چندین هفته از آغاز تجربهی تاثیرگذار بیماری همهگیر کووید ۱۹ میگذرد. در طول این زمان، همهی ما شاهد بودیم که چگونه این ویروس میتواند بر خانوادهها، جوامع و معیشت ما تاثیر بگذارد. بر اساس گزارش وزارت کار، نرخ بیکاری در حال افزایش است و هفتهی گذشته ۶.۶ میلیون نفر دیگر برای دریافت بیمهی بیکاری ثبتنام کردهاند. بیشتر ساکنان شهر آمادگی لازم برای مقابله با این فاجعهی مصیبت بار را نداشتهاند.
پس این مقاله راهی است که من برای یک خدمت عمومی به همکاران توسعه دهنده و طراح خود انجام دادهام.
مقالههای بسیاری در مورد زبانها و فناوریهای برنامه نویسی رایانهای برای توسعهی برنامهی وب و موبایل وجود دارد. اما تعداد کمی از آنّها ریسک کردهاند که در مورد سختیهای زندگی واقعی توسعه دهندگان و طراحان وب صحبت کنند.
هر وقت به hackathons (رویدادی که به طور معمول چندین روز به طول میانجامد و در آن تعداد زیادی از افراد برای شرکت در برنامه نویسی رایانهای مشارکتی با هم ملاقات میکنند) میروم، افرادی را ملاقات میکنم که یا بیکار هستند یا به صورت فریلنسر کار میکنند و همچنین با برنامه نویسان مشتاقی که تازه فارغالتحصیل شدهاند و به دنبال کار هستند، دیدار میکنم. متاسفانه، عدهای برای غذای رایگان و سرپناه موقت به این رویداد میروند، زیرا میتوانند در محل کار بخوابند.
اگر شما در کالیفرنیا زندگی میکنید، ایالت ما دارای قانون کاری به نام "At-will employment" است. این یک اصطلاح برای روابط پیمانکاری است که در آن یک کارمند به هر دلیلی میتواند توسط یک کارفرما اخراج شود، تا زمانی که علت غیر قانونی نباشد (بهعنوان مثال، اخراج یک نفر به دلیل نژاد و مذهب او).
کارفرمایان میتوانند با کمترین قیمت، توسعهی وب و نرمافزار را به برنامه نویسان کشور دیگری واگذار کنند. برخی ترجیح میدهند شما را بهعنوان یک پیمانکار شخصی استخدام کنند، این بدان معناست که هیچکدام از مزایای شرکتی اعم از مرخصی با حقوق، بیمهی درمانی و مزایایی که یک کارمند دائمی کسب میکند را نمیگیرید.
بیمهی سلامت
این موضوع مهمترین بخش از لیست من است که این را به سختی یاد گرفتم.
چند سال پیش آپاندیسم پاره شد و به دلیل نداشتن بیمهی درمانی، دکتر نمیخواست که مرا جراحی کند و دقیقا این جمله را به کار برد: شما پولی برای پرداخت به من ندارید. فقط به خانه بروید!
درد شدیدی داشتم و پرستار هم برای تسکین دردم به من مورفین تزریق کرد که باعث شد سرگیجه بگیرم و استفراغ کنم. اگر آن فرد نیکوکار برای من و حقوقم بهعنوان یک بیمار نجنگیده بود، هم اکنون جراحی نکرده بودم.
این همه چیز را میگویم تا تاکید کنم که تامین بیمهی سلامت از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چه شغلی داشته باشید چه نداشته باشید. حتی اگر مجبور شوید برای تحقیق در مورد نحوهی دریافت بیمهی رایگان یا کمهزینه به کلینیکهای مختلفی سر بزنید، این کار را انجام دهید. در این مورد تعلل نکنید.
برای شما هیچ هزینهای نخواهد داشت که بفهمید چگونه از پوشش سلامت استفاده کنید، اما اگر در بیمارستان بستری شوید، هزینهی ﺁن برای شما و خانوادهتان بسیار بیشتر خواهد شد.
برخی از روشهای اساسی برای پسانداز کردن
نیاز در مقابل تقاضا
شاید بعضی از شما پیش خودتان بگویید پولی که دارید فقط برای پرداخت قبوض مناسب است و نمیتوان با آن مقدار پسانداز کرد. من هم در این دورهای که شما هستید،بودهام.
چگونه هزینههای غیر ضروری را کم کنیم؟ اگر جواب این سوال با من باشد، از خوردن غذاهای بدردنخور صرفهنظر میکنم. من دوست دارم در حین کار کردن غذاهای تُرد بخورم ولی برای صرفه جویی کردن، آن را به موز و کرهی بادام زمینی تغییر دادم. این غذا برای من کافیست، زیرا ترکیب این دو بسیار خوشمزه است و مرا سیر میکند و میل من را به غذاهای ناسالم محدود میکند. هزینهی خرید یک موز ۱۰ تا ۲۹ سنت است و اگر هر روز از کره استفاده کنم تا دو هفته تمام نخواهد شد. همچنین ساقهی کرفس و هویج را بهعنوان میان وعده امتحان کردم و هیچوقت فکر نمیکردم که آنها را دوست داشته باشم و به من همان لذتی که از خوردن چیپس تُرد میگیرم را بدهد. حالا هر زمان دلم چیزی شیرین بخواهد، از خوردن لبو و میوهها بهعنوان میان وعده لذت میبرم.
وقتی به خرید میروم، قبل از خریداری هر چیزی این سوال را از خودم میپرسم: (آیا به این نیاز دارم یا دلم میخواهد؟) اگر نیاز داشتم، خرید میکنم و اگر غیر از این بود به سادگی از آن میگذرم.
اعضای باهوش
حالا از این موضوع چه چیزی عایدم خواهد شد؟ یک بار لاستیک اتومبیلم با یک میخ بزرگ سوراخ شد، زیرا در کنار محل ساخت و ساز پارک کرده بودم. اگر من خرید چیزهای غیر ضروری را کاهش نمیدادم، پول خرید دو عدد لاستیک جلو را نداشتم.
از پدرم درخواست کردم تا به جای کیف یا لباس، برای تولد به من عضویت باشگاه اتومبیل AAA را هدیه بدهد. پس این کار باعث شد حمل ماشینم تا مکانیکی هزینهای برای من نداشته باشد. استفاده از یک شرکت یدککش برای حمل و نقل اتومبیل حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ دلار هزینه دارد، پس من با داشتن کارت عضویت AAA مقدار زیادی پول پس انداز کردم.
Prepaid cellphone (همراه پیش پرداخته)
قبلا هر ماه ۱۰۰ دلار بابت قبض تلفن همراهم پرداخت میکردم، به همین دلیل کارت Prepaid گرفتم و این کار باعث شد که ۴۰٪ پسانداز کنم. بهعلاوه، اگر شما نتوانید صورت حساب خود را پرداخت کنید، اپراتور تلفن همراه نام شما را در کلکسیون قرار میدهد و این کار تاثیر منفی بر اعتبار شما خواهد گذاشت.
نمرهی پایین FICO ممکن است فرصتهای شغلی شما در شرکتهای بزرگ را تحت تاثیر قرار دهد. همچنین هنگام خرید ماشین یا خریدهای بزرگ دیگر، مجبور خواهید بود که هزینهی بیشتری بپردازید. همچنین شانس شما برای خرید خانه هم تحت تاثیر قرار خواهد گرفت، زیرا بدهکاری خط قرمز بانک و دلالان وام مسکن است. حتی پرداخت کامل پول بسیار خطرناک است، زیرا ﺁنها گزارش شما را به خاطر داشتن صدها هزار دلار پول نقد به FBI خواهند داد.
زیادهروی کردم؟ من فکر میکنم که این چیز خوبی برای دانستن است، درسته؟ آنها این موضوع را در مدرسهی علوم کامپیوتر تدریس نمیکنند.
خدمات اضافی
اگر شما جز مشترکین نتفلیکس، آمازون پرایم، هولو یا یوتیوب قرمز هستید؛ چقدر زمان دارید تا از همهي این پلتفرمها فیلم تماشا کنید؟ به فکر این باشید که از کدامشان کمتر استفاده میکنید که آنها را غیر فعال کرده تا بتوانید پول بیشتری پسانداز کنید.
روشهای بیشماری برای صرفه جویی وجود دارد.
آماده باشید
بعد از عمل جراحی، ۶ ماه طول کشید تا بهبود پیدا کنم. همانطور که قبلا هم اشاره کردم، شغل من غیر ضروری است. من یک هفته بعد از عمل جراحیام به کار برگشتم، زیرا در حال کار بر روی پروژهای بودم که تاریخ مشخصی داشت. من فقط چند ماه قبل از وخیم شدن وضعیت سلامتیم در این شغل کار میکردم. دوستانی که در کلیسا داشتم به من غذا دادند که طی یک هفته تمام شد و نمیخواستم تا از مهربانی آنها سواستفاده کنم، زیرا خانوادههایی داشتند که باید از آنها حمایت میکردند و بعد از این اتفاق کاری را کردم که مجبور بودم، من به بانکهای غذایی رفتم.
چندین ماه در صف غذایی بانک بودم. چیزی که در مورد بانکهای غذایی وجود دارد این است که شما در رابطه با ایجاد دستورالعمل پخت غذا، انتخاب زیادی ندارید. اولینباری که به آنجا رفتم به من یک قوطی سس سیب، لوبیا سبز، یک جعبه جو دوسر، ترشی هالوپینو و کرهی بادام زمینی دادند. سپس از فروشگاه یک بیسکوییت خریدم و چند روز اول را با خوردن بیسکوییت و کرهی بادام زمینی گذراندم.
دومین باری که به آنجا رفتم، توانستم با افراد دیگری که در صف حضور داشتند صحبت کنم. آنها به من گفتند که در طول یک روز، معمولا به ۳ الی ۴ بانک غذایی مراجعه میکنند تا یک دستورالعمل مناسب پیدا کنند. من یک ماشین داشتم و به همین دلیل داوطلب شدم که به ﺁنها برای مراجعه به بانکها کمک کنم، زیرا با سختیهایی که هر هفته برای گرفتن غذا میکشیدند احساس همدردی میکردم. آنها به دلیل سن و ظرفیت محدود کار نمیتوانستند شغلی پیدا کنند. آنها مجبور بودند با فرزندان خود زندگی کنند، البته آنها هم برای پیدا کردن غذا تلاش میکردند.
آنچه از این تجربه آموختم این بود که در زمان فراوانی، غذا تهیه کنم. هر بار که به بقالی میروم، کالاهای کنسرو شده و خشک بیشتری خریداری میکنم که ماندگاری طولانیتری دارند. من خرید اضافهای انجام نمیدهم، چون وقتی تاریخ انقضا فرا برسد، غذاهایی که نتوانستم از آنها استفاده کنم به هدر خواهند رفت.
برای مثال، در هنگام خرید فقط دو عدد تُن میگیرم. یکی را در همان روز و دیگری را در روز مبادا استفاده میکنم. اگر هر هفته به بازار بروید، در عرض یک ماه چهار قوطی ذخیره خواهید کرد و در عرض یک سال، شما می توانید ۴۸ عدد ذخیره کنید. این بدان معناست که اگر شغل و درﺁمد خود را از دست بدهید مطمئنا برای ۴۸ روز غذایی برای خوردن دارید. این چیزی است که من به ﺁن "خط زندگی" میگویم. تا زمانی که شغل دیگری پیدا کنید، این کار به شما کمک میکند.
روزه بگیرید
روزهداری مزایای متعددی دارد: با کاهش مقاومت انسولین، کنترل قند خون را افزایش میدهد، به مبارزه با التهاب کمک میکند و فشار خون را بهبود میبخشد. با این کار شما پوست سالمی خواهید داشت و وزن کم خواهید کرد. همچنین روزهداری به من فهماند که اگر ۳ روز غذای جامد نخورم، نخواهم مُرد. این کار باعث میشود تا از اظطراب در مورد نداشتن غذا در سفرهی خود خلاص شوید.
هنگامی که تامین کردن غذا سخت شود، باید مصرف خود را نیز کم کنید. وقتی که روزهداری را تجربه کردید، نظم و انظباطی کسب میکنید که طریقهی مصرف مواد غذایی را به شما یاد خواهد داد. اگر شما آمادگی ۳ روز روزه گرفتن را ندارید، میتوانید به صورت متناوب روزه بگیرید. وقتی داشتم رژیم کتوژنیک میگرفتم این کار را امتحان کردم و در عرض دو هفته ۵ کیلو کم کردم. همچنین به من انرژی داد تا برای کارهایی که برایم اهمیت دارند هزینه کنم.
بلیط اتوبوس بگیرید
یافتن شغل جدید بدان معناست که باید به کارگزاریهای مربوط به اشتغال یا مصاحبه شغلی بروید. بر اساس تجربهی من، اگر پارکینگ در دفتر کاریابی یا در مجاور رستورانها یا فروشگاهها باشد هزینهی آن معمولی است.
بسته به موقعیت مکانی، هزینهی ارزانترین پارکینگ معمولا ۲ دلار در هر ساعت است. در یک زمانی فقط بیست دلار داشتم و همهی این مقدار پول را برای پرداخت هزینهی پارکینگ در حین یک مصاحبهی شغلی خرج کردم. قسمت دردناک داستان اینجاست که من نتوانستم در آن شغل استخدام بشوم، توضیح این مساله برای شمایی که در این شرایط قرار نداشتهاید مشکل است. پس از بلیط اتوبوس استفاده کنید. حتی با وجود اینکه من یک ماشین دارم، اما از ﺁن فقط برای رفتن به جاهایی استفاده خواهم کرد که از طریق حمل و نقل عمومی قابل دسترسی نیستند. با این کار بنزین را برای کارهای مهمتر ذخیره میکنم.
یک سال به دوستانم اشاره کردم که به جای هدیههای پر زرق و برق کریسمس برای من بلیط اتوبوس بگیرند. چیزی که میخواستم واقعا ضروری بود. این امر در صورتی قابل اجراست، که در نزدیکی محل زندگی شما سیستم حمل و نقل وجود داشته باشد.
حرف من این است آنچه را اولویتبندی کنید که قابل اجرا باشد.
در صورت نیاز میتوانید در ماشین خود بخوابید
این کار ممکن است مسخره به نظر برسد، اما ارزشش را دارد. اگر شما صاحب یک ماشین هستید، صندوق را خالی کنید و صندلی عقب را بخوابانید( در صورت امکان). ببینید آیا در آنجا جا خواهید گرفت یا خیر!! در غیر این صورت برای احساس راحتی بیشتر صندلی جلو را هم بخوابانید. اما به اندازهی خوابیدن در کامیون، وَن یا شاسی بلند راحت نخواهد بود.
تنها نکته مثبت این است که شما مجبور نیستید برای هزینههای جابجایی خود پولی خرج کنید و نکتهی نچندان خوب این است که من هیچ دانش و تجربهای در رابطه با زندگی همراه افرادی که دارای مشکلاتی همچون مواد مخدر، جرم، سلامت روان و سوء استفاده جسمی بودهاند، نداشتم. پس این یک محیط چالش برانگیز و پُر هرج و مرج بود که باید برای زنده ماندن تحمل میکردم. این فصل از زندگی من یک داستان عالی از رستگاری بود و در صورت علاقه میتوانید آن را در اینجا بخوانید.
دانستن اطلاعاتی در مورد زنده ماندن میتواند ترسهای شما را کاهش دهد. زیرا ترس، ما را از دنبال کردن رویاهایمان باز میدارد و توانایی شکوفایی ما را از بین میبرد.
به خاطر داشته باشید که موضوع اصلی این مقاله "بقا" است.
درک میکنم که چرا زندگی فریلنسری را انتخاب کردهاید
۱. شما یک کار با استرس کم میخواهید.
۲. شما برای خود و خانوادهی خود زمان میخواهید.
۳. شما میخواهید از سیاست اداری دوری کنید.
۴. شما از ساعات طولانی رفت و آمد خسته شدهاید.
۵. و از همه مهمتر، از آدمهایی که امید به زندگی شما را از بین میبرند خسته شدهاید.
گاهی اوقات زندگی بالا و پایین دارد و ما اینجا هستیم تا از تجربیات همدیگر یاد بگیریم.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید