شما برای طراحی مجدد وبسایت خود هزاران دلار خرج میکنید. تجارت خود را از طریق تبلیغات گوگل به مردم نشان میدهید. حتی در توییتر نیز فعالیت دارید اما با تمام این کارها به هیچ نتیجهای نرسیدهاید.
اگر با فنون بازاریابی آشنا نباشید، نمیتوانید حتی بهترین محصولات دنیا را خوب بفروشید. اگر در تجارت خود سود نکنید، سرمایه از دست خواهید داد. شاید وارد شدن به یک فاز تاکتیکی مانند ساخت محتوا و تبلیغ کردن امری وسوسه انگیز باشد اما ابتدا باید یک قدم به عقب برگردیم. باید چارچوبی را بسازیم و استراتژی بازاریابی خود را براساس آن شکل دهیم. در غیر اینصورت فقط سرمایه خود را به باد خواهید داد.
قبل از اینکه سرمایهگذاری را شروع کنید، باید با اصول اساسی در این زمینه آشنا شوید. در این مقاله 4 مورد ذکر شده که باید قبل از ایجاد استراتژی بازاریابی خود به آنها دقت داشته باشید. همچنین در هر بخش، از شما سوالاتی پرسیده خواهد شد تا دیدگاهتان را در این خصوص روشنتر کند. با کمک گرفتن از این اطلاعات میتوانید استراتژیهای بازاریابی هوشمندانهتری را خلق کنید.
1. مخاطب
شخصیسازی تجربه مشتری سبب شده تا شرکتها یک رابطه مستمر را در تمام مراحل این سفر به وجود آورند. این موضوع بدان معناست که ما باید خواستههای فعلی مشتری را برآورده کرده و نیازهای آتی او را نیز همزمان پیشبینی کنیم. میخواهید محصولات خود را به چه کسی بفروشید؟
این سوال هستهی اصلیِ تمام کارهاست. مطمئناً محصولات ما همیشه نمیتواند قشر بزرگی از جامعه را خوشحال نگه دارد، به همین خاطر با بزرگ در نظر گرفتن مقدار مخاطبان خود فقط سرمایهتان را هدر خواهید داد. همچنین اگر دایرهی مخاطبان خود را محدود کنید، احتمالاً مشتریان بالقوه زیادی را از دست خواهید داد.
شما با اصلاح کردن رویکردتان میتوانید به دایرهی مخاطبان خود پی ببرید. یک جمعیتشناسی ساده میتواند اولین قدم شما در این زمینه باشد. کدام گروه سنی به خرید این محصول علاقهمند است؟ آنها کجا هستند؟ جنسیت این مخاطبان چیست؟ به چه چیزهای دیگری علاقه دارند؟
با این کار میتوانید شخصیت خریداران خود را بسازید. شخصیت خریدار یک نمایش کلی از مشتریان ایده آل شماست. باید جزئیات حاصل از جمعیت شناختی را جمعآوری کرده و تمام عوامل مفید آن را در نظر بگیرید.
سوالاتی که باید در نظر داشته باشید:
- چه کسی میخواهد محصول مرا بخرد؟
- نقاط درد مخاطب شما چیست؟
- آنها برقراری ارتباط از چه کانالی را ترجیح میدهند؟
- به چه نوع ارتباطی بهتر پاسخ میدهند؟
2. دیدگاه رقابتی
به زمان مدرسه رفتن خود فکر کنید. یادتان میآید اگر به برگه خودمان نگاه نمیکردیم، با چه مشکلاتی مواجه میشدیم؟ این مسئله در بازاریابی برعکس است. اگر از فعالیتهای رقبای خود مطلع نباشید، نمیتوانید در بازاریابی موفق عمل کنید.
اگر از کارهای آنها باخبر باشید، میتوانید یک چارچوب ساخته و تجارت خود را براساس آن به موفقیت برسانید. همیشه باید اشتباهات رقبای خود را تحت نظر داشته باشیم. چه چیزی باعث ناراحتی مخاطبان آنها شده است؟ از چه چیزی ناراضی هستند؟ ایرادات محصولات آنها را بررسی کنید. بفهمید که کسب و کار آنها چه پیامی را به مخاطب منتقل میکند. سپس آن پیام را بهبود بخشیده و از آن به نفع خود استفاده کنید. متوجه شوید که تجارتتان چگونه میتواند در بین سایر کسب و کارها رقابت کند. تجارت خود را تقویت کنید و آن را برای مخاطبان جذاب نگه دارید.
سوالاتی که باید در نظر داشته باشید:
- رقبای شما چه کسانی هستند؟
- نقاط ضعف و قدرت رقبای شما چیست؟
- عملکرد محصول شما در مقایسه با رقبا چگونه است؟
3. مزایای محصول
حالا زمان آن رسیده که به محصول خود فکر کنید. قبل از اینکه یک برنامه بازاریابی بسازید، باید محصول خود را براساس مخاطب و دیدگاه رقابتی تنظیم کنید. شاید در گذشته به تعامل بین مخاطب، محصول و رقابت فکر کرده باشید اما حالا میخواهیم از دید بازاریابی به این مسئله نگاه کنیم.
به شخصیت خریدار و دیدگاه رقابتی خود فکر کنید. چگونه محصول شما برای آن مشتری جذاب است؟ محصول شما چه تفاوتی با سایر محصولات موجود در بازار دارد؟ چگونه میتوانید مزیتهای آن را به طور ساده و خلاصه بیان کنید؟
باید از این طرز فکر برای پیشنهادات فروش ویژه (USP) استفاده کنید. این پیشنهاد ویژه، تفاوت محصولتان را به مشتریان نشان میدهد. به عنوان مثال بخشی از USP فستفود Wendy’s، برگرهای تازه و یخ نزده است. شما میتوانید از این نقاط ویژه برای بیان داستان تجارت خود و مجذوب کردن مخاطبان استفاده کنید.
سوالاتی که باید به آنها دقت داشته باشید:
- محصول شما چه مزایای خاصی را ارائه میدهد؟
- محصول شما چه تفاوتی با سایر محصولات موجود در بازار دارد؟
4. اهداف تجاری
ما فقط نباید برای بازاریابی کردن محصولات خود این کار را انجام دهیم. اکنون باید استدلال موجود در استراتژی خود را مورد ارزیابی قرار دهیم. از خودتان بپرسید که میخواهید به چه چیزی برسید؟ انجام دادن این کار چه نفعی به حال شما خواهد داشت؟
من در مورد افزایش فالوورهای اینستاگرام یا ترافیک ارگانیک وبسایت صحبت نمیکنم. این موارد برای زمانی است که استراتژی بازاریابی خود را ساخته و به دنبال کانالی برای استفاده کردن باشید. در حال حاضر فقط باید روی اهداف کسب و کار خود تمرکز کنیم.
مثلاً بگویید که میخواهید درآمد خود را 20 درصد افزایش دهید. شاید هدف شما این باشد که 100 نفر دیگر، نرم افزار شما را دانلود کنند. شاید قصد سرمایهگذاری کردن روی مشتریان فعلی خود را داشته باشید. دست پیدا کردن به معیاری مشخص، امکان ساخت یک استراتژی عالی را به شما خواهد داد. مطمئناً این استراتژی از تجارت و اهداف شما پشتیبانی میکند.
سوالاتی که باید در نظر داشته باشید:
- به موفقیت رسیدن تجارت شما چه شکلی است؟
- چگونه میتوان موفقیت را ارزیابی کرد؟
- اهداف تجاری شما چیست؟
این سوالات یک نقطهی شروع برای فکر کردن به محصولاتتان است. با پی بردن به جواب این سوالات میتوانید محصولات خود را در جهت رسیدن به موفقیت قرار دهید. خیلی از استراتژیهای بازاریابی ضعف پایهای دارند و به همین خاطر نیز شکست میخورند. بنابراین باید قبل از ساخت یک استراتژی به جواب این سوالات فکر کرده و پایههای خود را مستحکم کنید.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید