ما به همان کسی تبدیل میشویم که روی آن تمرکز میکنیم. در اینجا نحوهی رسیدن به موفقیت توضیح داده شده است.
Walter Payton میگوید:« وقتی در یک کار مهارت داشته باشید، آن مهارت را به همه خواهید گفت. وقتی در یک کار عالی باشید، دیگران به شما این موضوع را خواهند گفت.»
کنجکاوی بی پایان
احتمالاً این مورد یکی از مهمترین ویژگیهای شخصی است که کارهای بزرگی را در این زمینه انجام میدهد. کار کردن در زمینه تکنولوژی باعث میشود تا شبها دیر وقت بیدار بمانید؛ اما نه به این خاطر که مجبور هستید، شما خودتان میخواهید که به جایگاههای بالاتر دست پیدا کنید.
کسی که واقعاً به یادگیری روزانه علاقه داشته باشد، دیگر برایش مهم نیست که این یادگیری چند ساعت از روز او را به خودش اختصاص دهد. او کسی است که به دنبال چیزهای بیشتر است، صبح زود از خواب بیدار میشود و برای یادگرفتن چیزهای جدید هیجان دارد. او شخصی است که به دنبال یادگیری مهارتهای جدید یا توسعه بخشیدن به مهارتهای فعلی است.
او شخصی است که نمیتواند به آسانی بخوابد، چون یک باگ یا مشکل در پروژه ذهن او را درگیر کرده است. این یک استعداد نیست، بلکه میتوان آن را توسعه داد. بیشتر اوقات باید واقعاً عاشق کارهای خود باشید. باید آنقدر آنها را با جان و دل بخواهید که هیچ چیز دیگری برایتان اهمیت نداشته باشد. با چنین ذهنیتی، امکان ندارد که به موفقیت نرسید.
نمیگویم که این اتفاق همیشه رخ میدهد، چون همه فراز و نشیبهای خودشان را دارند. اما این محکم و استوار ماندن است که میتواند تفاوت ایجاد کند. کسی که از امتحان کردن چیزهای جدید نمیترسد. کسی که بدون دقت به استرسی بودن آن برایش هیجان زده میشود.
آزمایشات مداوم، پرسشهای همیشگی و کنجکاوی بی پایان نسبت به اینکه چرا همه چیز آنگونه که هست رخ میدهد. این یک نیروی بسیار قدرتمند است.
به آسانی دلبسته نمیشوند
احساساتی بودن نسبت به کارهایی که انجام میدهیم در ذات همهی ماست. بعضی از توسعهدهندگان نیز چنین احساسی را تجربه میکنند. شاید این زبان برنامهنویسی انتخابی شما باشد، حتی بعضی از توسعهدهندگان با اولین زبان برنامهنویسی خود احساسی میشوند.
مسئله این است که چون آن اولین زبان برنامهنویسی شماست، چون اولین شغل توسعهدهندگی شماست، چون در ازای آن کار به شما پول زیادی داده میشود، بدین معنا نیست که برای همیشه به آن پایبند خواهید بود. چون اگر این کار را انجام دهید، یعنی احتمالاً در حرفه اشتباهی قرار دارید.
تکنولوژی همیشه در حال تغییر است. همراه با زمان تغییر میکند یا از بین میرود. این شما هستید که باید با آن کنار بیایید و آن را پشت سر بگذارید. این یک حقیقت است. آن دسته از توسعهدهندگانی که مخالف یکدیگر هستند، واقعاً عملکرد خوبی خواهند داشت.
یک زبان برنامه نویسی را انتخاب کنید، آن را یاد بگیرید، به آن زمان بدهید و سپس به سراغ زبانهای بعدی بروید. هوشمندانه کار کنید و تنها درگیر تکنولوژیهایی شوید که میدانید برای موارد فعلی موجود در پشته شما مفید هستند.
مطمئن شوید که آنها به خوبی در کنار یکدیگر کار میکنند. به جای نگاه کردن به تنها یک زبان خاص، روی قدرت پشتهی خود تمرکز کنید. به خاطر داشته باشید که پشتهی شما آیندهتان را مشخص خواهد کرد. بنابراین در مورد آن عاقلانه عمل کنید.
وقتی نوبت به پروژهها میرسد، برخی از توسعهدهندگان به پروژههایی دل میبندند که مشغول کار کردن روی آنها هستند. از من به شما نصیحت، این کار را انجام ندهید چون همان پروژه پس از تکمیل شدن به شخص دیگر واگذار خواهد شد.
وظیفهی ما این است که از ابتدا بسازیم، نگهداری و یا ریفکتور کنیم. پروژهها میآیند و میروند، بنابراین از احساساتی شدن اجتناب کنید. اینها دارایی شرکتها هستند و به شما تعلق ندارند. بنابراین دفعهی بعدی که وارد یک پروژه شدید، این را به خاطر داشته باشید.
ریفکتور، ریفکتور، ریفکتور
خراب نبودن یک چیز، صرفاً بدین معنا نیست که ارزش اصلاح کردن را نداشته باشد.
ریفکتورینگ در دنیای توسعهدهندگی یکی از نشانههای بارز یک برنامهنویس خوب است. اینکه یک پروژه در حال اجراست، بدین معنا نیست که تکمیل شده است. کار ما همچنان به عنوان توسعهدهنده ادامه دارد. ما باید این قانون را بپذیریم.
ما در طول فرآیند توسعه روی به کار انداختن برنامه تمرکز میکنیم و برخی از مفاهیم مهم مانند، قابل فهم، تمیز و عالی بودن کدهای خود را فراموش میکنیم. این بدان خاطر است که در آن لحظه ما فقط میخواهیم پروژه را به سمت تولید سوق دهیم. اما یک توسعهدهندهی خوب حتی بدون یادآوری شدن هم میداند که باید چه کارهایی را انجام دهد.
توسعهدهندگان خوب پس از اجرای پروژه، همراه با آن به کار خود ادامه میدهند. آنها هر تابع و خطی را بررسی میکنند و به روشهایی برای بهتر، سریعتر و کوتاهتر کردن آنها فکر میکنند. اما باید مراقب باشید چون مهم نیست که چقدر به عنوان یک برنامهنویس به خودتان اعتماد داشته باشید، ما هنوز باید توسعهدهنده بعد از خودمان را در نظر داشته باشیم.
هیچ تضمینی وجود ندارد که پروژه تا همیشه تحت کنترل شما باقی میماند، در این میان ممکن است اتفاقاتی رخ دهد یا پروژه به شخص دیگری واگذار شود. حتی ممکن است خودتان به شرکت جدیدی بروید. بنابراین به منظور جلوگیری از رخداد هرگونه مشکلی، باید همیشه با مد نظر قرار دادن توسعهدهندهی بعدی کدنویسی کنیم.
ریفکتور کنید. همه چیز را بهتر، تمیزتر و قابل فهمتر کنید. کدهایتان میراث شما هستند. آنها هویت شما خواهند بود، بنابراین مطمئن شوید که توسعهدهندهی بعدی از میزان توانایی و خوب بودن شما مطلع شود. به جای کوتاه کردن خطوط، سعی کنید درک کردن آنها را آسانتر کنید.
آنها یاد میدهند
شما نمیتوانید چیزی را که نفهمیدهاید به دیگران بیاموزید. توسعهدهندگانی که به دیگران آموزش میدهند، نمونهی بارز یک توسعهدهندهی خوب هستند. هرچه بیشتر به دیگران یاد بدهند، یک قدم به توسعهدهنده میان رده یا ارشد شدن نزدیک میشوند.
هرچه بیشتر کمک کنید، درک کردن یک موضوع خاص بهتر میشود. در واقع یکی از بهترین راههای یادگیری، آموزش دادن به افراد مبتدی است. بنابراین اگر مدتی است که در این حرفه مشغول به کار هستید، سعی کنید به توسعهدهندگانی که با مشکل مواجه شدهاند، آموزش دهید. این کار نه تنها به شما کمک میکند تا آن موضوع را بهتر درک کنید، بلکه احترام افراد جوان را نیز بدست خواهید آورد. بنابراین از یاد دادن نترسید. آنها از شما قدردانی میکنند و به شما احترام میگذارند. اعتماد به نفس شما بعد از این ماجرا افزایش پیدا خواهد کرد و این یک موضوع بسیار مفید است.
آنها شکست را فرصتی برای یادگیری میدانند
اکثر مردم زمانی تسلیم میشوند که کارها وفق مراد پیش نمی رود. به عنوان یک برنامهنویس، تسلیم شدن هرگز یک گزینه انتخاب نیست.
توسعهدهنده بودن به معنای حل مشکلات است. مهم نیست که چقدر طول میکشد، شما نمیتوانید به راحتی بیخیال شوید. باید گزینههای دیگری را پیدا کنید و راهحلهای متفاوتی را ارائه دهید. همیشه همه چیز طبق برنامه پیش نمیرود اما همیشه چیزی وجود دارد که بتوانید روی آن کار کنید.
خلاق باشید. از زوایای دیگر به مسئله نگاه کنید. پاسخها و راهحلها منتظر کشف شدن هستند. یکی از چیزهایی که مردم آن را تحسین میکنند، اشتیاق و علاقه نسبت به کارهایی است که انجام میدهند. واقعاً نگاه کردن به کسی که مشغول انجام دادن کارهای مورد علاقهاش است سرگرمکننده میباشد.
بنابراین اگر مدتی است که با یک مشکل روبرو شدهاید، کمی استراحت کنید. یک روز مرخصی بگیرد. ذهن خود را از همه چیز خالی کنید و فردا دوباره با انرژی به سراغ کارهایتان بروید. نمیدانم که چنین کاری را انجام میدهید یا نه، اما حل کردن یک مشکل سخت یا غیرممکن، احساسی خوشایند را به فرد منتقل میکند. این کار نه تنها باعث رشد شما شده، بلکه اعتماد به نفسی را در شما پرورش میدهد که تا ابد باقی خواهد ماند.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید