در ادامه در مقاله قبلی یعنی : همهی چیزی که باید برای تبدیل شدن به یک رهبر بزرگ بدانید - بخش دوم با ۳ ویژگی اساسی یک شخصیت خوب آشنا شدیم، در این مقاله با ادامهی مابقی ویژگیها آشنا میشویم.
۴. از خود گذشتگی
لی ایاکوکا زمانی به یک افسانه تبدیل شد که گفت Chrysler را از مشکل ورشکستگی نجات میدهد و در ازای آن فقط سالانه ۱ دلار پول میگیرد. این یک نمونه کلاسیک از خودگذشتگی یک رهبر برای افرادش است. همچنین نشان دهندهی درک و همدلی او از قشر متوسط کارگرانش است. در نتیجه، کارکنان او نیز با پاداش وفاداری خود به او، کرایسلر را تبدیل به یکی از شرکتهای برتر در صنعت خودروسازی کردند. چه چیزی در از خودگذشتگی وجود دارد که سبب جذب افراد میشود؟ افراد با انجام دادن کار سخت مشکلی ندارند. حتی اینکه رهبر بیشتر از آنها درآمد داشته باشد یا از کارهای آنها سود ببرد نیز برایشان اهمیتی ندارد. چیزی که سبب ناراحتی کارکنان میشود این است که متوجه شوند رهبر از آنها برای رسیدن به منافع شخصی استفاده میکند.
افراد باشخصیت از دیگران سوء استفاده نمیکنند. بنابراین هنگامی که یک رهبر منافع شخصی خودش را فدا میکند، این موضوع را به افراد گروه میفهماند که رهبر تمایل دارد تا به دیگران در رسیدن به موفقیت کمک کند. همین رفتار وفاداری کارکنان نسبت به رهبر را به وجود میآورد. یک فرد باشخصیت منافع خودش را برای صلاح جمع فدا خواهد کرد.
۵. پاسخگویی
افراد باشخصیت، پاسخگو بودن را بد نمیدانند. در واقع از آن استقبال نیز میکنند. این عمل به دیگران اجازه میدهد تا در زندگی شما حرفی برای گفتن داشته باشند، تا مستقیما در مورد زندگی و رفتارتان با شما صحبت کنند. اما حقیقت تلخ این است که همهی ما دارای نقطه ضعفهایی هستیم و برای پیمودن مسیر موفقیت، به کسانی نیاز داریم که در کنارمان باشند. پاسخگو بودن نشانه نداشتن شخصیت نیست، برعکس، نشان دهنده حضور شخصیت است.
یک فرد باشخصیت از این واقعیت مطلع است و دیگران را به پاسخگویی در زندگی دعوت میکند. مردم از رهبرانی خسته میشوند که هیچگونه ارتباطی با مسئولیتپذیری و پاسخگویی ندارند. آنها از رهبرانی که اشتباه میکنند دلخور نمیشوند، آنها از رهبرانی عصبانی میشوند که مسئولیت اشتباهات خود را با پاسخگو بودن بر عهده نمیگیرند. وقتی به خودمان اجازه میدهیم که پاسخگو باشیم، پیروان ما میدانند که ما در در عمل جدی هستیم و در پیشبرد بقیه سازمان کار درست و خوبی خواهیم کرد.
۶. خودکنترلی
توانایی تصمیمگیری – تصمیمگیری خوب – درباره آنچه که ما میخواهیم یا نمیخواهیم در زندگی انجام دهیم، اصلیترین چیزی است که ما از نظر شخصیتمان بدست میآوریم. برای مشارکت در مواردی که اخلاقی و منطقی نیستند گزینههای زیادی وجود خواهد داشت. همه وسوسه میشوند، اما انسان باشخصیت میداند که باید خودش را کنترل کند. زمانی که مردم خودشان را کنترل نمیکنند، توانایی رهبری در آنها کاهش یافته، احترام خود را از دست داده و مردم کمتر از آنها پیرو میکنند. خودکنترلی توانایی انتخاب کارهای ضروری و دوری از تمام کارهایی است که نباید انجام دهیم. هنگامی که ما خودمان را تحت کنترل داریم، اعتماد افراد را بدست میآوریم. سپس آنها به ما احترام گذاشته و خواستار پیروی از ما میشوند.
شخصیت خود را تقویت کنید
همهی ما با باطنی پاک متولد شدهایم. هر چه بزرگتر میشویم، عوامل زیادی در شکلدهی شخصیت ما دخیل میشوند: والدین، معلمان، دوستان و تمام تصمیمات مختلفی که میگیریم این شخصیت درونی ما را شکل میدهند. خبر خوب این است که مهم نیست که الان کجا هستید، میتوانید تصمیم بگیرید که شخصیتتان قویتر شود. شما میتوانید تصمیم بگیرید تا در کنار آن دسته از افرادی باشید که شما را برای بهتر شدن به چالش میکشند. میتوانید تصمیم بگیرید تا انرژی مثبت را در ذهن و قلبتان وارد کنید. شما میتوانید تصمیمهایی را بگیرید که بازتابی از تغییرات زندگی و شخصیت شما باشند. هیچکس در زندگی گیر نکرده است. اگر بخواهید میتوانید تغییر کنید.
توسعه مهارت
همانطور که در ابتدا صحبت کردیم، رهبری چیزی است که برای ماهر شدن در آن باید بیشتر از حد معمول عمل کنید. این امر مستلزم توسعه استعدادها و مهارتهای ماست. ما به عنوان انسان، برای رشد کردن طراحی و خلق شدهایم. توسعه مهارت بسیار اهمیت دارد چون:
۱. عملکرد را به وجود میآورد
هرچه در مهارتهای خود پیشرفت میکنیم، شروع به ایجاد حس رضایت در خودمان میکنیم و این احساس به این معنی است که ما چیز جدید را یاد گرفتهایم و نه تنها آن را یاد گرفتهایم بلکه آن را با موفقیت به کار بردهایم.
۲. حرفه ما را بهتر خواهد کرد
بسیاری از مردم مدرن امروزه دوست دارند باور کنند که نباید رقابت وجود داشته باشد اما رقابت و مسابقه همیشه وجود خواهد داشت. باور کنید یا نه، برنده معمولا شخصی است که مهارتهایش را به درستی شکل داده است. چه در میدان نبرد و چه در ملاقاتهای کاری، برنده معمولاً فردی است که مهارت بالاتری دارد.
۳. به شما کمک میکند تا به دیگران کمک کنید.
این تمام معنای زندگی است، اینطور نیست؟ یکی از کارهایی که یک رهبر ماهر میتواند انجام دهد این است که به مردم کمک کند تا خود را بهتر از آنچه که هستند ببینند. هنگامی که مهارتهای خود را توسعه میدهید، میتوانید به دیگران کمک کنید و این در دراز مدت به خود شما نیز کمک میکند.
۶ مهارت که رهبران بزرگ باید در آنها استاد باشند
بیایید در مورد ۶ مهارتی صحبت کنیم که استاد بودن در اینها لازمهی رهبران بزرگ است:
۱. توانایی الهامبخش بودن
یک رهبر باید بتواند به دیگران الهام ببخشد و آنها را برای ادامه کار تشویق کند. بله، ما باید به دنبال ذهنیت و مسائل عقلانی باشیم اما در کنار این باید به احساسات و علایق خود نیز توجه کنیم. رهبری که فقط عقلانی کار میکند، پیروانی خسته به همراه دارد که برای رفتن به جاهای بالاتر هیچ اشتیاقی ندارند. رهبری که فقط احساساتی است، پیروانی هیجانزده به دنبال خود دارد که از مقصدی که به سمتش میروند اطلاعی ندارند. ما به هر دو اینها احتیاج داریم. توانایی الهام بخش بودن خود را توسعه ببخشید و حس هیجان را به افراد خود منتقل کنید. به آنها کمک کنید تا تغییرات بزرگی را که اعمال میکنند مشاهده کنند سپس متوجه خواهید شد که چقدر از کار کردن با شما و شرکتتان خوشحال میشوند.
۲. روابط عمومی بالا
رهبران بزرگ کسانی هستند که میتوانند دیدگاه خود را بدست آورده و طوری با افراد خود ارتباط برقرار کنند تا آنها نیز به درستی متوجه آن دیدگاه شوند. بسیاری از رهبران دیدگاه بزرگی دارند اما نمیتوانند سازمان و شرکت خود را به سمت مسیر درست هدایت کنند. دیدگاهی که تنها در ذهن شماست دیدگاه نیست، بلکه یک رویاست. دیدگاهها با دیگران با وضوح، به یاد ماندنی و پر شور ارتباط برقرار میکنند تا مردم بتوانند آنها را درک کرده و از آنان پیروی کنند. همان چیزی است که گروه شما را چه کوچک و چه بزرگ، به سطحی بهتر و بالاتر خواهد برد.
۳. توانایی محول کردن
رهبران بزرگ میدانند که به تنهایی نمیتوانند تمام کارها را انجام دهند. آنها ممکن است به تنهایی بتوانند کارهای زیادی را انجام دهند اما تا زمانی که محول کردن را یاد نگرفتهاند نمیتوانند تاثیر قدرتمندی در کارها داشته باشند. یک ضربالمثل قدیمی انگلیسی وجود دارد که میگوید:« یک نفر میتواند ۱۰۰۰ نفر را به پرواز درآورد و دو نفر میتوانند ۱۰۰۰۰ نفر را به پرواز درآورند.» زمانی که ما کارها را به افراد توانا محول میکنیم، اثربخشی و تاثیرگذاری خود را به صورت تصاعدی افزایش میدهیم. متاسفانه، بسیاری از رهبران به موقعیتهای بالاتر نمیرسند چون اجازه نمیدهند کسی به جز خودشان کارها را انجام دهد. محول کردن کارها به افراد مناسب را یاد بگیرید تا وارد مسیر درست شوید.
۴. توانایی آموزش اصول مهم
وقتی به رهبران بزرگ تاریخ نگاه میکنید، زنان و مردانی را میبینید که توانایی آموزش داشتند. مسیح، بزرگترین رهبر تاریخ، در درجه اول با داستانهایش به مردم آموزش میداد.او میدانست که باید مفاهیمی را به پیروانش منتقل کند که قابل درک باشند، با قابل درک بودن این مفاهیم پیروان میتوانستند آنها را به خاطر سپرده و در زندگی روزمره خود از آنها استفاده کنند. در واقع آنها او را معلم خود میدانستند. جک ولچ مثال بسیار خوبی از رهبری مدرن در زمینه تجارت است که از روش آموزش دادن به دیگران استفاده میکند. او مدیرعامل سابق General Electric است. وقتی ولچ رهبری این شرکت را بدست گرفت، ارزش شرکت در بازار ۴ میلیارد دلار بود. قبل از بازنشستگی این رقم به ۴۰۰ میلیارد دلار رسیده بود. حال این نوعی بازگشت است. چه اساسی در رهبری او وجود داشت؟ آموزش.
جنرال الکتریک قبل از اینکه دانشگاه داشتن برای هر شرکتی مد شود، دانشگاه مختص خود را داشت. ولچ میدانست که باید به مردم آموزش داد و ساعتهای بسیاری را به تدریس در آنجا گذراند.
۵. توانایی تعیین اهداف، استراتژیها و عمل کردن به آنها
رهبر مسئول چند حوزه مهم است. داشتن دیدگاه با تعیین اهداف شرکت متفاوت است. آنها با کمک دیگران باید مشخص کنند که هدف پیش روی گروه چیست. آنها باید به اندازهای بزرگ باشند تا بتوانند افراد را با خود همراه کنند اما به اندازه کافی واقع گرا باشند تا کارکنان خود را دلسرد نکنند. رهبر باید با کمک دیگران استراتژیهای لازم را نیز مشخص کند. وقتی برای شرکت خود هدفی را تعیین کردند، حداقل باید راه رسیدن به آن را نیز مشخص کنند. مدیران میتوانند ترتیب بقیه کارها را دهند اما رهبر وظیفه دارد مسیر کلی استراتژیک را ارائه دهد. سرانجام رهبر باید اقدامات و رفتارهای لازم را جهت دستیابی به آن هدف تعریف کند. تعیین کردن هدف، مقصد پیش رو را در اختیار گروهتان میگذارد اما استراتژی راههای رسیدن به آن را به افرادتان نشان میدهد و اقدامات لازم به آنها نشان میدهد که با در دست داشتن استراتژی مناسب چه کارهایی را باید عملی کنند.
۶. توانایی متمرکز کردن افراد روی هدف
افراد طبق یک برنامه روزانه فعالیت میکنند. آنها وظایف روزانه، هفتگی و ماهانه را انجام میدهند. رهبران کارهای متفاوت تری انجام میدهند. آنها میدانند که این شرکت از آنها پیشی خواهد گرفت بنابراین دیدگاهها باید برای منافع شرکت تعیین شوند نه فقط برای منافع افراد. آنها باید پایان کار را ببینند. بنابراین، رهبری نه تنها تعیین اقدامات لازم برای امروز است بلکه رهبر باید فعالیتهای پیش رو را نیز مشخص کند. رهبران ماهر علاوه بر اینکه یاد گرفتهاند چگونه افراد را برای دریافت و دنبال کردن دیدگاه تشویق کنند، بلکه یاد گرفتهاند تا به افراد تصویری زیبا از نتایج را نیز نشان دهند تا به آنها انگیزه لازم برای دستیابی به اهداف شخصی و اهداف شرکت را بدهند. هنگامی که آنها شروع به کار کردند و انتهای مقصد مشخص شد، آماده هستند تا مسیر رسیدن به آن را ترسیم کنند.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید