها از خودش دور کند.
در واقع ریکت فقط در مورد یک DOM مجازی نبود. این فقط یک جزئیات از عملیات است که ریکت را مشهور کرده، اما مفاهیم دیگری که درخشش کمتری دارند ولی مهمتر هستند را در دراز مدت تحتالشعاع خودش قرار داده.
حالا که ما خیلی تحت تاثیر DOM مجازی قرار نگرفتیم و این قضیه توسط فریمورکها و کتابخانههای دیگر پذیرفته شده، میتوانیم به بررسی نقاط قوت واقعی ریکت بپردازیم، مثل ترکیببندی، جریان دادههای یکطرفه، آزادی از DLS ها، جهش صریح و مدل ذهنی استاتیک.
ما در مقالات بعدی این مباحث را بررسی خواهیم کرد.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید