همه ما شنیدهایم که "طراحان برای جلب مشتریان بیشتر، سعی بیشتری می کنند". بعضی از طراحان، بدون در نظر گرفتن سطح مهارت و تجربه خود، همیشه جالب ترین تخصصها را به عهده میگیرند که خلاقیت، چالش برانگیزی و هزینه بالایی را می طلبند. در حالی که دیگران، که ممکن است تجربه، مهارت فنی و یا استعداد بیشتری داشته باشند در چنین کارهایی مشارکت نکنند.
چرا اینطور است؟ چرا طراحان به نظر می رسد که همیشه بهترین شغل ها را طراحان متوسط و بد دریافت میکنند، در حالیکه طراحان خوب و با استعداد در حقیقت از بین میروند؟
پاسخ تقریبا همیشه مربوط به بازاریابی است. پاشنه آشیل هر طراحی بازاریابی است. بازاریابی بخش مهمی از موفقیت آزاد است. در این مقاله، من قصد دارم به برخی نکات مهم در مورد اینکه چگونه طراحان خوب میتوانند خدمات خود را به بهترین وجه برای مشتریان به اشتراک بگذارند، اشاره بکنم.
این ها همه فروشی است
تفاوت بین یک طراح خوب و یک طراح بزرگ چیست؟ به معنای واقعی کلمه، هزاران و شاید میلیون ها نفر از طراحان وجود دارند که توانایی و مهارت فنی لازم را ندارند در عوض تعداد طراحان شناخته شده یا معروف از تعداد انگشتان دست هم بیشتر نیست.
آیا طراحان شناخته شده و ویژه، طراحان با استعدادی هستند؟ درست است؟ خب، هم بله و هم نه. ما از قبل میدانیم که آنها طراحانِ لزوما بهتری نیستند. شاید سبک آنها بیشتر با روندهای فعلی مطابقت داشته باشد، اما در هر حال آنها همیشه بهترین نیستند. این حالت روندی است که می آید و می رود، اما درک قوی از اصول طراحی اولیه هرگز از سبک اصلی بیرون نمیآید. پس چگونه این طراحان معروف خود را متفاوت میکنند؟
اگر تا کنون در دفتر کار کردهاید، میدانید که مقامات مدیریت همیشه به رهبرانی با توان و صلاح، کارگران سخت کوش و بینندگان خوبی شبیه نیستند. در زمان خود به عنوان یک کارمند در شرکت، بارها و بارها دیدهام که افراد تنبل و نالایق به صورت عجیبی به سمت های بالا ارتقا یافته اند.
اما چرا؟ جواب ساده است. آنها دقیقا می دانستند چگونه خود را به سران بلند بالا برسانند. آنها میدانستند چه میخواهند بگویند و چگونه بگویند. هر شغل یک کار فروش است. مهم نیست که آیا شما یک وکیل، یک هنرمند یا یک معلم مدرسه هستید. همه ما باید چیزی را برای کسی به فروش برسانیم. و همه ما باید خودمان را به افرادی معرفی کنیم که می توانند به پیشرفت حرفه ما کمک کنند. این دو به صورت برابر به کسانی که از ما آزادانهتر زندگی می کنند اعمال می شود، چرا که هیچ چارچوب و یا پلتفرم شبکه داخلی در برابر کار شرکتهای بزرگ وجود ندارد.
تجربه فروش
طراحانی که با مشاغل آزاد رقابت میکنند، نبردی سخت برای مبارزه دارند. آنها به طور مداوم باید مشتریان بالقوه را متقاعد کنند که آنها بهترین فرد برای این کار هستند، در حالی که همزمان باید توجه مشتری را به زلزلههای دیگر طراحان خارج از آن که خدمات اساسا یکسانی را ارائه می دهند دور کنند.
در حال حاضر، من قصد دارم چیزی را بیان کنم که ممکن است بسیاری از شما را امیدوار به یک معجزه کند. حقیقت غم انگیز این موضوع این است: مشتری معمولی در مورد طراحی هیچ چیزی نمیداند و نمیتواند در مورد دانش فنی، سالهای تجربه یا حس طراحی توجهی نشان دهد. بله، درست است. آنها توجه نمیکنند که شما برنده جایزه هستید و برند تجاریتان در نشریات صنعتی برجسته شده است.
این واقعیات میتوانند بسیار ناامید کننده باشند. زمانی که یک مشتری از کاری که شما برای آن انتخاب شدهاید اطلاعی ندارد، پیشنهاد میکنم که محکم باشید و فقط با مشتریانی که مراقبت میکنند کار کنید، با مشتریانی که احساس مسئولیت میکنند. مهم نیست که تا چه حد از نردبان بالا بروید، همیشه بین آنچه که فکر میکنید مشتری باید مراقب باشد و آنچه که واقعا در مورد آنها اهمیت دارد، اختلاف نظر وجود دارد.
به عنوان یک طراح توانا کلید فروش شما، نحوه ارائه مهارتهایتان است. اولین چیزی که باید بپیمایید این است که شما میتوانید یک طراح غیر قانونی را برای مراقبت از پیچیدگی های طراحی متقاعد کنید. شما نمیتوانید در آن برای طراحان همکار خود صرفه جویی کنید، به جای تمرکز بر تجربه شما میتوانید نیاز مشتریان خود را فراهم کنید.
مهارت های فنی و دانش شما برای مشتریان شما تجربی است، آنها صرفا ویژگی نیستند. زمانی که شما از تلویزیون تبلیغ پیتزا تماشا میکنید، آیا شما فکر می کنید در داخل آشپزخانه پیتزا واقعی وجود دارد؟ آیا تا کنون میدانید سرآشپز چه نوع چاقویی برای برش استفاده می کند؟ یا کارکنان آن پیتزایی گواهی Serv-Safe دارند؟ البته که نه. آنچه که شما میبینید، یک پیتزا خوشمزه است که با جلوههای تصویری شگفت انگیز دهانتان را آب میاندازد
اگر مشتریان شما مناسب و معقول هستند و با عقلانیت با حرفهی شما رفتار میکنند، انتظار میرود که میدانید چه کار میکنید. آنها کارتان را بهعنوان یک موضوع در نظر میگیرند که شما تمام مهارت های لازم را برای تکمیل کار به اندازه کافی دارید. نکتهی مهمی که در لیست سادهای از مواردی که میتوانید انجام دهید این است که آنها را تحت تأثیر قرار ندهید. شما باید تجربیات خود را به فروش برسانید.
داشتن یک برنامه پشتیبان گیری
شما احتمالا اخیرا عبارت تجاری "درآمد چندگانه" را شنیدهاید. این یک هدف بسیار محبوب برای صاحبان کسب و کار و فارغ التحصیلان است، به خصوص از آنجایی که اینترنت به یک روش قدرتمند و ساده تبدیل شده است که به راحتی با آن میتوان منابع درآمد چندگانه را به یک واقعیت تبدیل کرد. اما شما لازم نیست به عنوان یک کارآفرین با سر و صدای بلند صحبت کنید تا بتوانید از این ایده مهم استفاده کنید. اقتصاد امروز باعث میشود که حتی بیشترین اعتبار مستقل برای زنده ماندن وجود داشته باشد و اگر پایه مشتری شما ضعیف باشد، حتی اگر یکی از آنها متوقف شوند باز هم میتوانید مشکلات خود را پیدا کنید.
ایجاد یک طاقچه منحصر به فرد برای خود مهم است، اما برای داشتن یک استخر بزرگ به اندازه کافی مهم است که بتوانید به راحتی کسب و کار جدیدی را ایجاد کنید. با در نظر گرفتن تلاشهای بازاریابی خود، حتی اگر در حال حاضر کار جدیدی را انجام ندهید، حتی در صورتی که یکی از مشتریان فعلی شما از بین رفته باشد، اطمینان حاصل کنید که همیشه چشم انداز شما را در بر میگیرد.
همچنین نگران ارجاع از مشتریان فعلی یا گذشته خود نباشید. به طور کلی، مردم خوشحال هستند که این کلمه را در مورد فریلنسرها انجام دهند که نشان دهند کار قابل توجهی انجام داده اند. به عنوان یک پاداش، شما شبکه مشتریانی را که شبیه کسانی هستند که قبلا کار کردهاید، گسترش می دهید، زیرا مردم تمایل دارند با دوستان خود در همان صنعت صحبت کنند.
شما چه فکر میکنید؟
چگونه به بازاریابی به عنوان یک فریلنسر می پردازید؟ آیا تاکتیک خاصی وجود دارد که برای شما کار کرده است؟ در مورد تاکتیکهایی که تا به حال کار نکرده اند چه؟
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید