تبدیل شدن به یک توسعه دهنده ترسناک است
ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ: 9 دقیقه

تبدیل شدن به یک توسعه دهنده ترسناک است

Alejandro Jodorowsky می‌گوید:« پرندگانی که در قفس متولد می‌شوند، پرواز را بیماری تصور می‌کنند.»

همانطور که همه‌ی ما می‌دانیم، برنامه‌نویسی جزو سخت‌ترین مشاغل دنیا است. اگر بخواهید به صورت خودآموز برنامه‌نویسی را یاد بگیرید، یعنی باید آماده رویارویی با یکی از چالش برانگیزترین کارهای زندگی خود باشید. طبق تجربه‌ای که در این سال‌ها داشته ام، می‌توانم بگویم که این حرفه بسیار سودمند خواهد بود.

اگر احساس کردید که در زندگی دائماً در حال مبارزه و تلاش هستید، بدانید که تنها نیستید چون دیگران نیز درگیر همین مشکلات می‌باشند. وقتی می‌خواهیم چیزهای جدید و متفاوتی را انجام دهیم، در ابتدا برای انجام آن کار انگیزه داریم. هنگامی که این هیجان کمرنگ می‌شود، به همان جایی می‌رسیم که اتفاقات واقعی رخ خواهند داد. سپس همه چیز را زیر سوال می‌بریم. نتیجه بدست نیاوردن می‌تواند شما را از درون بشکند، پس باید ذهنیت خود را اصلاح کنید. این سفر مستلزم تلاش‌های زیادی از جانب شماست و تمام چیزهایی که در اختیار دارید را با خودش خواهد برد.

وقتی همه چیز در حال از هم پاشیدن است، گاهی عقب نشینی تنها راه درک بهتر موقعیت می‌باشد. به جای اینکه به خودتان سخت بگیرید، یک روز استراحت کنید و مرخصی بگیرید. اما پس از زمان استراحت باید خودتان را جمع و جور کرده و دوباره خودنمایی کنید.

اینکه این موضوع چقدر ترسناک خواهد بود هیچ اهمیتی ندارد، چون شما از پس آن بر خواهید آمد. این شما هستید که نسبت به توانایی‌ها، امکانات و حتی خودتان احساس تردید می‌کنید. گاهی اوقات ممکن است رویاهای بزرگ‌تر در ما احساس ناتوانی را ایجاد کنند، اما این در واقع همان هیجان رسیدن به موفقیت و تبدیل شدن به فردی فوق‌العاده است.

وقتی نتایج تلاش خود را ببینید، این واقعیت را نیز مشاهده خواهید کرد. تا رسیدن به آن زمان باید به یادگیری ادامه دهید، زیرا ما باید کارهای لازم برای رسیدن به رویاهای خود را انجام دهیم.

ما همیشه کوچک بازی می‌کنیم

 ما در زندگی خود محتاط عمل می‌کنیم اما همیشه تعجب می‌کنیم که چرا اتفاق بزرگی در زندگی‌مان رخ نمی‌دهد. این قرصی است که قورت دادن آن بسیار دشوار خواهد بود.

اگرچه این تقصیر ما نیست. ما با این روش توسط والدین، جامعه و سیستم آموزشی، برنامه‌ریزی شده‌ایم. آن‌ها از ما می‌خواهند که تصور کنیم اشتباهات غلط می‌باشند. آن‌ها میخواهند ما تصور کنیم که یک احساس ناخوشایند می‌تواند منجر به یک فاجعه شود. آن‌ها می‌خواهند ما باور کنیم که متفاوت بودن اشتباه است.

متفاوت بودن فقط یک تعریف است. وقتی بقیه شما را به خاطر متفاوت بودن مسخره می‌کنند، می‌توانید به آنان بخندید زیرا همه‌ی آن‌ها شبیه یکدیگر هستند. اینکه همه می‌خواهند توسط دیگران پذیرفته شوند یک موضوع جدید نیست. ما به همسالان خود نیاز داریم، زیرا موجوداتی اجتماعی هستیم. ما برای زنده ماندن باید شبیه دیگران باشیم و با این کار احساس امنیت و پذیرفته شدن می‌کنیم.

ما باید دقیقاً شبیه دیگران باشیم، بنابراین وقتی ذهن خلاق ما شروع به رویاپردازی می‌کند، فوراً سعی می‌کنیم آن روند را متوقف کرده و دوباره به حالت قبلی خود بازگردیم؛ زیرا تصمیم گرفته‌ایم که باور کنیم اجازه‌ی خواسته‌های بیشتر و بزرگ فکر کردن را نداریم. این همان واقعیت تلخ زندگی است.

ما محدودیت‌های خودمان هستیم، اما تنها تا زمانی که به خودمان این اجازه را دهیم. همه‌ی ما در یک جعبه یا قفس زندگی می‌کنیم. بعضی‌ها می‌گویند که باید بیرون از این چارچوب (جعبه) فکر کنیم، اما چرا؟ چه کسی گفته که اصلا چارچوبی وجود دارد؟ شما باید فکر کنید که چارچوبی وجود ندارد و با همین طرز فکر خودتان را آزاد خواهید کرد.

بنابراین از کوچک بازی کردن دست بکشید. شما در زندگی سزاوار بهترین چیزها هستید. شما بیشتر از آنچه که فکرش را می‌کنید، سزاوار بوده و توانایی دارید. شما باهوش‌تر و بهتر از آنچه که فکر می‌کنید هستید، پس بیشتر بخواهید و رویاهای بزرگتری را دنبال کنید. رویای خود را آنقدر جدی بگیرید که زودتر از آلارم ساعت خود بیدار شوید. زندگی برای کوچک بازی کردن خیلی کوتاه است. حالا زمان قدم برداشتن و بازی کردن با بزرگترها می‌باشد. اگر من توانستم این کار را انجام دهم، شما هم می‌توانید.

چرا ما همیشه هنگام سخت شدن مسائل پا پس می‌کشیم؟

همیشه هر چیزی می‌تواند اشتباه پیش برود، اما عقب نشینی یا جنگیدن برای آن مسائل کاملاً به خودمان بستگی دارد. ما می‌توانیم با تلاش و سختکوشی روش‌های جدیدی را پیدا کرده و به اهداف خود دست پیدا کنیم. اگر می‌دانید که لایق آن هستید، پس چرا منصرف می‌شوید؟ چرا آن را رها می‌کنید؟

اگر موقعیتی که در آن قرار دارید بسیار عذاب‌آور است، پس چرا به مسیر خود ادامه نمی‌دهید و از آن شرایط عبور نمی‌کنید؟ شما برای رسیدن به اهداف خود فداکاری کرده‌اید، حال می‌خواهید بیخیال آن‌ها شوید؟ وقتی می‌توانید با کمی سختکوشی آن‌ها را به ثمر برسانید، چرا می‌خواهید تمام تلاش‌های خود را هدر دهید؟ ترسیده‌اید؟ عیبی ندارد. خسته شده‌اید؟ مرخصی بگیرید. انگیزه ندارید؟ به دلیل شروع تمام این کارهای خود فکر کنید. در واقع این موضوع درباره‌ی الهام و انگیزه داشتن نیست، چون این مسائل بلاخره پس از گذشت زمان محو خواهند شد. شما تنها باید کارهای ضروری و مهم را انجام دهید.

چیزی که اهمیت دارد، نظم و انضباط شما در انجام کارهای مهم است. اگر احساس می‌کنید که نمی‌توانید از پس یک کار برآیید، همچنان نظم و اصول خود را حفظ کنید. چه بخواهید و چه نخواهید، دنیا به روال خود ادامه خواهد داد.

توسعه دهنده بودن تنها درباره‌ی مغز و هوش نیست. همانطور که قبلاً هم ذکر کردم، این موضوع نیازمند مسائل بسیاری است و تمام چیزهایی که بدست آورده‌اید را درگیر می‌کند. بیشتر اوقات افراد نابغه و توانا موفق نمی‌شوند. این افراد همان کسانی هستند که از خود مقاومت نشان داده و بزرگترین آرزوها را برای برنده شدن دارند. این‌ها همان کسانی هستند که سخت می‌جنگند، اما هرگز به نتیجه نمی‌رسند.

اگر نمی‌توانید همه‌ی آن کارها را انجام دهید، اگر آنچه لازم است را نداشته باشید، یعنی لیاقت خودآموزی را ندارید. اما اگر این کار را انجام می‌دهید، باید مدتی هم استراحت کنید. این دوره را به عنوان یک شکست موقتی تلقی کنید. تنها کاری که باید انجام دهید کمی استراحت کردن می‌باشد. اگر می‌خواهید پیروز شوید، باید هر روز نبردهای کوچک را ببرید. با این روش در جنگ اصلی پیروز خواهید شد.

به هر حال آن را انجام دهید

احساس ترس می‌کنید؟ به هر حال انجامش دهید.

احساس می‌کنید این دفعه هم مانند دفعه قبلی همه چیز را خراب می‌کنید؟ به هر حال انجامش دهید.

فکر می‌کنید فاکتورهای توسعه دهنده بودن را ندارید؟ به هر حال انجامش دهید.

فکر می‌کنید برای این کار دیر اقدام کرده‌اید؟ فکر می‌کنید خیلی پیر شده‌اید؟ به هر حال انجامش دهید.

حس می‌کنید به خاطر مسئولیت‌های بالا زمان کافی برای مطالعه را ندارید؟ به هر حال انجامش دهید.

آیا دلایل دیگری دارید که ممکن است سبب شکست شما شود؟ به هر حال آن کار را انجام دهید.

همه چیز در ذهن شماست. شما با دنیا مبارزه نمی‌کنید، تنها حریف شما در زندگی خودتان هستید. این سفر فقط در مورد شغل پیدا کردن، تبدیل شدن به یک توسعه دهنده موفق، پول و یا سبک زندگی نیست. همه چیز به خود ما مربوط است. درک این واقعیت که می‌توانیم کارهای بهتری انجام دهیم، چیزهای بیشتری ببخشیم و لیاقت یک زندگی بهتر را داریم فقط آغاز آینده‌ای روشن است. موفقیت تنها یک هدف نهایی است. کار کردن به عنوان یک توسعه دهنده نرم‌افزار فقط قله یکی از چندین کوه دیگر است.

این حرفه یکی از کوه‌هایی است که من توانستم با موفقیت آن را فتح کنم؛ دقیقاً مانند اهداف نهایی دیگری که در گذشته مشخص کرده بودم. من آرزو داشتم اولین پیشنهاد شغلی خود در زمینه توسعه‌ وب را بدست آورم، شش ماه بعد این آرزو به حقیقت پیوست. سپس چند سال بعد به توسعه دهنده موبایل تبدیل شدم و سرانجام سال گذشته به شغل توسعه نرم‌افزار راه پیدا کردم. من کوه‌ها را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشتم و به تدریج به اهداف خود رسیدم. این یک سفر بی انتهاست.

حال اهداف جدیدی را پیدا کردم و مدام در حال دنبال کردن آن‌ها هستم. سفر توسعه‌دهندگی شما پس از دریافت اولین یا دومین پیشنهاد شغلی به پایان نمی‌رسد. بهتر است بزرگ فکر کنید. به آینده خود فکر کنید، چه چیزی در انتظار شماست؟ توانایی نظم، پشتکار و تفکر را در خودتان پرورش دهید. شما لایق خواسته‌ها و رویاهای خود هستید، پس تفکر خود را به درستی توسعه دهید. تبدیل شدن به یک توسعه دهنده در مورد تبدیل شدن به بهترین نسخه از خودتان است. بنابراین طبق بهترین رویاهای خود زندگی کنید.

Samuel Beckett گفته است:« تلاش کردید و شکست خوردید؟! اهمیت ندارد. دوباره امتحان کنید، دوباره شکست بخورید، بهتر شکست بخورید.»

منبع

چه امتیازی برای این مقاله میدهید؟

خیلی بد
بد
متوسط
خوب
عالی
4.33 از 3 رای

/@Pemi.razmi
علیرضا داداشی
دانشجوی مهندسی پزشکی

دیدگاه و پرسش

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید ورود یا ثبت‌نام

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید