۱۰ روش برای میلیونر شدن در ۵ سال یا کمتر - بخش دوم
ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ: 10 دقیقه

۱۰ روش برای میلیونر شدن در ۵ سال یا کمتر - بخش دوم

در مقاله‌ی قبل ۵ روش میلیونر شدن را ذکر کردیم. حال به سراغ ۵ روش دیگر می‌رویم.

۶) شناسایی مربیان / همکاران ایده آل 

 امینه ماع سافی، عقیده دارد که:« همه می‌خواهند یودای کس دیگری باشند.» (یودا یک شخصیت خیالی است که به دانایی و اقتدار شهرت دارد)

به دنبال شغل نباشید، به جای آن شغل را به وجود آورید. چطور؟

شما با ایجاد فرصت‌های مناسب با افرادی که قصد کار کردن با آنها را دارید، می‌توانید یک شغل به وجود بیاورید. با این روش شما می‌توانید بسیار صمیمانه با مدیران خود وارد یک رابطه کاری شوید و از دیگران یاد بگیرید. ثروتمندان برای یادگیری و فقرا برای پول کار می‌کنند.شما چه کسی را تحسین می‌کنید؟ 

چگونه می‌توانید به آنها برای رسیدن به اهدافشان کمک کنید؟ 

چگونه می‌توانید از توانایی‌های خود برای بالاتر بردن سطح کیفیت کارهای آنها استفاده کنید؟

با یک دیدگاه شروع می‌کنم. من توانایی‌هایی که برای آنها کاربردی است را توسعه دادم، خودم را وارد زندگی آنها کردم و توانایی‌های خودم را در قالب یک فرصت که به آنها در پیشرفت به سمت جلو کمک خواهد کرد پیشنهاد دادم. من تمام وقت خود را صرف پروژه‌های دو نفره آنان کردم.

یادگیری یک معامله بزرگ در این روند کاری است. من تبدیل به بخشی از حلقه درونی آنها شدم و با بودن در این حلقه، حالا من می‌توانستم دانش، تجربیات و فرصت‌های ناب را فراهم کنم. در واقع شما با مفید بودن، مربیگری و همکاری را توسعه می‌دهید.

شما افکار و نفوذ خود را وقف کمک به آنان می‌کنید. با کمک به آنها شما خود را در جایگاهی خاص قرار می‌دهید. در این جایگاه خاص، پول درآوردن کار بسیار آسانی است.

۷) تبدیل شدن به یک شنونده و بیننده بااستعداد

مارگارت ویلثی می‌گوید:« شنیدن کار بسیار آسانی است. لازمه آن حضور در زمان حال بوده و این خود مستلزم تمرین است. ما نباید نظر بدهیم یا قضاوت کنیم و یا عاقلانه برخورد کنیم بلکه فقط باید آنجا بشینیم و به صحبت آنها گوش دهیم.»

نویسنده مشهور استفان کووی می‌گوید:« جویای فهمیدن باشید تا فهمیده شوید.»

اخیرا در حال همکاری با یکی از مربیان خودم بودم. من, مربی و کسی دیگر. هر سه نفر مشغول بحث و گفتگو درباره اهداف و نقشه‌های مربی، ساده‌تر کردن زندگی کارکنان آنان و توسعه کسب و کار بودیم. گفتگوی ما ۹۰ دقیقه طول کشید. یک ساعت از آن زمان، صرف ایده‌های نامناسب و غیرمعقول شد. در عوض بهتر است سوالات مبتکرانه بپرسیم. سعی دارند به چه چیزی برسند؟ چالش‌های حال حاضر چیست؟ حس می‌کنید باید چکار کرد؟ چرا کارکنان خواستار این تغییرات هستند؟

بعضی اوقات وقتی که نوبت به روابط بین یکدیگر می‌رسد، توقعات بالا می‌رود. به عبارت دیگر شما می‌خواهید حرف شما به کرسی بنشیند. می‌خواهید صحبت‌هایتان رسا باشد تا به آنها بفهمانید که شما اینجایید فقط بخاطر کمک به آنان نه بخاطر پرکردن جیب خودتان. 

اگر موضوع آنان هستند پس کاری کنید که واقعا در مورد آنها باشد. قبل از ایده پردازی سوال بپرسید. بگذارید هنگام صحبت‌های خودشان وضوح و شفافیت را حس کنند. فقط آن زمان است که واقعا متوجه می‌شوند شما در حال گوش کردن هستید و قصد شما تنها کمک به آنها است.

آنان به شما احترام می‌گذارند و شما را دوست خواهند داشت، چون برخلاف بیشتر مردم شما یک شنونده اید.

۸) روی «چه کسی» به جای «چطور» تمرکز کنید 

دن سالیوان می‌گوید:« سوال پرسیدن درباره (چطور) را متوقف کرده و شروع به پرسیدن (چه کسی) کنید.»

بخشی از میلیونر شدن یا به لحاظ مالی موفق بودن یا  هر طور دیگری که شما آنرا تعریف می‌کنید، این است که تحول، فراتر از آنچه دن سالیوان "فردگرایی ناهموار" می‌نامد بدست می‌آید.

وقتی تازه شروع به کار کرده اید، این سوال خوبی است. اما وقتی دیدگاه  شما گسترده و وقت شما ارزشمند می‌شود، شروع به پرسش سوال دیگری می‌کنید. چه کس دیگری به جز شما می‌تواند این کار را انجام دهد یا چه کسی به من در انجامش کمک خواهد کرد؟

این روزها استفاده از خدمات «Up Work» و یا استخدام افراد، کار بسیار آسانی است. در دنیا افراد بااستعدادی وجود دارند که با داشتن وقت کافی، می‌توانند به شما کمک کنند. شما می‌توانید با بیانی قوی درباره «چرا» و «چه چیزی» بهترین افراد را با خود همگام کنید تا به آن هدفی که دارید برسید. قصد دارید به چه چیزی برسید؟

این روشی است که با آن افراد را متعهد و هیجان زده می‌کنید. سایمون پیک، متخصص کارهای اجتماعی توضیح می‌دهد که انتظار افراد از کار، صرفاً گرفتن پول نیست بلکه همه‌ی ما نیاز داریم که حس کنیم جزئی از یک مجموعه مهم و ارزشمند هستیم.  

ممکن است شما خود را یک "کار آفرین" بدانید اما لازم نیست که یکی از آنان باشید؛ اما اگر قصد دارید پول بیشتری بدست آورید، باید با کسی که قبلا بوده اید خداحافظی کنید. میلیونر شدن صرفا یک برنامه تک نفره نیست. شما تا شروع به انجام کاری نکنید برای آن آماده نمی‌شوید.

۹) به طور منظم "ارزش ها" و تعریف خود از"موفقیت" را به روز کنید

فیلسوف بریتانیایی آلن دی باتن می‌گوید:« اگر شما با آدم یک سال پیش خود فرقی نکرده اید پس باید بدانید که به اندازه کافی یاد نگرفته اید.»

تجارب تربیتی می‌توانند مانند روابط، زندگی شما را متحول کنند. شما می‌خواهید با افرادی معاشرت داشته باشید که سطح زندگی شما را بالاتر می‌برند. شما فقط توانایی درک مسائلی که به شما مربوط می‌شود را دارا هستید مثلا شما دنیا را هم جهت با اهداف و تفکر خود می‌بینید.

روانشناسان این توانایی را " توجه انتخابی" می‌نامند؛ در حال حاضر ممکن است توجه شما نسبت به چیزی، با توجه شما نسبت به دو یا سه سال گذشته متفاوت باشد. توجه شما رابطه مستقیم با سن شما دارد، مثلا در جوانی تمام نگرانی شما از این بود که دوستانتان چه فکری درباره شما می‌کنند ولی حالا عقیده شما عوض شده است.

تجارب "Peak" نوع خاصی از تجربه هستند که ذهن شما را روی مسائلی که در گذشته به آن توجه نمی‌کردید، متمرکز می‌کنند. وقتی این تجربه‌ها تمرکز شما را دستخوش تغییر می‌کنند، دید شما نسبت به این دنیا تغییر می‌کند. شما همیشه دوست دارید روی مسائل باارزش تمرکز کنید اما واقعا چقدر از وقت شما صرف مسائل بی ارزش می‌شود؟

در دنیا مسائلی وجود دارند که قبلا شنیده اید اما به قول معروف:« یک گوش در و دیگری دروازه است.» این مسائلی است که شما اصرار به دانستن آن دارید اما به آن عمل نمی‌کنید. استفان کووی می‌گوید:« اینکه بدانید و به آن عمل نکنید، خودش نوعی ندانستن است.» فقط به این خاطر که از چیزی آگاهی دارید به این معنا نیست که به آن توجه نیز می‌کنید. ارتباط عاطفی برقرار کردن با مسائل، شروعی برای تمرکز بیشتر است. هر چه غرق چیزی شوید آن چیز تبدیل به بخش بزرگتری از زندگی شما می‌شود. از این رو تمرکز شما را می‌توان با محرک‌های محیطی شما اندازه گرفت. شما می‌توانید طوری روی مسائل تمرکز کنید که محیط اطراف به گونه‌ای شود که شما انتظارش را دارید. شما میلیون‌ها بار شنیده اید که سلامتی مسئله‌ای با ارزش است اما واقعا به آن اهمیت می‌دهید؟ شما شاید معتقد باشید که سلامتی با ارزش است اما این رفتار شماست که نشان دهنده مسائل ارزشمند برای شماست.

شما می‌خواهید روی مسائلی که بیشترین تفاوت را در زندگی شما ایجاد می‌کنند، سرمایه گذاری کنید و برای کارهایی که جلوی پیشرفت شما را می‌گیرند، وقت نگذارید. شما می‌خواهید اهداف خود را در ارزش‌ها جای دهید تا به وسیله آن، محیطی بسازید تا آن ارزش‌ها در الویت توجه و تمرکز شما قرار گیرد. شما خواهان تجربه هایی هستید که این ارزش‌ها را ارتقا و گسترش دهد. اگر تعریف شما از موفقیت در یک سال گذشته تغییری نکرده پس به اندازه کافی تجربه‌ی با‌ارزش کسب نکرده اید.

۱۰) وقتی زمان متحول شدن رسید، معطل نکنید

مارشال گولد اسمیث گفته:« چیزی که شما را به اینجا رسانده، شما را به عقب بر نمی‌گرداند.»

انیشتین گفته است که :« جنون، تکرار دوباره‌ی مسائل و انتظار نتایج متفاوت از آن است.»

بهترین راه برای لذت بردن از زندگی این است که به هدف خود برسید و به سراغ هدف دیگری بروید. جیم روون می‌گوید:« مدت زمان زیادی به موفقیت دل نبندید، تنها راه لذت بردن از وعده‌های غذایی دیگر، گرسنگی است.» یکی از مشکلات اساسی موفقیت این است که تبدیل به یک "تله" می‌شود. افرادی که قبلا به موفقیت بزرگی رسیده‌اند درگیر زندگی در گذشته می‌شوند و خودشان را به جای آنچه که باید انجام دهند، با آنچه که انجام داده اند تعریف می‌کنند.

ایوان ماسک (نویسنده) یک مثال بدیهی است؛ شما هیچوقت او را در حال تعریف و تمجید درباره کتاب‌های موفقش نمی‌بینید. در عوض او همیشه در حال استفاده از تجربه‌های گذشته برای غلبه بر چالش‌های زمان حال خود است، او هرگز در گذشته گیر نکرده است و این روش مناسبی برای یک زندگی درست است.

این تعجب آور است که رسیدن به موفقیت مالی تا این حد آسان است اما برای رسیدن به این موفقیت شما نیاز به "تغییر" دارید. همانطور که انیشتین گفته:« سطح هوش هر فرد به توانایی تغییر کردن او بستگی دارد.» جیم ران گفته:« برای میلیون‌ها دلار میلیونر نشوید، برای میلیون‌ها تجربه‌ای که شما را به هدف رسانده است، میلیونر شوید

منبع

چه امتیازی برای این مقاله میدهید؟

خیلی بد
بد
متوسط
خوب
عالی
5 از 3 رای

/@Pemi.razmi
علیرضا داداشی
دانشجوی مهندسی پزشکی

دیدگاه و پرسش

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید ورود یا ثبت‌نام

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید