تقریباً در اواخر سال گذشته نویسندگان فریلنسر خودشان را در توییتر نشان دادند و برای خود جشن گرفتند. پس از مدتی آنها لینکهایی را به مقالات خود پیوند دادند. این مقالات سبب افتخار آنها شده بودند، برای آنها درآمد بالایی را به همراه داشتند یا در جاهای مهمی منتشر شده بودند. برای برخی از این فریلنسرها، این یک روش خوب جهت تبلیغ بهترین داستان ها و جلب توجه ویراستاران بود. برای برخی دیگر، این یک ابزار مناسب برای مقایسه کردن و پایین آوردن قیمت بود.
بسیاری از آنها خودشان را خوش شانس دانستند که در یک فضای رسانهای رو به زوال مشغول کار کردن بودند. تعدادی از آنها در مورد نیروهای نامرئی که به سود آنها کار کرده بودند صحبت میکردند؛ نیروهایی مانند والدینی سخاوتمند، همسری پولدار و غیره. تمام آنها از نظر عملکردی مشغول انجام کارهای یکسانی بودند. آنها رئیسی نداشتند تا در آخر سال فعالیتهایشان را بازبینی و بررسی کند.
من هم یک فریلنسر هستم. برخلاف آنها من فهرست دستاوردهای خودم را توییت نکردم، بلکه آنها را برای خودم یادداشت کردم. این اصول به عنوان یک تست فکری جالب، توجه من را به خودش جلب کرد. همچنین نگرش ارزشمندی از فرهنگ کار گروهی را در اختیار من قرار داد.
یادگیری شناخت و بزرگداشت موفقیت میتواند به عنوان یک فریلنسر دشوار باشد. ما میتوانیم با مدیریت زمان، فرصتهای کوچک و جریانهای نامنظم مالی هم کار کنیم. این میتواند بدان دلیل باشد که وقتی شما فریلنسر هستید، به ندرت در مسیرهای پرتردد گام برمیدارید. اگر نتوانید ترفیع گرفته، رشد کرده و یا خودتان را به دنیا معرفی کنید، رسیدن به موفقیت دیگر چه معنایی خواهد داشت؟
طبق مطالعه مشترک بین Upwork و Freelancer’s Union فریلنسرهای آمریکایی در سال گذشته بیش از ۱ میلیارد ساعت کاری را به خودشان اختصاص داده بودند. بین سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸، جمعیت آنان ۷ درصد افزایش داشته و به ۵۶.۷ میلیون نفر رسیدهاند. دلیل این اتفاق را میتوان ورود نیروی کار جوان به صنعت و سهولت پیدا کردن کارهای فریلنس به صورت آنلاین دانست. درصد کسانی که خودشان را فریلنسر خطاب کردند از ۵۳ درصد به ۶۱ درصد افزایش داشته است. این بدان معناست که تقریباً دو سوم از ما با تمایل شخصی وارد حرفه فریلنسری میشویم نه به خاطر اجبار یا حل مشکلات زندگی.
وقتی صحبت از ارزیابی دستاوردها میشود، کسانی که هنوز به سیستم اداری عادت دارند ممکن است با مشکلاتی مواجه شوند. بنیانگذار «Rebel With a Coach» آنجلا کانگیالوسی میگوید:« شما برای نمره وارد عرصه کار شدهاید. ما ارزیابی میشویم و میدانیم که با چه چیزی ارزیابی خواهیم شد. تنها شروع کردن بدون در دست داشتن معیارهای از پیش تعیین شده سبب احساس سردرگمی میشود.» فهمیدم که بدون این معیارها، گرفتار شدن در فشارهای بی پایان بسیار آسان خواهد بود. اینها پیامهایی طاقت فرسا بودند که فرار از آنها تقریباً غیرممکن بود.
با چندین فریلنسر در مورد نحوه پیگیری دستاوردهای خودشان صحبت کردم تا بتوانم روشی بهتر برای سنجش موفقیت خود بدست آورم. من فکر میکردم که نتایج به طور مساوی در بین صنایع تقسیم خواهد شد. باور داشتم که افراد خلاق هدف را رشد شخصی تلقی میکنند، در حالی که افراد مشغول به کار در زمینههایی مثل مشاوره و توسعه برند، دارای اهدافی کمی و پول محور هستند.
همانطور که مشخص شد، اکثر آنها غافلگیرکننده بودند. اما در بیشتر اوقات، آنها کارهای روزمره خود را به دو دسته تقسیم میکردند: مشاغل واقعی و مواردی که برای بدست آورده شدن به تلاش نیاز داشتند.
جف یوست مشاوری در زمینه استراتژی برند و فریلنسینگ میگوید:« دوست دارم در مکانی آرام باشم؛ مکانی که بر روی انجام کارهایم تاثیر منفی نداشته باشد. من میخواهم یک دستیار استخدام کنم و هر وقت که بتوانم این موضوع را مطرح میکنم. این همان موفقیتی است که من به دنبالش هستم.»
من با فریلسنرهای بسیاری صحبت کردم و اکثر آنها یک احساس مشترک را تجربه کردهاند. آنها یا بیش از حد مشغول پیدا کردن کارهای جدید هستند یا بیش از اندازه مشغول یافتن کارهایی بودند که از قبل در کارنامه آنها قرار دارد. هدف اصلی تمام آنها برقراری تعادل بین این دو میباشد.
کت ناش یک تصویرپرداز ساکن نیویورک است که اخیراً شغل طراحی گرافیک خود را برای تبدیل شدن به یک فریلنسر تمام وقت ترک کرده است. او میگوید:« میخواهم کارهای خود را هر روز انجام دهم؛ از نظر من موفقیت همچین چیزی خواهد بود.» او توانست کارفرمای سابق خود را همچنان به عنوان یک مشتری حفظ کند، اگر فریلنسر باشید میدانید که این امر اولین قدم مهم در جهت کسب درآمدی با ثبات میباشد.
جکی هانتینگتون یک فیلمساز ساکن لس آنجلس است که در زمینه فریلنسینگ نیز فعالیت میکند. او به دنبال فرصتی است تا از زندگی روزمره رهایی پیدا کرده و به یک نوع رضایت شغلی برسد. او در این باره میگوید:« این یک نوع مراقبه است که شما در آن هرگونه انتظاراتی را رها کرده و چیزی که هر روز سبب رضایت شما میشود را در آغوش میگیرید. شما به جای انجام دادن کارهایی که میگویید، زمان زیادی را به نوشتن کارهایی که میکنید اختصاص میدهید.»
احتمالاً بسیاری از فریلنسرها تنوع و فرصت استفاده از مهارتهای گوناگون را جزو دو مشوق اصلی خود میدانند. من هم موفقیت خود را با کارهای کوچکی میسنجم که برای یافتن فرصتهای کاری جدید انجام میدهم. این حس برای من مثل تلاش در جهت ایجاد تعادلی ایدهآل در یک کار اداری است، جایی که هر روز صبح وظایف به طور خودکار مشخص شده باشند. چه خوب و چه بد، ادارهها یک محیط کنترل شده هستند. از آنجایی که فیش حقوقی و مزایا دریافت میکنید، میدانید که میتوانید ورودی و خروجی را با نظمی درست اندازهگیری کنید؛ فلان مقدار تلاش برای فلان مقدار پول.
فریلنسرهایی که با تمرکز کردن در خانه مشکل دارند، میتوانند برای شبیهسازی احساس راحتی خود ماهانه حدود چند صد دلار پرداخت کرده و یک مکان مشترک را برای کار با دیگران اجاره کنند. یوست میگوید:« اینکه به صورت عملی بتوانم فضایی را برای کارهای خود محیا کنم، خودش یک نوع موفقیت به شمار میآید.»
معمولاً کارگران تمام وقت یک قرارداد انفرادی را امضا میکنند که در همان ابتدا شرایط استخدام در آنها ذکر شده است، این در حالی است که فریلنسرها به صورت هفتگی و یا حتی روزانه درباره این شرایط مذاکره میکنند. بنابراین توانایی دفاع از خودمان در چنین موقعیتی مهمتر خواهد شد. شخص دیگری این کار را برای شما انجام نخواهد داد، پس خودتان دست به کار شوید. کیتلین کِلی روزنامهنگار فریلنس میگوید:« کار و مهارتهای ما محافظت نشده است.» همچنین هانتینگتون میگوید:« افرادی که در فضای رسانههای دیجیتال هستند، نحوه ائتلاف با یکدیگر را درک نمیکنند.»
فعالیتهای متعهد و بلندمدتی که قدرت جنگیدن برای دستمزد عادلانه، اضافه کاری، مقررات کار و غیره را به کارگران قدیمی میداد، هنوز به شکلی درست برای فریلنسرها تعریف نشده است. با این حال Freelancer’s Union میتواند نخستین گام درست باشد. گروههای نتورک فریلنسرها نیز برای دستیابی به منابع کوتاهمدت از خودشان تمایل به همبستگی را نشان داده اند. اخیراً وبسایت Contently روش پرداخت جدید به نام «cash out» را معرفی کرده است. این وبسایت با دریافت هزینه از فریلنسرها به آنها اجازه دسترسی به درآمد شخصی موجود در وبسایت را میداد. بسیاری از آنها با نوشتن نامه به بنیانگذاران، توییت کردن و تغییر ساعات دسترسی خود به این عمل اعتراض کردند و دیگران را نیز به انجام این کار ترغیب میکردند. این اتفاق، بسیاری از منابع درآمد آنها را دستکاری میکرد و به آنها اجازه میداد تا تنها روی یکی از منابع کار کنند.
من در طی سالهای گذشته اغلب خودم را درگیر کارهایی میدیدم که به عهده گرفتهام. من هم کارهای هیجانانگیز و هم کارهای خستهکنندهای را انجام دادهام. گاهی اوقات کار کردن طاقتفرسا میشد. سپس نسخه بهتری از خودم را در آینده تصور میکردم و از دستاوردهای خود قدردانی میکردم. من تنها میخواهم در موقعیتی قرار بگیرم که بتوانم به راحتی از مشکلات رهایی پیدا کنم.
دیدگاه و پرسش
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید
در حال دریافت نظرات از سرور، لطفا منتظر بمانید