برای موفق شدن باید عادات بدتان را ترک کنید. اما چگونه؟
ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ: 9 دقیقه

برای موفق شدن باید عادات بدتان را ترک کنید. اما چگونه؟

اگر شما هم شبیه به بیشتر آدم‌های اطراف‌تان باشید، پس انتظار می‌رود که همیشه در حال شکایت کردن باشید. شکایت کردن از وضعیت اقتصادی، بازارها، چگونگی تغییر سریع هر چیزی و کم آوردن در زمان برای انجام کارها! این لیست از شکایت‌ها همینطوری بیشتر و بیشتر نیز می‌شود.

با این حال همه ما خوب این را می‌دانیم که شکایت و گله‌مندی هیچ چیزی را حل نمی‌کند. بجای اینکار می‌توانید از قاعده No BCD پیروی بکنید. BCD مخفف کلمات Blaming، Complaining و Defensiveness است که به ترتیب به معنای سرزنش کردن، شکایت کردن و حالت دفاعی داشتن در برابر تغییر است. قاعده No BCD می‌گوید دست از این کارها بردارید. با انجام دادن چنین کاری شما دیدگاه کاملا متفاوتی نسبت به هر چیزی پیدا خواهید کرد. می‌توانید بهتر مشکلات و معضلات را مدیریت بکنید، کنترل بهتری روی سرنوشت خودتان داشته باشید و همه چیز را به زیر سلطه خود در آورید. یک راه بسیار رویکردی و منطقی برای انجام چنین کاری توسعه عادت‌های خوب‌تان است.

چه عادات بدی دارید؟

هر کسی عادت‌های بدی منحصر به فرد و یا بهتر است بگوییم متفاوتی دارد. اما زمانی که این عادات مربوط به دنیای کسب و کار می‌شوند، برخی موارد بسیار همگانی تر هستند. در این بخش می‌توانید ۴ عادت بد که به صورت همگانی در بحث کسب و کار وجود دارد را مطالعه بکنید:

  • فقدان تمرکز: هر روز کاری شما قصد انجام یکسری کار را دارید، اما در انتها با کمبود وقت و یا تسلیم شدن به عوامل حواس پرت کن، روز کاری‌تان به اتمام می‌رسد. اما اگر شما واقع گرا باشید و این واقعیت را قبول کنید، می‌دانید که زمان کافی را برای انجام کارهای‌تان داشته اید – تنها مشکل شما، کمبود تمرکز است.
  • شما بسیار مهربان هستید: تا به حال چند بار شده که یک پروژه را در اختیار بگیرید که در آن سودی برای شما وجود نداشته و یا حداقل سود آن بسیار کم بوده است؟ در شرایطی نیز این اتفاق افتاده است که شما برای طرف قرارداد متاثر بوده‌اید و یا اینکه می‌تواند دلایل بسیاری دیگر نیز داشته باشد. در این حالات نه تنها آسیب به شما می‌رسد بلکه در بعضی اوقات نیز به رابطه شما با مشتری و یا فرد مقابل آسیب وارد می‌شود.
  • قول دادن و انجام ندادن: مهم نیست به چه کسی قول می‌دهید و یا با چه کسی صحبت از یک قرارداد می‌کنید، زمانی که حرف‌های شما با سخن‌های‌تان تطبیق نداشته باشد، در طول زمان میزان اعتقاد و باور به شما کمتر و کمتر می‌شود. تا جایی که شما چوپان دروغگوی قصه‌ خواهید شد.
  • رها کردن فرصت‌های روی میز: بعضی اوقات افراد در یک کسب و کار بخاطر نداشتن پول، فروش و یا پشتیبانی کافی شکایت می‌کنند، در صورتی که در یک بازه زمانی تمام این موارد را به صورت کامل داشته‌اند – تنها برای آن تقلا نکرده‌اند. در شبکه کاری شما ممکن است هر چیزی که دوست داشته باشید وجود داشته باشد، تنها کاری که باید انجام دهید، درخواست کردن آن‌هاست.

افراد موفق افرادی هستند که عادات موفقی دارند. -برایان تریسی

به عادات بدی که اشاره کردیم فکر کنید. شما می‌توانید به هر کدام از این موارد دقت کنید و آن‌ها را با عادات مفید جدیدی جایگزین نمایید. تصور کنید که…

  • اگر شما عادتی را توسعه دهید که تمرکز بهتری برای شما بوجود می‌آورد: شما در همان بازه زمانی قبل این بار تبدیل به فردی سازنده‌تر خواهید شد.
  • اگر یاد بگیرید که به صورتی مناسب مرزها را تعیین بکنید: شما زمان بهتری را برای تحویل سرویس‌ها و محصول‌های‌تان خواهید داشت و احساس می‌کنید که بیشتر از هر زمانی پاداش گرفته‌اید.
  • اگر بهتر قول‌های داده شده را دنبال کنید: کمتر دچار استرس و سرگردانی می‌شوید.
  • اگر بهتر فرصت‌های پیش آمده را انتخاب کنید: پول بیشتری درخواهید آورد و انرژی بیشتری را به افرادی که می‌خواهند با شما کار بکنند وارد می‌کنید. تاثیر این موضوع زمانی است که شما برای انجام کار خاصی توانایی لازم را ندارید و بجای انجام دادن آن به صورتی ضعیف از نیروهای موجود و توانا در این حوزه استفاده می‌کنید. 

نابود کردن عادات بد

بعد از گذشت سال‌ها، بالاخره توانستم که مدیریت بهتری روی خود و مرزهایی که قائل می‌شوم داشته باشم. به همین خاطر فضای بسیار زیادی را برای مؤثر بودن و بهینه‌ بودن در فرایند کاری پیدا کردم. 

راه‌هایی وجود دارد که شما هم می‌توانید با طی نمودن آن‌ها به این سطح برسید. برخی از این راه‌ها را خود به صورت منحصر به فرد تجربه کرده‌ام و برخی دیگر نیز حاصل مطالعه زندگی دیگران و تجربیات آن‌ها بوده است.

۱. تقسیم کردن (برای بهره‌وری)

باید بگویم که این مورد بسیار تاثیر گذار است. روال کار به این صورت بود که من به همراه یک یا دو همکار دیگرم در دفتر شرکت، برای کار کردن فاصله‌های زمانی مختلفی را قائل می‌شدیم. برنامه ما به ۳ الی ۵ دور کاری ۳۰ تا ۴۵ دقیقه‌ای در یک جلسه تقسیم شد. بعد از گذشت چهار ساعت ما متوجه شدیم که به خوبی کار کرده‌ایم.

در روال این دورهای کاری ما اجازه صحبتی غیر از کاری که مشغول انجام دادن آن بودیم نداشتیم و به همین صورت تمام حواس‌مان را روی فعالیت متمرکز کردیم. وقتی دور کاری به پایان می‌رسید ما توقف می‌کردیم و پیشرفت‌های‌مان را با همدیگر مقایسه می‌کردیم و بعد از یک توقف کوتاه، یک دور کاری دیگر آغاز می‌شد. واقعیت را بگویم: بیشترین بهره‌وری کاری که در زندگی‌ام داشتم مربوط به این زمان بود. حتی با انجام این کارها دریافتم که چقدر حواس پرتی‌ها و وقت تلف کردن‌های زیادی وجود داشته که در ارتباط با آن‌ها تا به حال فکر نکرده‌ام.

یک عادت بد هیچوقت به صورت بلادرنگ پاک نمی‌شود بلکه تجربه و آزمایش می‌تواند آن را حل بکند. -آبیگَیل وان بورِن

۲. واگذاری‌های کوچک (برای انگیزه در جهت شکست عادات)

به شخصه این کار را دو بار تا به حال با دو دوست متفاوت امتحان کرده‌ام. ابتدای کار ما در ارتباط عادت‌های بدی که داشته‌ایم صحبت کردیم. بعد از آن هر کدام‌مان به همدیگر قاعده و یا یک عادت جدید را دادیم و همدیگر را ملزم کردیم که در یک دوره زمانی مثلا دو هفته‌ای از آن قاعده و یا عادت پیروی کند. این هدف می‌بایست هوشمندانه، مشخص، قابل اندازه‌گیری، قابل دسترسی، واقع‌گرایانه و مبتنی بر زمان می‌بود.

۳. خُرد خُرد گرفتن (برای دریافت فرصت‌ها)

در این مرحله سعی کنید یک لیست از افراد زیر را ایجاد کنید:

  1. افرادی که می‌توانند هدف بازار شما باشند اما هنوز با شما کاری نکرده‌اند.
  2. افرادی که می‌توانند هدف بازا شما باشند اما مدت زمانی‌ست با شما کار نمی‌کنند.
  3. افرادی که مشکلاتی را تجربه کرده‌اند و شما می‌دانید که می‌توانید آن‌ها را حل بکنید.
  4. افرادی که شبکه‌ای از مخاطبین خودشان را دارند. مخاطبینی که بسیار شبیه به افرادی هستند که شما می‌خواهید با آن‌ها حرف بزنید.
  5. افرادی که در مشکلات شما تخصص دارند و می‌دانید که می‌توانید از آن‌ها پاسخ برخی از مشکلات‌تان را بگیرید.

بعد از آنکه چنین لیستی از افراد را درست کردید، سعی کنید راه‌های ارتباطی با آن‌ها را نیز پیدا کنید. برای مثال ایمیل، شماره تلفن و… آن‌ها را بیابید. بعد از این کار یک پیشنویس ارتباطی با هر کدام از گروه‌ها بسازید و برای هر کدام از افراد آن دسته یک مورد تغییریافته را بفرستید. این کار باعث می‌شود که بتوانید از فرصت‌های موجود استفاده بکنید و این فرایند را در مسائل دیگر نیز یاد بگیرید.

۴. حداقل شاخص‌ها (برای تعیین مرزبندی‌ها)

اگر فکر می‌کنید یکی از عادت‌های بدتان زیاد گفتن کلمه «بله» بجای کلمه «نه» است باید بگویم که این موضوع می‌تواند مناسب شما باشد. کار شما در این مرحله بسیار ساده است تنها کافی‌ست که یک یکسری حداقل‌ها برای خودتان تعیین کنید. به این صورت که بگویید تنها در شرایطی فلان کار را انجام می‌دهم که مشتری حداقل فلان شاخص را برآورده بکند.

برای مثال شما تنها به مشتری سرویس می‌دهید که یک قرارداد براساس موارد تعیین شده شما امضا بکند و براساس آن قبول کند که وظایف را می‌پذیرد. می‌توانید این حداقل‌ها را با دوستان‌تان نیز به اشتراک بگذارید و یا حتی برای تعیین آن‌ها از دیگران کمک بخواهید.

حال با در نظر گرفتن تمام این موارد می‌توان به این نتیجه رسید که شما انگیزه کافی را پیدا کرده اید و برای این دسته از عادات بد دیگر بهانه‌ای ندارید!

چه امتیازی برای این مقاله میدهید؟

خیلی بد
بد
متوسط
خوب
عالی
4.6 از 5 رای

/@arastoo
ارسطو عباسی
کارشناس تولید و بهینه‌سازی محتوا

کارشناس ارشد تولید و بهینه‌سازی محتوا و تکنیکال رایتینگ - https://arastoo.net

دیدگاه و پرسش

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید ورود یا ثبت‌نام

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید

در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید