تعداد زیادی از افراد باهوش گفتهاند کسانی که از تاریخ یاد نمیگیرند، محکوم به تکرار آن هستند. افراد دیگر یک طعمه نوستالژی را میگویند که عبارت است از: «عقب ماندهها، تلنگرهای بیشتری دریافت میکنند.» هر دوی این افراد راست میگویند، و من فکر میکنم که نگاه کردن به برخی قراردادهای رابط کاربری قدیمی مربوط به سالهای پیش، هم جالب و هم آموزنده خواهد بود.
خوب است بدانیم که این قراردادها چرا وجود داشتند، و چگونه و چرا مردند. این مسئله نسبت به نحوه تولد بهترین شیوهها و این که چرا در واقع «بهترین» شیوهها هستند، کمک میکند. همچنین این مسئله یک زمینه برای ساخت آینده وب را میدهد و به علاوه، این صنعت هر سال افراد تازهکاری را دریافت میکند و آنها هم باید برخی از این موارد را بدانند.
من خوشحالم که این افراد مجبور نیستند آنچه که ما تحمل کردیم را تحمل کنند، اما بهتر است بدانند که ما چه چیزی را تحمل کردیم. دوستان، ما در اینجا نه جهت عذاداری برای این قراردادهای رابط کاربری و امکانات مرورگر، بلکه برای دفن کردن آنها گرد هم آمدهایم.
<blink>
هیس، اشکالی ندارد، این تگ دیگر مرده است و نمیتواند به ما آسیبی بزند.
برای هر کسی که همین الان یک واکنش لحظهای نداشت، باید بگویم که تگ <blink> باعث میشد همه چیز کاری که از نامش پیداست را انجام دهند: چشمک زدن. روشن و خاموش، موجود و ناموجود. تقریبا به این شکل بود که این تگ برای آسیب رساندن به چشمان شما ساخته شده بود. این تگ که در دوره جنگ مرورگرها ساخته شده بود، مثال خوبی از تگهای مختص یک مرورگر خاص بوده و برای این ساخته شده بود که یک برتری نسبت به Internet Explorer نوظهور را به Netscape Navigator بدهد.
من نمیگویم که این ویژگی Netscape Navigator را کشت، یا این که NN به خاطر آن مرد، اما منظور من دقیقا همین است.
(به دلایلی واضح، هیچ اسکرین شاتی از این تگ فراهم نشده است)
منوهای Flash
در ابتدا، من نمیتوانستم منوهای جهتیابی پویانمایی شده که با استفاده از JavaScript ساخته شدهاند (بخوانید: منوهایی که یک hover state دارند) را در دست بگیرم. در ضمن این منوها در Dreamweaver نام DHTML را داشتند. پس من از Macromedia Flash برای ساخت منوهای فانتزی به همراه دکمههای پویانمایی شده استفاده کردم، و آنها را به header هر وبسایتی که میساختم، اضافه نمودم.
من تنها نفر نبودم. برای مدتی قالبهای منوی بر پایه Flash، به خودی خود یک صنعت روستایی بودند. نکته: هیچ وقت منوی وبسایتی نسازید که نتوانید آن را فقط با ویرایش کردن یک فایل متنی تغییر دهید. هزینه نگهداری آن به تنهایی یک عذاب بزرگ بوده، و موتورهای جستجو هیچ وقت نمیتوانستند از بین فایلهای Flash بگذرند.
از خدا بابت hover شکر کنید.
فریمها، AJAX اصلی
درست است. پیشتر ما از JavaScript برای بارگذاری دادههای خود در وباپلیکیشنهای پیشرونده استفاده میکردیم، مرورگر تمام کارها را انجام میداد و احتمالا هنوز هم میتوانیم این کار را انجام دهیم. آیا با iframeها آشنا هستید؟ iframeها یک برادر بزرگتر داشتند که Frames نام داشت، و قبل از این که جداول به میان بیایند، ما از آن برای طرحهای پایه استفاده میکردیم.
مشکل در اینجا بود که با این که آنها به مرورگر اجازه میدادند تا به جای این که یک صفحه کامل جدید را بارگذاری کند، فقط بخشی از صفحه موجود را بارگذاری نماید، اما آنها همچنین برخی امکانات اساسی مرورگر، مانند این موارد را از بین میبردند:
- دکمههای عقب و جلو.
- تاریخچه مرورگر به طور کلی.
- کپی و پیست کردن لینکهای خاص در یک وبسایت سختتر بود.
- بارگذاری مجدد یک وبسایت کمی تصادفی شد و معمولا شما را به صفحه خانه میبرد.
در نهایت ویژگی frameset به کلی منسوخ شد، و مردم اکثرا از iframeها بری بارگذاری محتویات Embed مانند ویدیوهای YouTube استفاده میکنند.
دکمههای تصویر
چندی پیش، طراحی flat دنیا را در بر گرفت و باعث شد مردم بگویند: «صبر کن... آیا این یک دکمه است؟ آیا میتوانم بر روی آن کلیک کنم؟ اصلا چرا در اینجا باید از یک مکان نمای سفارشی استفاده کرد؟» قبل از آن، همه درگیر دکمههای دارای ظاهر سه بعدی بودند. زیرا این دکمهها فانتزی بودند. همه چیز در دهه ۹۰ شروع شد و ما هر اتفاقی که بین ۱۹۸۰ و ۲۰۰۵ افتاد را زیر سوال نمیبریم. این زمانها متفاوت بودند.
CSS3 همه چیز را به همراه دارد، اما دکمه تصویر را از بین برده است. وقتی که متن در تصویر قرار میگرفت، مدیریت دکمهها غیر ممکن بود، و وقتی هم که نبود ما مجبور بودیم از هزاران حقه برای این که آنها را نیمه پاسخگو نماییم، استفاده کنیم. آیا کسی ساخت تصاویری را به یاد دارد که یک بخش PNG بودند و یک بخش دیگر هم گوشهها؟ یا این که مجبور بودیم PNG مربوطه را برای هر گوشه از یک دکمه جدا کنیم؟
Marquee
روزی روزگاری، قبل از این که همه بگویند اسلایدرهای تصویر بد هستند، HTML در واقع یک عنصر داخلی برای این داشت که همه چیز را در صفحه بلغزاند. این عنصر، تگ Marquee نام داشت و مردم مدتها قبل از این که این عنصر از بین برود، از آن متنفر بودند. این عنصر در پاسخ به تگ <blink> برای Internet Explorer پیادهسازی شد، و فقط از نظر حاشیهها برای چشمان شما ضرر کمتری داشت.
این عنصر برای این که برای کاربران خیلی حواس پرت کننده بود، رها و منسوخ شد.
جدا کنندههای فانتزی / تقسیم کنندههای صفحه
قبل از این که ما حتی طرح درستی را پیاده کنیم، مردم نیاز به راهی برای تقسیم کردن صفحات طولانی متن داشتند، تا خواندن آنها سادهتر شود. عنصر <hr> برای برخی کمی صاف و ساده بود، و از این رو طراحان روز از GIFها استفاده کردند. این تصاویر در اصل فقط یک سری نوارهای افقی بودند، اما تا زمانی که تصویر حساب میشدند، میتوانستند هر چقدر که میخواهید فانتزی باشند.
این یک گرایش دیگر بود که در مقابل CSS/CSS3 شکست خورد. به علاوه، وقتی که تقسیم کننده این قدر از نظر بصری جالب است، این میتواند برای کاربر کمی گیج کننده باشد.
نقشه سایت
نقشه سایت قبلا صفر تا صد جهتیابی بود. قبل از این که وبسایتها عملکرد جستجوی خود را داشته باشند، شما از نقشه سایت برای یافتن هر چیزی بر روی یک وبسایت استفاده میکردید. ساده بود: تمام محتویات در آنجا بودند و شما فقط باید اسکرول میکردید.
امروزه، بسیاری از وبسایتها بیش از حد بزرگ و یا بیش از حد کوچک هستند که بخواهند یک نقشه سایت را به عنوان یک عنصر رابط کاربری داشته باشند. برای وبسایتهای دارای حجم متوسط، به نظر من ویژگیای است که میتواند برگردد و برای کسی ضرر نخواهد داشت.
طرح جدول
این گرایشی بود که طراحی وب را به جلو هول داد، و نتوانست خیلی زود بمیرد. این گرایش استایلهای خطی، مقداری زیادی گیجی و فایلهای .GIF تک پیکسلی را ترکیب کرد که به نوعی این طرح را گرد هم نگه میداشتند.
من هیچ وقت نتوانستم این بخش را درک کنم.
این گرایش مرد؛ زیرا CSS دارای floatها بود. ما برای مدت محدودی از جداول استفاده کردیم؛ زیرا مرورگرها از پشتیبانی CSS عقب میماندند، اما در نهایت به آن میرسیدند.
نکته عجیب در اینجاست که CSS Grid به مانند این است که باز هم جداول را داشته باشیم، اما بسیار بهتر.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید