در حالی که ۹۹ درصد از مردم هنوز در حال تکمیل کردن رزومه کاری خود هستند، ۱ درصد از افراد با بودجههای میلیونی به استارتاپهای خود میرسند. دلیل این اتفاق چه میتواند باشد؟ اگر بخواهم به طور ساده بگویم، به این خاطر است که آنها در صنعت استارتاپ برای خود غولی هستند.
برای مثال به تازگی فهمیدهام که در شغل قبلی من، به فردی که به طور پاره وقت کار میکند ماهی ۱۰ هزار دلار پرداخت میکنند. این تنها ۲۰ ساعت در هفته و ۸۰ ساعت در ماه است. تنها کاری که او باید انجام دهد این است که برای بنیانگذاران تجاری نقش یک مشاور را بازی کند.
با این وجود که او به عنوان یک هم بنیانگذار استخدام نشده بود، اما هنوز هم در آن سطح فعالیت میکند و بیشتر از اکثر آمریکاییها درآمد کسب میکند چون طی سالها، مهارتهای مختلفی را شکل داده است که علاوه بر شرکت، برای استارتاپش نیز مفید واقع شدهاند.
پس چه اسراری در این بین وجود دارند؟ باید به شما هشدار دهم که این رازها برای پیادهسازی شدن، نیاز به زمان دارند. آنها مثل راه حلهای سریع و آسان آنلاینی نیستند که بتوانید در عرض یک هفته، ماه و یا سال یاد بگیرید. اینها جزو مواردی هستند که شما طی چند سال انتخابشان میکنید، تجربهشان میکنید و آنها را انجام میدهید. اگر تازه شروع به کار کردهاید، مهم است که این موارد را تحت نظر داشته باشید. به فکر سرمایه گذاری در آینده خود باشید.
۱. در مهارتهای متنوع تخصص داشته باشید
این میتواند کمی طعنه آمیز باشد که بگوییم شما باید در مهارتهای مختلف تخصص داشته باشید زیرا تخصص به این معناست که شما با تمرکز باید بر روی یک چیز بهترین باشید، اما روش کار در سال های اخیر تغییر کرده است. این روزها اصطلاح "دانستن همه چیز ولی استاد نبودن در هیچ چیز" دیگر قابل قبول نیست.
هر کسی میتواند در چندین شغل استاد باشد. نکتهی بعدی این است که بسیاری از کارآفرینان تاثیرگذار در فناوری، در یک زمینه فعالیت می کنند اما از مهارت های عالی دیگری نیز در حرفه کاری خود استفاده میکنند. از آنجایی که موضوع بحث ما سر استخدام شدن در یک استارتاپ به عنوان بنیانگذار است، باید این مسئله را درک کنید که استارتاپها دارای منابع محدودی برای سرمایه گذاری هستند، برای همین است که آنها افرادی را که در مهارتهای گوناگون حرفهای هستند بر افرادی که در یک زمینه تخصص دارند ترجیح میدهند. به عنوان مثال، اکثر مردم نمیتوانند مهارتهای جداگانهای برای بازاریابی و توسعه داشته باشند. اگر بتوانید هر دو کار را انجام دهید، میتوانید بالاتر از آنهایی که این توانایی را ندارند قرار بگیرید.
اما مطمئناً این بدان معنا نیست که افرادی که فقط در یک مورد تخصص دارند، شانس استخدام شدن به عنوان یک بنیانگذار را ندارند. منظورم این است که مهارتهای گوناگون میتواند امتیازی اضافی برایتان به شمار بیاید.
نکته مهم دیگر این است که اگر قصد استخدام شدن در شرکتهای بین المللی را دارید، آموختن چند زبان خارجی اشکالی ندارد. اگر بتوانید به خوبی انگلیسی صحبت کنید، یادگیری زبان آلمانی آسان خواهد بود. این روزها ماندارینایی و اسپانیایی نیز زبانهای مناسبی برای یادگیری هستند.
۲. سعی کنید تا چیزها را سریع یاد بگیرید
کارآفرینان افراد پر مشغلهای هستند و هر ثانیهای که در اختیار دارند، برای پیشبرد اهدافشان اهمیت دارد. اگر هدف شما این است که استارتاپهای مختلف تمایل به استخدام شما را داشته باشند، باید واقعاً سریعتر از اکثر مردم یاد بگیرید، فکر و عمل کنید.
به عنوان مثال اگر خواندن یک کتاب ۳۰۰ صفحه ای به طور متوسط ۸ ساعت طول بکشد، هدف شما باید تمام کردن کتاب در ۳ یا ۴ ساعت باشد. در تستی که توسط Stamples برای سرعت در خواندن گرفته شد مشخص کرد که یک دانشجوی معمولی در دقیقه ۴۵۰ کلمه، یک مدیر عالی ۵۷۵ کلمه، اساتید دانشگاه ۶۷۵ کلمه و سرعت خواندن بیش از ۱۵۰۰ کلمه به احتمال زیاد متعلق به وکیلانی است که هر روز و هر هفته باید صفحات زیادی را مطالعه کنند. البته این کار فقط مربوط به خواندن نیست. هدف از این کار این است که مغزتان انعطاف پذیر شود. این بدان معناست که شما باید مغز خود را طوری آموزش دهید که دائماً بتواند چیزهای جدید را تطبیق داده و یاد بگیرد. اگر نتوانید چیزهایی که میخوانید را یاد بگیرید، خواندن چه فایدهای دارد؟ همچنین این شامل یادگیری فن آوریهای جدید میباشد که ممکن است هر لحظه ظاهر شوند مثل برنامه نویسی، بازاریابی، دادههای بزرگ و سایر موارد.
۳. استعداد ذهنی و عاطفی را در اختیار داشته باشید
اجرای یک استارتاپ هم هزینهی روحی دارد و هم هزینه عاطفی. بسیاری از افراد تصور میکنند که در صدر سلسله مراتب بودن در یک شرکت بدان معناست که همهی کارها آسانتر میشود اما حقیقت اینجاست که این جایگاه همان نقطهای است که دلهره آورترین تصمیمات در آن گرفته میشود. هر روز، شامل گرفتن تصمیمهایی است، از تصمیمهای کوچک گرفته تا تصمیمات بزرگی که میتواند یک شرکت را اداره کند.
فرض کنید که هر روز استرس زا خواهد بود و حتی در روزهای تعطیل هم باید با مشکلاتی دست و پنجه نرم کنید. اینکه یک مقاومت ذهنی و عاطفی ایجاد کنید کار خیلی سختی نیست، میتوان آن را از طریق درون نگری و مراقبه دقیق انجام داد، از جمله یادگیری نحوه تحمل ناراحتیهای کوچک، ارزیابی باورهای شما و امثال آنها.
موسسانی که به دنبال بنیانگذاران هستند میتوانند ضعف را در ذهنیت و احساسات شما تشخیص دهند. سوابق گذشته شما نیز نشانگر این حقیقت است که در برخورد با محیطها و موقعیتهای پرفشار، چه رفتاری از خود بروز دادهاید. همچنین این سوابق نشان دهنده قدرت و ضعف شما در رویارویی با موقعیتهای تنش زا است. اگر در بسیاری از زمینهها مهارت داشته باشید اما حس کنند در این کار ضعف دارید، انتظار بدست آوردن کار را نداشته باشید.
۴. پروژههای شخصی بسازید
داشتن تجربهای در چند شرکت به عنوان مسئول ارشد اجرایی، قطعاً یک مزیت محسوب میشود و میتواند برایتان بسیار کارآیی داشته باشد اما آیا میدانید چه چیزی "احتمالاً" را به "احتمال زیاد" تبدیل میکند؟ ساخت پروژههای شخصی خود که شما را به اوج میرساند و سالها تجربه و مهارت را برایتان به ارمغان میآورد. درست مانند نمرات بالا در مدرسه، داشتن تجربههایی آشکار باعث شگفتیهایی در موقعیت شغلی شما خواهد شد.
به این سوال پاسخ دهید: اگر قرار بود به دنبال یک موسس برای شروع کار خود باشید، ترجیح میدادید چه کسی را استخدام کنید؟ کسی که تجربهای ۱۰ ساله در زمینه توسعه وب در سه شرکت بین المللی مختلف دارد و نقشهای مدیریت ارشد را بر عهده داشته یا کسی که شرکت خودش را بنا کرده و ۲ سال سابقه کار دارد؟
ساختن یک پروژه شخصی میتواند حرفه شما را به سمت آینده هل دهد. برای شروع کار به شرکتهای موفق در گذشته، از جمله شرکتهای که در حال حاضر نیز شکوفایی سابق خود را دارند، نگاهی بیاندازید. حدس بزنید چه چیزی در آینده میتواند سر و صدا راه بیاندازد. همهی این حدس و گمانها در مورد این است که بدانیم مردم چه نیازهایی دارند، با چه مشکلاتی مواجه خواهند شد و موارد مشابه.
در دنیای تجاری امروز، دادهها اهمیت غیرقابل انکاری دارند. شرکتهایی که مقدار زیادی از داده را گردآوری کردهاند، اکنون انقلاب دادهها را رهبری میکنند. تجسم دادهها نیز روندی روزمره و رو به رشد است که در حال حاضر بسیاری از شرکتها را درگیر خود کرده و با افزایش نیاز به پردازش و ارائه دادهها، این روند همچنان رو به رشد خواهد ماند.
۵. با حس خوب زمان بندی همراه باشید
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا برخی از محصولات مانند آیفون یا دوربینهای دیجیتال، انقلابی در عرصههای خود میشوند حتی وقتی سازندگان آنها اولین کسانی نبودهاند که چنین چیزهایی را توسعه دادهاند؟
اولین گوشی صفحه لمسی در سال ۱۹۹۲ توسط IBM ساخته شد اما اپل در سال ۲۰۰۷ توانست خود را بیشتر مطرح کند. اولین دوربین دیجیتال توسط Kodak در سال ۱۹۷۵ ساخته شد اما تنها چند دهه بعد، سایر شرکتها دوربینهای دیجیتال خود را به بازار منتشر کردند و این کار سرانجام سبب سقوط Kodak شد. نکاتی در مورد راه اندازیهای بیش از حد زود و دیر وجود دارد که باید از آنها مطلع باشید.
آیا میتوانید این الگو را ببینید؟
اینکه شما یک محصول به اصطلاح انقلابی داشته باشید مهم نیست، چیزی که اهمیت دارد این است که بدانید چگونه و در چه زمان مناسبی آن را به بازار عرضه کنید. زمان بندی همه چیز است. حقیقت این است که شما نیز باید درک خوبی از بازار داشته باشید و بدانید که مردم چگونه فکر میکنند و چه چیزهایی را ترجیح میدهند. آیا آنها آماده دریافت محصول شما در این بازه از زمان هستند؟
داشتن این توانایی که بتوانید مقدار زیادی از اطلاعات را دریافت کرده و طبق آنها پیش بینی و تصمیم گیریهای دقیقی را برای پیشبرد شرکت بگیرید، مهارتی است که لازمه هر بنیانگذار یا موسس است. انجام این کار، نیاز به قدرت ذهنی زیادی دارد و اگر بتوانید این کار را انجام دهید، گواهی بر توانایی شما خواهد بود.
افکار نهایی
همانطور که در ابتدا گفته شد، اینها مواردی نیستند که بتوانید به آنها در عرض یک روز، هفته و یا حتی یک سال دست پیدا کنید. اینها مهارتها و تجربیاتی هستند که با سالها کار سخت و علاقه به پیشرفت بدست میآید. آنها به صبر و شکیبایی، اشتیاق و تمرکز بسیاری زیادی نیاز دارند و به همین دلیل است که بسیاری از افراد، حتی خودِ بنیانگذاران استارتاپ، به سطح موفقیت مورد نظر خود نمیرسند. اگر از همین حالا شروع کنید و این کارها را انجام دهید یا خود را برا اساس کارهایی که در گذشته انجام دادهاید دوباره تغییر دهید و شروع به ساختن و ارزیابی مجدد خودتان کنید، این احتمال وجود دارد که به بنیانگذار و موسس یک استارتاپی موفق تبدیل شوید.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید