زندگی پیچیده و در هم است. یافتن انگیزه به کنار، حتی کشش یافتن هم میتواند به شدت سخت باشد. اما انگیزه چیزی است که میتوانید یاد بگیرید تا از روی عمد بسازید. به طور عمیق، پر اشتیاق شدن تحت در کنترل خلاقانه شما است. در نتیجه، کاملا میتوانید موفقیت خود را پیشبینی کنید. شما میتوانید انتخاب کنید تا همانطور که میخواهید، موفق باشید.
با بخش دوم این مقاله با ما همراه باشید:
۹. نقاط عطف سرگرم کننده داشته باشید
یک بخش کلیدی در استاد شدن در هر چیزی، تبدیل کردن آن، و نقاط عطف مرتبط در طی روند به یک سرگرمی است.
برای مثال، اگر میخواهید که یک زبان جدید را یاد بگیرید، سه ماه جلوتر یک بلیط هواپیما به کشور مورد نظر بخرید، تا بتوانید مهارتهای خود را آزمایش کنید. برنامه بچینید که در رستوران غذا بخورید و چیزهای جالبی ببینید. خود را به گونهای پاداش دهید که مستقیما به آنچه میخواهید یاد بگیرید، مرتبط باشد.
۱۰. بر روی خود زیاد سرمایه گذاری کنید
رویاپردازان زمان و پول خود را بر روی حواسپرتیها سرمایه گذاری میکنند، ولی انجام دهندگان پول و زمان خود را بر روی رویاها سرمایه گذاری میکنند.
سرمایه گذاری مالی، آن رویا را برای شما واقعی خواهد کرد. وقتی به گونهای رفتار میکنید که شما را هیجان زده کرده، و شخصیت آیندهای که میخواهید بسازید را منعکس میکند، آن شخصیت آینده را در زمان حال میشناسید. شما با کارهایی که در پیش میگیرید، به خود میگویید که چه کسی هستید رفتارهای شما، شخصیت و هویت شما را شکل میدهند.
این یکی از مهمترین لحظاتی است که میتوانید داشته باشید. لحظهای که میتوانید بگویید: «من دارم این کار را انجام میدهم!»
۱۱. همه را نادیده بگیرید
چشمان خود را فقط بر روی کسانی که به شما الهام میبخشند نگه دارید.
بدترین کاری که میتوانید انجام دهید، این است که فکر کنید همسالان شما چه فکری درباره شما میکنند. در این حالت، انگیزه شما تاریک و گیج میشود. آنها دیگر برای دلایل درونیای که آنها را هیجان زده کرد کار نمیکنند و تلاش میکنند که برای اشخاص اشتباهی جالب باشند.
۱۲. بر روی چالشها و مسابقات تمرکز کنید، نه زمان
در کتاب «زندگی کردن با یک فرد نظامی»، Jesse Itzler داستان الهام گرفتن از یک فرد نظامی در نیروی دریایی خاص و دعوت مداوم آنها به زندگی در خانه خود برای یک ماه را تعریف میکند. او اعتراف کرد که در یک گودال شخصی قرار داشت و میخواست که خود را از مسیر خود خارج کند.
روز اول: فرد از Itzler پرسید: «چند بار میتوانی بارفیکس بروی؟» Itzler توانست با مقدار زیاید لرزیدن، هشت بار بارفیکس برود.
فرد گفت: «۳۰ ثانیه صبر کن و دوباره امتحان کن.» سی ثانیه بعد، Itzler میله را گرفت و با تلاش زیاد، شش بار بارفیکس رفت.
فرد گفت: «۳۰ ثانیه صبر کن و دوباره امتحان کن.» سی ثانیه بعد، Itzler میله را گرفت و سه بار بارفیکس رفت، تا این که دستهایش خسته شدند.
فرد گفت: «خب، تا زمانی که صد بارفیکس نروی، ما از اینجا نخواهیم رفت.» Itzler گیج شده بود. او گفت: «خب، زمان زیادی را اینجا خواهیم بود، زیرا من به هیچ وجه نمیتوانم ۱۰۰ بار بارفیکس بروم.» گرچه، در نهایت Itzler توانست یک بار یک بار بارفیکس برود و این چالش را به پایان برساند. از این رو، فرد Itzler را قانع کرد که میتواند بیش از آنچه باور دارد انجام دهد.
درست به مانند Itzler که با انجام ۱۰۰ بارفیکس توانست یک دیوار ذهنی را در هم بکشند، شما هم میتوانید از محدودیتهای خود خارج شوید.
مفهوم این است که: «تا زمانی که یک کار به پایان رسیده است، آن را انجام دهید. مهم نیست که چقدر طول میکشد.»
شما میتوانید این اصل را به هر چیزی اعمال کنید. شما میتوانید یک مشق خانه را تا زمانی که به پایان برسد، انجام دهید. شما میتوانید یک متن بنویسید و تا زمانی که منتشر شود، به آن بچسبید. شما میتوانید تا زمانی که ۱۰۰ بار بارفیکس بروید یا ۵ مایل بدوید، به تلاش کردن ادامه دهید؛ مهم نیست که چقدر طول میکشد.
بهترین عمل، عملی است که بر پایه ماموریت است؛ نه عملی که بر پایه زمان است. در واقع، باید تا جایی که میتوانید زمان را از میان ببرید.
۱۳. ببینید که چقدر کار میتوانید در یک روز انجام دهید
Ezra Tart یک رهبر مذهبی بود که به طور همزمان به عنوان نماینده کشاورزی ۱۵ ایالت هم فعالیت میکرد.
او در یک مزرعه در Whitney به دنیا آمد. وقتی که در سن ۱۶ سالگی بود، توسط یک کشاورز همسایه استخدام شد تا مزرعهای از چغندر را رقیق کند. در اینجا با خود فکر کرد: «اگر یک روز کامل کار کنم، چقدر کار میتواند انجام دهم؟»
او از هنگام طلوع آفتاب شروع کرد و تقریبا تا زمانی که آفتاب غروب کند، بدون توقف کار کرد. سپس او فهمید که چقدر کار میتواند انجام دهد. او یک هکتار زمین را تنها در یک روز رقیق کرده بود که برای یک فرد، مقدار غیر قابل باوری بود. وقتی که کشاورز این نتیجه را دید، شوک زده شد و دو سکه نقرهای و دو سکه طلای پنج دلاری به او داد. او باور نمیکرد که به عنوان یک نوجوان ۱۶ ساله، ۱۲ دلار در دست دارد.
همینطور که در راه خانه بود، داشت در ذهن خود پرواز میکرد و حس پولدارترین مرد روی زمین را داشت. سوالی که او از خود پرسید را شما هم باید از خود بپرسید: «چقدر کار میتوانم در یک روز انجام دهم؟» مسئله مشغول بودن نیست؛ بلکه فقط پربار بودن است. مسئله هول دادن محدودیتهای خود است.
۱۴. ببینید که چقدر میتوانید به روابط خود اعطا کنید
اگر ترقیب شدهاید که ببخشید و خدمت کنید، بسیار دلسوزتر و درک کنندهتر خواهید شد. زیرا تمرکز ذهن شما بر روی «دیگران» است، نه «خود شما». شما حرکت بعدی خود را محاسبه نمیکنید. شما درباره حرف بعدی خود فکر نمیکنید. در عوض، شما گوش میدهید. شما کشف میکنید که باقی مردم چه چیزی لازم دارند.
۱۵. تمرکز عمیق، و سپس عکس العمل عمیق
موفقیت یک مسابقه دو صحرایی نیست. در عوض، مجموعهای از دوهای سرعتی است. شما خود را فراتر از محدودیتهای خود فشار میدهید و سپس استراحت میکنید.
برخی دوها ممکن است یک هفته طول بکشند. باقی آنها ممکن است چند سال طول بکشند. در هر صورت، شما به دورههایی نیاز دارید که از سختی بالا بیایید و اتفاقی که پیش میآيند را انعکاس میدهید. شما بازخورد دریافت میکنید. شما دل خود را برای دوستان و مربیان قابل اعتماد باز میکنید. شما مسیر خود را بر پایه روند پس از انعکاس، مجددا تعیین میکنید.
استراحت، بهبود و انعکاس برای خوب شدن در کار خود ضروری هستند. اگر این موارد را در اولویت قرار ندهید، با شکست مواجه خواهید شد. به علاوه، اگر برای انعکاس و بهبودی وقت نمیگذارید، پس احتمالا بدون این که بدانید، در مسیر اشتباهی هستید.
۱۶. هیچ وقت دست از یاد گرفتن بر ندارید
Waynne Gretzky به عنوان بهترین بازیکن هاکی شناخته میشود. در حالیکه هم تیمیهای او همیشه او را یک احمق میشناختند. او همیشه چیزهای جدید را روی یخ آزمایش میکرد و سقوط میکرد. او نسبت به هم تیمیهای خود، بسیار بیشتر شکست خورد. برای این که خود را تیزتر نگه دارید،هیچ وقت نباید دست از هول دادن محدودیتهای خود بردارید؛ مهم نیست که چقدر خوب باشید.
لحظهای که از یاد گرفتن، آزمایش کردن تلاش کردن دست بردارید، لحظهای است که به سمت عقب بر میگردید. اگر از چیزی که دارید استفاده نکنید، آن را از دست خواهید داد.
۱۷. از زندگی لوکس و مجلل به گونهای دوری کنید که انگار طائون است
برای اکثر مردم، موفقیت فقط درباره خود کار نیست؛ بلکه درباره تجملی بودنی است که با خود میآورد.
سازندگان جهانی، همه چیز را ساده نگه میدارند. آنها از این که از تجلل لذت ببرند و پول خوبی به دست بیاورند، نمیترسند. گرچه، وقتی که به کار سخت میرسند، آنها ساده زیست هستند. آنها تکه تکه شدن را نگه میدارند و به گونهای پیش میروند که انگار تازه دارند شروع میکنند.
نتیجه گیری
موفقیت برای شما به چه گونه است؟
چقدر در رویاهای خود سرمایه گذاری میکنید؟
آیا میتوانید خود را در جایی که میخواهید باشید ببینید؟
آیا دارید به مقصد خود میرسید؟
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید